در نشستی به مناسبت یکصدمین سالگرد بازتأسیس حوزه علمیه قم صورت گرفت؛
حجتالاسلام محمدصادق ابوالحسنی تاریخ پژوه گفت: حضرت آيت اللّه حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى (ره)تمام هم و غم خود را روی تاسیس و حفظ حوزه گذاشت و با این کار مهمترین کانون برای ایفای نقش اجتماعی و فرهنگی و سیاسی را پایه گذاری کرد
به گزارش خبرنگار تاریخ خبرگزاری آنا، به مناسبت یکصدمین سالگرد بازتأسیس حوزه علمیه قم، نشستی با عنوان «زمینهها و بسترهای سیاسی و فرهنگی حوزه علمیه قم» عصر دیروز در پژوهشکده تاریخ معاصر و دبیرخانه همایش صدمین سالگرد تأسیس حوزه علمیه قم برگزار شد.
حجتالاسلام محمدصادق ابوالحسنی در این نشست طی سخنانی اظهار داشت: تأسیس حوزه علمیه قم در حوالی ۱۳۰۱ خورشیدی /۱۳۴۰ قمری، به اهتمام حضرت آیه اللّه حاج شیخ عبدالکریم حائرى یزدى (ره)، و با همدلى و همکارى فقیهان وارستهاى، چون میرزا محمد ارباب و میرزا ابوالقاسم قمى و...، از جمله حرکتهاى مهم و تاریخسازى است که منشأ و مصدر وقوع جریانات بسیار مهمى گردید و جریان روحانیّت را در مرحله جدیدی از نقشآفرینی تاریخی قرار داد که تا کنون نیز ادامه دارد و امسال پیشینۀ آن به صد سالگی خود میرسد.
وی افزود: در مقام نظریه شناسی، چهار رویکرد در مورد اهداف آیت الله شیخ عبدالکریم حائری در تأسیس حوزه قم علمیه قم وجود دارد: نظریه نخست؛ ادعای رضایت و تمجید دربست مؤسس حوزه از اقدامات رضاخان است. این نظریه عمدتا از سوی مطبوعات وابسته به رژیم پهلوی و مسئولین حکومت رضاخان مطرح مثل علی اصغر حکمت مطرح میشد تا موسس حوزه و نخبگان ایران را کاملاً با رضاخان همسو نشان دهند. تلگراف تند رژیم پهلوی به حاج شیخ و نیز اظهارات نزدیکان حاج شیخ مثل آیت الله اراکی مبنی بر اندوه ایشان از اقدامات شاه، بر این ادعا خط بطلان میکشد.
ابوالحسنی ادامه داد: نظریه دوم: نظریه سیاست گریزی شخصیتی حاج شیخ و انزوای سیاسی ایشان (رویکرد انفعالی مؤسس حوزه) است. این ایده را آقای دکتر عبدالهادی حائری در کتاب تشیّع و مشروطیّت در ایران مطرح میکند. عجیب اینکه ایشان از یک سو مدعی شده که سیاست گریزی حاج شیخ در اصل ریشه در نوع شخصیت ایشان دارد و از سوی دیگر حاج شیخ را به ریاست طلبی متهم میکند و حتی گزارشهایی را میآورد که حاج شیخ با آمدن مراجع تبعیدی نجف به قم، مخالف بود و حضور آنان را مزاحم ریاست خود میپنداشت! این محقق تصریح کرد: این ادعا به حدی دور از واقعیت است که محقق فقید و مطلع، استاد عبدالحسین حائری، این حرف (آیت الله حائری، روحاً فردی غیر سیاسی بوده) را به شدت رد میکرد و میپرسید: برادرم عبدالهادی از کجا و با کدام علم روانشناسیِ خود توانسته است، روحیّات جد ما را چنین تشخیص دهد؟! قضاوت برادرم عبدالهادی بر پایه گزارشهای غیر معتبر است. ضمنا حاج شیخ متواضعانهترین رفتار را با مراجع عظام تبعیدی نجف در قم داشته است.
وی افزود: نظریه سوم، ادعای رویکرد ضد سیاسی حاج شیخ است که بر این اساس، حاج شیخ عمداً به نیت تفکیک حوزه از سیاست، حوزه علمیه قم را تاسیس کرد. (رویکرد فعال، اما سلبی) این ایده را آقای دکتر مصطفی محقق داماد در نشست صد سالگی حوزه، در سال ۱۴۰۰ مطرح کرد و به نوعی حرکت سیاسی و تصدیگری امام خمینی را مخالف هدف آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری از تاسیس حوزه قم معرفی کرد. به گفته وی، جالب اینکه خود ایشان قبلاً در سال ۸۳ در مصاحبه با مجله حوزه، یکی از اثار مهم تاسیس حوزه توسط حاج شیخ را پیدایش انقلاب اسلامی میداند که توسط شاگرد برجسته حاج شیخ، یعنی امام خمینی صورت گرفته است و در ادامه گلایه میکند که چرا چنین آثار و پیامدهای مهمی درست گزارش نشده و در قالب کتاب، منتشر نگردیده است. ایشان در آن مصاحبه تصریح میکند که فکر تاسیس حوزه مرکزی در ایران، از قبلها مورد نظر حاج شیخ بوده و در واکنش به برخی اقدامات فکری – اجتماعی – سیاسی روز صورت پذیرفته است. از جمله انقلاب کمونیستی در روسیه، ظهور و بروز غربزدگی پس از مشروطه و مسائل انحرافی دیگر؛ و عدم ورود حاج شیخ به سیاست به جهت فقدان نیروی کارآمد و متدین بوده که به همین جهت روحانیت نمیتوانسته قدرت را در دست گیرد.
وی گفت: نظریه چهارم و قول مختار است. مطابق این نظریه آیت الله شیخ عبدالکریم حائری، صاحب بینش سیاسی عمیق بوده و میتوان ایشان را یک نوع کنشگر سیاسی خاموش با سیاست سکوت به حساب آورد که با بردباری و دوراندیشی، حوزه قم را تاسیس کرد ولی چون شرایط روز را برای ورود مستقیم به عرصه سیاسی فراهم نمیدید، تمام هم و غم خود را روی تاسیس و حفظ حوزه گذاشت و با این کار مهمترین کانون برای ایفای نقش اجتماعی و فرهنگی و سیاسی را پایه گذاری کرد. (رویکرد فعال و ایجابی( راهبرد پنجگانه موسس حوزه عبارت بود از: ۱.حفظ باقیماندۀ قوای روحانیت ۲. ایمن ماندن از تعرّضات وحشیانۀ دشمنِ مسلّط ۳. تقویت بنیۀ شدیداً تحلیل رفتۀ حوزه ۴. گذراندن دوران ضعف و نقاهت حوزهها ۵. تجدید قوا برای روز موعود. ابوالحسنی در پایان به تفصیل اسناد تاریخی این نظریه و اظهارات بزرگان حوزه در تایید این نگاه را بیان کرد که از فرزند حاج شیخ، دکتر مهدی حائری تا حضرات آیات بدلا، اراکی، مظاهری، گرامی تا امام خمینی و مدارک و تحلیلهای مورخین صاحب نظر را در بر میگرفت.
**حقانی: شرایط برای قیام علیه رضاخان در دوره شیخ حایری مهیا نبود
موسی حقانی رییس پژوهشکده تاریخ معاصر نیز طی سخنانی گفت: اگر بخواهیم تکاپوی روحانیت شیعه را در عرصه سیاسی و فرهنگی مورد بررسی قرار بدهیم، باید به شرایط و اوضاع زمانه توجه ویژه کنیم. به این معنا که هر دورهای شرایط خاصی دارد و امکانات منحصر به خودش را هم در اختیار یک مجتهد فعال شیعه می گذارد.
وی ادامه داد: قطعاً دوران میرزای شیرازی با دوران مرحوم سید مجاهد هم از جهت وضع ایران، هم موقعیتی که استعمار توانسته بود در کشور ما پیدا کند و هم ظرفیتی که برای اقدام سیاسی در اختیار مرجعیت شیعه است، با یکدیگر تفاوت زیادی دارد. یا مرحوم آیتاللهالعظمی بروجردی یا مرحوم آشیخ عبدالکریم حائری زمانه و شرایطش خاص بود و امکاناتش هم منحصر در همان مقطع بود. نه بسط ید آخوند خراسانی را داشت، از این جهت که فتوا بدهد، ستارخان و باقرخان بیایند و عشایر قیام کنند که توقع داشته باشیم مرحوم آشیخ عبدالکریم بیاید و فتوا بدهد و عشایر ایران قیام کنند. اصلاً عشایری به آن معنا وجود نداشت و سرکوب گستردهای صورت گرفته بود که از سال ۱۳۰۳ تا سال ۱۳۱۷ ادامه داشت.
حقانی گفت: مثلاً آیتالله بروجردی حول و حوش سال ۱۳۰۶ﻫ. ش خودش حامل پیام مراجع نجف برای قیام برای عشایر است. یعنی امکانی هست و مرحوم آسید ابوالحسن اصفهانی و مرحوم میرزای نائینی وقتی دست رضاخان برایشان رو میشود، پیام میدهند و مرحوم آیتالله بروجردی یکی از حاملان این پیام است و دستگیر هم میشود، چون برخی گزارش حرکت ایشان از نجف را به تیمورتاش میدهند ـ اسناد اینها منتشر شده است ـ و متأسفانه مرحوم آیتالله بروجردی دستگیر میشود و پیام هم نمیرسد. آن امکانی که مرحوم آخوند خراسانی داشت مرحوم آسید ابوالحسن اصفهانی نداشت. مرحوم نائینی هم که در مشروطه با مرحوم آخوند همراه بود نداشت. شخصیتی تا پایان مشروطه هست، ولی در جایی امکانی دارد که در جای دیگر ندارد. اگر مرحوم آخوند میتوانست به تهران بیاید و آن مرگ مشکوک حادث نمیشد شاید باز امکانات مرجعیت شیعه فراتر از اینی بود که مرحوم آیتالله نائینی یا مرحوم آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی با آن مواجه شدند. نمیتوان شرایط زمانه و امکاناتی را که در اختیار یک مرجع قرار دارد نادیده گرفت.
رییس پژوهشکده تاریخ معاصر ادامه داد: مرحوم آیتاللهالعظمی بروجردی در سال ۱۳۱۸، ۱۳۱۹ حوزه را با ۳۰۰ نفر تحویل گرفت. یعنی کل اساتید و طلبهها ۳۰۰ نفر بودند. رضاخان بعضی از حوزهها را تعطیل کرد. دوره رضاخان چه ضدیتی با روحانیت شیعه و حوزههای علمیه وجود داشت. بعضیها از مرحوم آشیخ عبدالکریم حائری توقع دارند یا اینگونه استنباط میکنند که اگر ایشان علیه رضاخان قیام نکرد پس سیاسی نیست. در حالی که باید توجه داشت که اساساً شرایط برای قیام مهیا نیست.
وی در پایان گفت: مگر میشود مرجعیت شیعه زنده باشد و افرادی بخواهند به تشیع آسیب برسانند و مراجع هیچ حرفی نزنند. اساساً کاری که مرحوم آشیخ عبدالکریم حائری برای تأسیس حوزه علمیه قم کرد، به نظر من غیر از مبارزه با سیاستهای استعمار دارای دو رویکرد اساسی است. یکی صیانت از تشیع و دیگری صیانت از ایران بود، چون ایشان از وضعیت ایران احساس نگرانی شدیدی میکرد.
**رجبی: زمانه آیت الله بروجردی با شیخ حایری متفاوت است
محمد حسن رجبی از دیگر سخنران نشست بود که طی سخنانی گفت: حوزهای که مرحوم آیتالله بروجردی تداوم بخشیدند، در ادامه حوزهای بود که مرحوم حاج شیخ بنا نهادند. اما در باب نقش آیتالله بروجردی در سامان دادن، تثبیت، استحکام و گسترش حوزه قم باید به چند محور توجه کنیم. یکی زمانه مرجعیت آیتالله بروجردی است که با زمانه آیتالله حاج شیخ متفاوت است. این دوره مصادف است با رفتن رضاخان از کشور و سقوط او که به دنبال خلع رضاخان از قدرت و به تناسب اوضاع جهانی، منطقهای و خود ایران آزادی نسبی سیاسی در کشور پدید میآید و مردم به انجام شعائر مذهبیشان برمیگردند.
وی ادامه داد: آیتالله بروجردی در سال ۱۳۲۴ یا ۱۳۲۵ﻫ. ش مرجعیت خودشان را با این زمینه که کاملاً با دوره حاج شیخ متفاوت است آغاز میکنند. نباید این دو دوره را یکسان فرض کرد. نکته بعدی که باید به آن توجه داشته باشیم، موقعیت ویژه مکانی قم است. شرافت و قداست این مکان، نزدیکی قم به تهران و در جنب کانون حوادث کشور و نزدیک بودن به راههای شوسه و راهآهن، دسترسی عموم مردم به قم مؤثر بودند. شاید غیر از قم و مشهد شهر دیگری این ویژگیها را نداشت. حتی مشهد هم به دلیل دور بودن از تهران ویژگیهای قم را در تثبیت حوزه و توجه مردم به حوزه نداشت.
رجبی ادامه داد: دوم مقام علمی بینظیر آیتالله بروجردی و اخذ اجتهاد از سه مرجع تقلید زمان خودشان، مرحوم آخوند خراسانی، مرحوم دهکردی و مرحوم شیخالشریعه اصفهانی بود. در نامه دیگر هم همین تعابیر را در مورد ایشان به کار میبرند که به دلیل ضیق وقت به آن اشاره نمیکنم. نکتهای که در مرجعیت ایشان کاملاً مؤثر بود مکارم و سجایای اخلاقی ایشان بود که زبانزد همه است. آیتالله مطهری و سایر بزرگانی که سالها با ایشان حشر و نشر داشتند و در محضرشان بودند نقل کردهاند، از جمله زهد و پارسایی، سادهزیستی، تواضع نسبت به همگان، سخاوت مثالزدنی، مردمدوستی، توجه به ضعفا و فقرا، ایمان و توکل به خداوند و بینیازی از دیگران.