صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
برگی از تاریخ؛

نخست وزیری که در برابر کودتای یک قزاق به انگلستان پناهنده شد

سپهدار اعظم رشتی دوست نزدیک محمدولی خان تنکابنی بود و در تمام دولت‌های او عضویت پیدا کرد. بعدها نیز در غالب کابینه‌ها وزیر بود حتی وزیر عدلیه هم شد. وقتی محمدولی خان به سپهسالار ملقب شد او هم سپهداری را برای خود دست و پا کرد.
کد خبر : 820756
به گزارش خبرنگار تاریخ خبرگزاری آنا، رحمت رمضانی، سپهدار اعظم رشتی بیست و نهمین نخست وزیر ایرانی است که به طرفداری مشروطه برخاست، اما مورخان دلیل حمایت او از مشروطه را حفظ ثروت حفظ ثروت عنوان می‌کنند.
 
او برای دفاع از مشروطه با میرزا کریم خان رشتی و معز السلطان و محمدولی خان تنکابنی همکاری کرد و جریان مشروطه خواه را در گیلان رهبری کردند و بعد به قزوین و تهران یورش بردند.
 
سپهدار اعظم رشتی دوست نزدیک محمدولی خان تنکابنی بود و در تمام دولت‌های او عضویت پیدا کرد. بعدها نیز در غالب کابینه‌ها وزیر بود حتی وزیر عدلیه هم شد. وقتی محمدولی خان به سپهسالار ملقب شد او هم سپهداری را برای خود دست و پا کرد.

** آخرین کابینه

بعد از استعفای اضطراری مشیرالدوله در اوایل آبان ماه ۱۲۹۹خورشیدی به علت وخامت اوضاع هیچ کس داوطلب رئیس الوزرایی نبود. احمد شاه به هر کس برای قبول این کار متوسل شد پاسخ رد شنید. ۱۲۹۹ سال پر ماجرایی در تاریخ ایران بود، روسها به علت انقلاب اکتبر روسیه از میدان سیاست ایران خارج شده بودند و انگلستان به سرعت جای آنها را پر کرده بودند.

سیاستمداران از آینده ایران اطلاعی در دست نداشتند و به انتظار حوادث تازه نشسته بودند. شرایط پر ابهام سیاست و مشخص نبودند افق آینده، باعث شد کمتر سیاستمداری دست به ریسک بزند و در اداره امور به همکاری با احمد شاه بپردازد. شاه دست یاری به سمت عین الدوله دراز کرد اما او امتناع کرد.

گزینه بعدی سپهسالار تنکابنی بود اما او نیز عذر خواست. حتی مستوفی الممالک هم که همیشه برای قبول این کار آمادگی داشت این بار نپذیرفت. احمد شاه ناگزیر به سپهدار اعظم متوسل شد. او پذیرفت.

نخستین اقدام سپهدار عزل «استار وسلسکی» فرمانده روسی قزاقخانه و جایگزینی سردار همایون بود. همایون تحصیل کرده سن سیر فرانسه بود. روی کار آمدن سپهدار که در بین مردم به طرفداری از انگلیس اشتهار داشت از یک طرف و عزل فرمانده روسی قزاقخانه از طرف دیگر مردم را نسبت به کابینه بدبین کرد. اصناف و کسبه دست به تظاهرات زدند سپهدار برای روشن ساختن افکار عمومی مبادرت به صدور بیانیه‌ای با قلم سید ضیاالدین طباطبایی کرد.
 
سپهدار پس از صدور بیانیه نسبت به اخراج سایر صاحب منصبان روسی اقدام کرد و کلیه آنها را از ادامه خدمت در قزاقخانه معاف کرد. سپهدار برای رضایت قزاقخانه، توسط سید ضیاءالدین صد و بیست هزار تومان از بانک شاهی دریافت کرد و قسمتی از حقوق معوقه قزاقخانه را پرداخت کرد.
 
سید ضیاءالدین طباطبائی و سید محمد صادق طباطبائی مشاورین بدون مسؤولیت نخست وزیر بودند هنوز کابینه برنامۀ خود را تنظیم نکرده بود که حملۀ اول از طرف دولت انگلستان شروع شد.

** روس در برابر انگلیس

در آن ایام تیره و تار که انگلیس برای تصویب قرارداد ۱۹۱۹ به دولت ایران فشار وارد می‌آورد بعضی از ماموران آنها مقدمات انجام کودتای نظامی در ایران را فراهم می‌ساختند.

ژنرال آیرنساید وهاروارد و سید ضیاءالدین در جلساتی که مرتباً تشکیل می‌دادند در صدد اجرای کودتای نظامی بودند سیاست انگلیس ایجاب می‌کرد که دولت ایران را سرگرم بعضی از مسائل واهی بنماید تا به هدف و مقصود خود برسد. اما به همان اندازه که دولت استعمارگر انگلستان برای بلعیدن منابع زیرزمینی و سایر مواهب این کشور می‌کوشید، دولت جدید التأسیس شوروی در عوض در مقام تحبيب و لغو امتیازات گذشته بود.وثوق الدوله به توصیۀ سید ضیا الدین طباطبائی مشاور الممالک انصاری را که چندین بار به وزارت خارجه رسیده بود و قبلا سالیان متمادی در روسیه ماموریت داشت به عنوان سفیر به کشور جدید التأسيس شوروی فرستاد.

مشاور الممالک در این سفر مأموریت داشت قرارداد جدیدی بین دولت ایران و دولت جمهوری شوروی منعقد سازد و حتی المقدور امتیازات گذشته را که بعد از انعقاد قرارداد ترکمانچای به ایران جبراً تحمیل شده بود از بین ببرد.مجموعاً ۲٦ قرارداد در ۷ اسفند ۱۲۹۹ خورشیدی میان ایران و شوروی بسته شد و قرارداد استعماری بین ایران و روسیه تزاری لغو شد و در حقیقت این قرار داد مانند معجزه و موهبتی بود که تصور آن برای ایران امکان پذیر نبود.

اما دولت هنوز مزهٔ قرارداد با شوروی را خوب نچشیده بود که دچار تزلزل شد برادران هدایت نصرالملک و فهیم الدوله که از ارکان دولت بودند از عضویت کابنیه کناره گیری کردند و چون سپهدار عرصه را بر خود تنگ دید و سر کار حاضر نشد و فردای آن روز استعفای خود را تسلیم شاه کرد. ۲٦ دی ماه (۱۲۹۹) احمد شاه ظاهراً استعفای سپهدار را پذیرفت. احمدشاه به ترتیب با مستوفی الممالک و مشیرالدوله و عین الدوله مذاکره کرد و ریاست وزرایی را به آنها تکلیف کرد ولی هیچ کدام در آن ایام تیره و تار زیر بار مسؤولیت نرفتند و دور ماندن از صحنه سیاست را بر مبارزه با مشکلات ترجیح دادند. احمد شاه دوباره و از سر ناچاری سپهدار را مامور تشکیل کابینه کرد او دوباره عهدداره نخست وزیری شد.

** کودتا سوم اسفند ۱۲۹۹

سپهدار قبل از اینکه در تعیین وزیران خود موفق شود در تهران حکومت نظامی برقرار کرد اعلامیه ای انتشار داد که بشارت از دولتی قوی می‌داد ولی خود او بهتر از هر کسی می‌دانست دولت مقتدری که او به مردم مژده می‌دهد دولت او نیست. کمتر از یک هفته از عمر کابینه کابینه جدید نگذشته بود که مردم شیندند عده ای قزاق مسلح به تهران حرکت کرده‌اند این خبر چون صاعقه در تهران پیچید، اما روزنامه ها جسته و گریخته و با اشاره و ایهام خبر را منتشر ساختند.در نخستین روز اسفند ماه روزنامۀ دولتی ایران که به مدیریت زین العابدین رهنما انتشار می‌یافت رسماً نوشت که رضاخان میرپنج با دو هزار نفر قزاق برای آمدن بـه تهران و رفتن سرخانه و زندگی خود می آیند و خطری در بین نیست.

این خبر از طریق دفتر رئیس الوزرا برای روزنامۀ ایران فرستاده شده بود ولی آن قدر عجله در کار بود که متن خبری را که روی کاغذ روزنامه رعد نوشته بودند فرصت نکرده بودند روی کاغذ رئیس الوزرا پاکنویس کنند. این احتمال هم هست که شاید عمدی در کار بوده و ممکن است خواسته باشند مدیر روزنامۀ مورد اعتمادشان را از ماجرای پشت پرده آگاه کنند.

احمد شاه به محض اطلاع از حرکت قشون قزاق به سوی تهران سردار همایون رئیس دیویزیون قزاق را احضار و از وی توضیح خواست سردار همایون اظهار بی اطلاعی کرد که بر تغیر و تشدد شاه افزوده شد و دستور داد فوراً به سمت قزوین حرکت کند و قزاقان را به ساخلوی خود بازگرداند. سردار همایون نزدیک کرج به اردوی قزاق برخورد و علت حرکت را پرسید ولی به جای دریافت پاسخ توهین شنید و به تهران بازگشت و برکنار شد یا استعفا داد.

روز دوم اسفند ماه ۱۲۹۹ ش از تهران هیأتی برای مذاکره با اردوی قزاق به شاه آباد رفتند ادیب السلطنه معاون رئيس الوزراء، معین الملک رئیس دفتر شاه و دو نفر از اعضای سفارت انگلیس همراه هیأت بودند این هیأت جواب سربالا شنید و بدون نتیجه به تهران بازگشت.

با مداد روز سوم حوت (اسفند) ۱۲۹۹ش نیروی قزاق وارد تهران شد قوای نظامی بدون مقاومت تسلیم شدند احدی مقاومت نکرد و دست به اسلحه نبرد ژاند امری که چندین برابر قزاق قدرت داشت نظاره‌گر حوادث شد و تهران راحت و آرام در چنگ کودتاچیان قرار گرفت. گویی که همگان انتظار چنین واقعه‌ای را داشتند و خود را برای قبول آن آماده کرده بودند. سپهدار اعظم رئيس الوزراء از ترس جان خود به سفارت انگلیس پناه برد و در آنجا متحصن شد و بدین ترتیب دوران چهار ماهۀ رئيس الوزرایش پایان پذیرفت.او مدتی در سفارت انگلیس مخفی بود تا سفارت از سیدضیاء برایش تامین گرفت.

سپهدار به اروپا رفت و قریب یک سال در ویلای بزرگ و با صفایش در جنوب فرانسه اقامت گزید وقتی آبها از آسیاب افتاد به ایران بازگشت و کاندیدای مجلس شد و در مجلس پنجم انتخاب شد وکیلی تسلیم و دولتی بود پس از دورۀ پنجم به علت تجاوز سنش از هفتاد سال به مجلس نرفت و غالباً در گیلان به املاک وسیع خود رسیدگی می‌کرد سپهدار بعدها برای خود نام خانوادگی اکبر را انتخاب کرد. در سال ۱۳۱۵ ش درسن ۸۱ سالگی در تهران درگذشت و در ابن بابویه دفن شد.

انتهای پیام/

ارسال نظر