صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۵:۵۱ - ۱۲ آذر ۱۴۰۱
گزارش/ استمرار تفکر و فرهنگ بسیجی؛

دلیل هجمه معاندان به بسیج چیست؟

فرهنگ و تفکر بسیجی در میان ملت های منطقه گسترش یافته است و به همین دلیل معاندان هجمه گسترده‌ای را علیه نهاد مردمی بسیج به کار گرفتند.
کد خبر : 818107

گروه سیاست خبرگزاری آنا، مریم بیکی‌حسن: بسیج، یکی از مهم‌ترین و بزرگ‌ترین ابتکار‌های امام راحل بود؛ این نکته‌ای است که رهبر انقلاب در دیدار هفته گذشته با جمعی از بسیجیان کشور به آن اشاره کردند.

فرمان تشکیل ارتش بیست میلیونی از سوی امام خمینی (ره)، درست سه هفته بعد از تصرف لانه جاسوسی دولت آمریکا در ایران به دست گروهی از دانشجویان اعلام شد.

با عیان شدن نقش خرابکارانه سفارت آمریکا در ایران، دولت ایالات متحده به جای عذرخواهی و اصلاح رویه، در موضع طلبکار قرار گرفت و تهدید‌های زبانی و عملی علیه ایران را شروع کرد. ناو‌های آمریکایی، وارد خلیج فارس شدند و خط و نشان‌ها از پی هم می‌آمدند.

در مکتب و مرام امام خمینی (ره)، انفعال و ترس معنایی نداشت. با تاکید امام بر لزوم تشکیل ارتش بیست میلیونی، خیل عظیمی از جوانان به ندای ایشان لبیک گفتند. شروع این ماجرا، پاییز ۵۸ بود یعنی زمانی که هنوز خبری از آغاز رسمی جنگ رژیم بعث عراق علیه ایران نبود. با توجه به شرایط و آشفتگی‌های وضعیت انقلابی در آن زمان، فرمان امام مبنی بر تشکیل بسیج، حکایت از درایت و ژرف‌اندیشی ایشان داشت.

 نباید از یاد برد که پس از پیروزی انقلاب اسلامی برخی از روی غرض‌ورزی و با سوءاستفاده از جو انقلابی و یا از روی ساده‌اندیشی و به بهانه حضور عناصر وابسته و وفادار به رژیم پهلوی، در صدد انحلال ارتش برآمدند.

خوشبختانه با دقت نظر و درایت امام خمینی (ره) و چهره‌هایی نظیر شهید چمران، راه به جایی نبردند، اما عملا و به دلایل عدیده، سازمان رزم کشور تا حدودی تضعیف شده بود و برخی خیانت‌ها نظیر مرخص کردن تمامی سربازان در شرایط جنگ قریب‌الوقوع نیز به این امر دامن می‌زد. بازیابی کامل توان و نظم و نظام، بلافاصله بعد از انقلاب و حین التهابات پس از آن، برای ارتش ممکن نبود و به زمان نیاز داشت. از این جهت، تشکیل سپاه پاسداران به کمک آمد و تا حدودی به اوضاع سامان داد.

اما تشکیل بسیج و پیوستن مردم غیرنظامی به سازمان رزم کشور، چنان که رهبر انقلاب تاکید کردند و به معنی دقیق کلمه، اوج تبدیل تهدید به فرصت بود: "این موجب شد که میدان نبرد، منحصر به سازمان‌های رسمی نمانَد. آحاد ملت وارد بشوند.

این همان تبدیل تهدید به فرصت است؛ این یکی از مهارت‌های امام بود که تهدید را به فرصت تبدیل می کرد. در طول هشت سال دفاع مقدس، بسیج نه تنها در میدان جنگ و جهاد در کنار قهرمانان ارتش و سپاه خوش درخشید، بلکه نور معنویت و خلوصی از خود نشان داد که زبانزد همگان شد.

به گونه‌ای که بسیجی بودن بدل به مفهومی گشت که فراتر از عضویت در نهادی مردمی به نام بسیج و بلکه به مفهوم داشتن روحیه ایثار و جهاد با تمام توان و تلاش خالصانه و بی‌توقع در عین معنویت و تهذیب بود. مفهومی که می‌توانست بر هر کسی صدق کند.

بسیجی به این معنا، مفهومی است که محدود به زمان خاص و جغرافیای ایران پس از انقلاب اسلامی نیست؛ مفهومی که دربرگیرنده بسیاری از مجاهدان گمنام و نامدار در طول تاریخ است؛ و گمنامی در این عرصه، مدال افتخار است.

به این معنا، بسیاری از قهرمانان و شهدای مجاهد و فداکار ارتش نیز مصداق فرهنگ بسیجی هستند؛ سیره شهیدانی، چون صیاد شیرازی، بابایی، دوران، کشوری، شیرودی، آبشناسان و بسیاری نام‌های پرافتخار دیگر، نمونه‌های درخشان و بارزی از وجود فرهنگ بسیجی در میان گروه‌های مختلف رزمندگان ایران اسلامی بود.

اما قهرمانان گمنام بسیج، همان‌هایی که رهبر انقلاب با عنوان «بسیجی محض» از آنان یاد کردند، همان‌هایی که بسیاری‌شان غریبانه به شهادت رسیدند، کشاورز ساده، نانوا، کارگر، بنا، دانشجو، طلبه، پیر و جوان، همان‌هایی بودند که در طلب گمنامی بال و پر می‌زدند و می‌سوختند و چه خوب خریداری پیدا کردند!

چه بسیار قهرمانان گمنامی که عزیزان‌شان سال‌ها در بی‌خبری خون دل خوردند و بالاخره تکه استخوانی به این انتظار پایان داد. چه بسیار بسیجیان پیر و جوانی که سال‌ها رنج غربت و اسارت و شکنجه را تحمل کردند و با زخم‌های بی‌شمار به وطن بازگشتند و برخی در غربت ماندند و بازگشتی در کار نبود.

چه بسیار بسیجیانی که با قدرت و سلامت و نیروی جوانی به میدان جهاد رفتند و با انواع سخت و جانفرسای جراحت، به مقام جانبازی رسیدند. چه بسیار نفوس نورانی که سال‌ها توان حرکت نداشتند و سال‌های جوانی را متصل به دستگاه‌ها و بر بستر بیماری سپری کردند.

چه بسیار شهیدان بسیجی که از پیکرشان هیچ نماند و آخرین پیام امام به بسیجیان، رنگ و بوی متفاوتی داشت؛ چنان که رهبر معظم انقلاب آن را خطابه‌ای حاوی ابراز عشق پدری به فرزندانش توصیف کردند؛ پیامی که سرشار از تعابیر لطیف و معنوی نسبت به بسیج بود و خوب می‌دانیم که امام راحل، اهل تعارف نبود: بسیج میقات پابرهنگان و معراج اندیشه پاک اسلامی است که تربیت‌یافتگان آن، نام و نشان در گمنامی و بی‌نشانی گرفته‌اند.

بسیج لشکر مخلص خداست که دفتر تشکل آن را همه مجاهدان از اولین تا آخرین امضا نموده‌اند. در این پیام با توجه به پایان دفاع هشت ساله، امام بر ضرورت حفظ و تداوم بسیج در عرصه آمادگی دفاعی و نظامی تاکید کردند و با مطرح کردن لزوم تشکیل بسیج طلاب و دانشجویان، نشان دادند که تفکر و فرهنگ بسیجی، محدود در عرصه نظامی نیست.

در این پیام که حاوی نکات بسیار مهم و کاربردی است، امام تاکید کرده‌اند که لحظه‌ای نباید از کید دشمنان غافل شد و چنین غفلتی ناشی از ساده‌اندیشی است، چرا که دشمنان لحظه‌ای از دشمنی با ما دست نمی‌کشند.

اهدافی که امام در این پیام ترسیم کردند، پس از جنگ تا حدود زیادی محقق شد. تداوم نگاه و فرهنگ و تفکر بسیجی در عرصه علم و فناوری، در دانشگاه و در حوزه به موازات توانمندی نظامی، بر کسی پوشیده نیست. باب شهادت پس از سال‌های دفاع مقدس همچنان مفتوح مانده است و گستره شهدایی که ذیل فرهنگ بسیجی زیسته‌اند و مجاهدت کرده‌اند، بسیار معنادار است.

در سال‌های اول انقلاب، چه کسی فکر می‌کرد که ایران اسلامی دیپلماتِ بسیجی و انقلابی داشته باشد؟ افتخاراتی نظیر شهیدان رکن‌آبادی و آقایی‌پور و ایرلو و برخی دیگر، نماینده چه نگاهی هستند؟

چه کسی فکر می‌کرد دشمن مستقیما به حذف دانشمندان و چهره‌های علمی دست بزند و به چنین حرکات ننگینی افتخار کند؟ چه کسی فکر می‌کرد جوانانی جان خود را برای خدمت‌رسانی به مناطق محروم، کف دست بگیرند و برخی در این راه به مقام شهادت نائل شوند؟

چه کسی فکر می‌کرد پاکباختگی بسیجیان متولد دهه‌های هفتاد و هشتاد، عینا با رزمندگان سال‌های دفاع مقدس برابری کند و ما شاهد حضور آگاهانه وشهادت مظلومانه، اما پرافتخارِ نفوس پاکی، چون محسن حججی باشیم؟

جوشش خون آرمان و روح‌الله، نشانگر چیست؟ شهادت عجیب سردار سلیمانی در شصت و دو سالگی در حالی که مانند جوانان بیست ساله شوق جهاد و یاری رساندن به مظلومین را داشت، نشانه چیست؟ تلاش عاجزانه دشمن برای نفرت‌پراکنی و شایعه‌سازی علیه قهرمانان پرافتخاری، چون حججی و سلیمانی، چه دلیلی دارد؟

عجیب نیست که دشمن در فضای مجازی و رسانه‌ها، حتی پس از شهادتِ انسان‌سازِ این عزیزان، بدون وقفه سعی در مخدوش کردن چهره‌هایشان دارد؟!

حقیقت این است که حیاتِ فرهنگ و تفکر بسیجی، با قدرت ادامه دارد و دارای نوزایی و پویایی است و این، خاری است در چشم دشمنان ایران اسلامی. همان گونه که رهبر انقلاب اشاره کردند، میدان اصلی درگیری، اغتشاشات خیابانی نیست و آشوبگرانی که می‌دانند در خدمت چه کسانی هستند، در حقیقت سرانگشت استکبار هستند.

میدان اصلی، درگیری با استکبار است و بسیج و فرهنگ بسیجی، مانعی بزرگ در برابر اهداف استکبار در منطقه و جهان است. از همین رو بسیج همواره آماج حملات ناجوانمردانه و دروغ‌پراکنی بیگانگان و دنباله‌های داخلی آنان بوده است. طبق بیان رهبر انقلاب، مهم‌ترین ابزار دشمنان، دروغ‌پراکنی و شایعه‌سازی است.

از طرفی شاهد گسترش فرهنگ بسیجی در میان ملل مستضعف و دوستان ایران اسلامی هستیم. قطعا دشمن دست از تلاش برای ضربه زدن به این نهاد مقدس برنمی‌دارد.

از سوی دیگر نفوذ عناصر منافق و فرصت‌طلب در مجموعه‌های مهم، در طول تاریخ همواره حربه‌ای برای ضربه زدن به حیثیت و کارکرد چنین مجموعه‌هایی بوده است و باید مراقب نفوذ چنین عناصری بود؛ سوءاستفاده از عباراتی نظیر مدیریت جهادی یا چفیه انداختنِ برخی چهره‌های بدنام، هنوز در خاطرمان مانده است و هر از چند گاهی، تکرار هم می‌شود.

با در نظر داشتن کلیت ماجرا و میدان رویارویی، دلیل هجمه‌برخی جریان‌ها و دنباله‌های داخلی مستکبران و تبلیغات مسموم و ترویج نفرت و خشونت علیه بسیج، روشن می‌شود. برای نمونه، اهتمام بی‌وقفه برخی جریانات سینمایی برای ارائه چهره‌ای خشونت‌طلب و کریه و فاقد تفکر از جوانان مظلوم بسیجی، قطعا اتفاقی نیست.

به گونه‌ای که برای این نفرت‌پراکنی، حتی در چهره‌پردازی هم به بسیجیان رحم نمی‌کنند و اصرار بر کریه‌المنظر جلوه دادن ظاهر دارند و بدین سان، بازیگران نخراشیده با حرکات غلو شده و مشمئزکننده، عناصری پرتکرار در چنین آثاری هستند. نفرت‌پراکنی علیه بسیج به وضوح در دستور کار بخشی از سینمای ایران است.

مزدش را هم از آن سوی آب‌ها می‌گیرند؛ مزدی که گاه به گرفتن عکس یادگاری با کارگردان‌ها و بازیگران هالیوود یا سینمای فرانسه خلاصه می‌شود و به لبخند رضایت حقیرانه‌ای ختم می‌شود. بدیهی است که نتیجه کار چنین نفوسِ رقت‌انگیز و مسکینی، در جنایات امثال حمید قره‌حسنلو دیده می‌شود.

قطعا چشمان این‌ها به روی مظلومیت و شرافت نفوس پاکی، چون آرمان علی‌وردی، روح‌الله عجمیان، حسین زینال‌زاده، دانیال رضازاده، محمدحسین کریمی، رضا داستانی و بسیاری دیگر از مجاهدان مظلوم و فداکار بسیجی، بسته است.

ما از عمله دشمن، توقع بازنمایی حقایق را نداریم. بسیج، عرصه بروز و به اوج رسیدن زیباییِ حقیقت است. معنای این زیبایی را باید نزد شهیدی، چون رجب محمدزاده آموخت؛ همان نانوای مشهدی که نزدیک سی سال، بدون صورت و حنجره و زیر هجوم نگاه‌های سنگین و حرف‌های سنگین‌تر زندگی کرد و لحظه‌ای از ایمان و جهادش و از مسیری که طی کرده بود، پشیمان نشد.

چنین پاکباختگانی نیاز به تایید و بازنمایی توسط سفلگانی که برای ایستادن در صف دست دادن با سفیر انگلیس، ثبت نام می‌کنند، ندارند. بسیجی با خدا معامله کرده و افتخار را در گمنامی می‌جوید.

اما روز حساب، روز مشخص شدن و تمیزِ زشتی از زیبایی، برای خیلی از پشیمانی‌ها دیر است. خوشا بسیجی بودن و خوشا بسیجی ماندن: اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا...

انتهای پیام/

ارسال نظر