نگاهی آکادمیک به حضور تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی 2022
گروه استانهای خبرگزاری آنا؛ پربینندهترین رویداد ورزشی جهان در چند صد کیلومتری ایران و در کشور قطر برای بیست و یکمین دوره در حال برگزاری بوده و این دوره، ششمین تجربه حضور یوزهای ایرانی در این تورنمنت جهانی و از نگاهی، بهترین فرصت تیم ملی ایران به منظور تحقق آرزوی چندساله و گذار از دور نخست و حضور در دور دوم این بازیها برای نخستین بار در تاریخ کشور است.
در این دوره از بازیهای جام جهانی، ایران با کشورهای انگلستان، ولز و آمریکا همگروه شد و تا اینجا یک باخت و یک برد حاصل تلاش بچههای تیم ملی ایران از بازی با انگلیس و ولز بوده و بازی پایانی با آمریکا، آخرین و حیاتیترین بازی تیم ایران خواهد بود که برای هر دو تیم حکم مرگ و زندگی داشته و سرنوشت هر یک از دو تیم برای صعود به دور بعد یا حذف از مسابقات مشخص خواهد شد.
خبرنگار خبرگزاری آنا در این راستا عملکرد گذشته تیم ملی در دو بازی اخیر و بازی با آمریکا را با رسول نظری دانشیار دانشکده تربیتبدنی و علوم ورزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان) بررسی کرده است که مشروح آن را ادامه خواهیم خواند.
آنا: تحلیل شما از بازی شاخص ایران در برابر ولز پس از شکست سنگین مقابل انگلستان چیست؟
نظری: با در نظر داشتن انصاف و واقعبینی حقیقت، اختلاف سطح فوتبال دو کشور ایران و انگلستان و ظرفیت بالای فوتبالی انگلستان با آن سطح و کیفیت، باید بپذیریم همانگونه که در کشتی جزء مدعیان سطح اول بینالمللی و سرآمد هستیم، انگلستان هم در فوتبال صاحب سبک و سرآمد است. این کشور حرفهایترین لیگ دنیا را در میان کشورهای توسعهیافته دارد، بهترین بازیکنان دنیا و نخبهترین مربیان در این کشور مشغول فعالیت هستند و طبیعتاً فعالیتها و روند اجرایی و حرفهای بودن لیگ برتر این کشور نیز در تیم ملیشان نمود مییابد و مؤثر است در اینکه اینها به خودباوری میرسند.
باید بپذیریم که در فوتبال حرفهای به معنی واقع کلمه تفاوت فاحشی میان فوتبال آسیایی به نمایندگی ایران و فوتبال اروپا به نمایندگی انگلستان است و توجه به این اختلاف سطح چه در درک و شعور تکنیکی و تاکتیکی و چه در زیرساختهای نرمافزاری و سختافزاری ورزش فوتبال در دو کشور، حداقل ازلحاظ منطقی و روی کاغذ، باخت را برای ایران قابل قبول میکند؛ البته نه با اختلاف چهار گل.
در روند بازی با انگلیس، بازیکنان ما از نظر روانی و بهواسطه برخی اتفاقات و مسائل سیاسی، اجتماعی که در کشور رخ داده بود، دچار دوگانگی شده و بازیکنان در تعارض روحی، روانی به سر میبردند. این عدم همراهی تن و روان، میوه خود را در طول ۹۰ دقیقه بازی بار آورد و شد آنچه نباید میشد، یعنی احساس و روان بازیکن نتوانست بستر لازم را فراهم کند تا نتایج جسمانی لازم روی دهد و کیفیت قابل قبول در بازی را از خود نشان دهند. با اینکه به نظر میرسید سرمربی هم در تفکر غیرمنطقی، ترکیب را بهطور کاملاً تدافعی روانه زمین کرد و تیم را در حالت دفاعی محض قرار داد.
در عالم ورزشهای رزمی و رینگی مانند بوکس، مثالی داریم که وقتی ورزشکاری به ناچار مبارزه را به گوشه رینگ بکشاند، تعداد مشتهای زیادتری میخورد تا وقتی که در وسط رینگ به مبارزه بپردازد و بجنگد. ترکیب انتخابشده توسط مربی فهیم تیم ملی، ترکیبی تدافعی بود و باعث شد که تیم به گوشه رینگ پناه برده و مشتهای زیادی از حریف دریافت کند.
اما در بازی با ولز که در حقیقت بازی مرگ و زندگی بود، شاید، به دلیل اینکه دیگر شانسی برای صعود متصور نبودیم، مجبور به انجام بازی انتحاری و تهاجمی بودیم؛ بنابراین، ترکیب چیده شده توسط سرمربی نیز، نشاندهنده این بود که به دنبال برد در بازی هستیم و با اندیشههای تدافعی وارد زمین نشدهایم. از سوی دیگر، خواندن سرود ملی، دورشدن از حواشی، مدیریت کردن امور توسط مسئولان و کادر فنی تیم و شاید مدیریت فضای درون تیم توسط کارلوس کیروش باعث شد بازیکنان از حواشی دور شوند و بتوانند راحتتر بازی کنند و تمرکز بیشتری داشته باشند و با تمرکز بیشتر توانستند راحتتر مهارتهای خود را به منصه ظهور برسانند؛ زیرا مهارت ورزشی، روی ظرفیتهای احساسی و روانی افراد قابلیت اجرا پیدا میکند.
نکته دیگر اینکه در بازی با ولز، غیر از مباحث فنی، تیم ملی ایران، ترس و دلهرهای هم از بازی با این تیم نداشت و بازیکنان محکوم به برد بودند. آرامش درونی تیم در بازی بیتأثیر نبود و بازیکنان سعی کردند که تمرکز خود را حفظ کرده و به دور از حواشی، فضای مجازی و رسانهها بتوانند عملکرد مثبتی از خود ارائه دهند. تیم ملی هر کشور، نماینده واقعی مردم از هر تیره، نژاد، گرایش، سلیقه و حزب است و نباید فراموش کنیم که ایرانی هستیم و زمانی که نام ایران به میان میآید، باید در هر سطح و هر جایگاه، بهترین عملکرد را برای وطن داشته باشیم.
آنا: عملکرد سرمربی در ترکیب تیم ملی در هر دو بازی را چگونه ارزیابی میکنید؟
نظری: عملکرد کارلوس کیروش با نتیجه بازی مشخص است. در بازی با انگلیس، بخش عمدهای از علت باخت در محیط درونزای تیم، مربوط به مربی و نوع چینش وی میشود؛ البته فراموش نکنیم که از اتفاقات و حواشی درون تیم، کیفیت روانی و فنی و سایر موارد مؤثر بر عملکرد تیم اطلاعی نداریم و نمیدانیم که در درون تیم چه گذشته؛ اما شکل بازی تدافعی و عدم جنگندگی در بازی اول، تیم ما را اسیر ضربههای پیدرپی انگلستان کرده بود.
در بازی با ولز، سرمربی ریسک نکرد و با توجه به نیاز ما به برد صد در صد، ترکیب را تهاجمی چید و روند بازی را به صورتی قابل قبول برای ما رقم زد. با اینکه کارلوس کیروش، مربی برجسته، رهبر بینظیر و روانشناس کاردان است که میتواند و توانسته با بازیکنان، روابط عاطفی و احساسی بسیار قوی برقرار کند. سبک مدیریتی وی در تیم، دیکتاتوری پدرانه و استبداد منور بوده که شاید اینگونه مدیریت در کشورهای درحالتوسعه فوتبالی مانند ایران جواب میدهد؛ چراکه اگر این نوع دیکتاتوری در تیم ایران حاکم نباشد، شاید بهترین عملکرد را نداشته باشیم و حواشی وارد عمل شده و بازی بازیکنان را تحت تأثیر قرار دهد.
فراموش نکنیم جام جهانی برای همه ملتهاست و هدف از این جام، صلح و دوستی ملتهاست و بازیکنان تیم ملی به نمایندگی همه افکار و آحاد مردم در آنجا حضور دارند و باید برای همه ملت بجنگند که در بازی با ولز، این اتفاق رخ داد.
آنا: نقش حمایت مردمی در نوع عملکرد تیم ملی را بررسی کنید؟
نظری: مردم در این ماههای اخیر با تأثیر از القائات رسانهها و تبلیغات خارجی، اسیر دوگانگی شدند که این حالت در روند عملکرد تیم ملی بیتأثیر نبود. نقش فضای مجازی، تبلیغات و رسانهها قابل توجه بوده و نکته دیگر اینکه سطح دانش عموم مردم در مقایسه با پدیدههای فرهنگی به قدر لزوم رشد نیافته و به همین دلیل اظهارنظرها چه به لحاظ سیاسی، فرهنگی ورزشی و ... روی احساس سوار است و از آن بهعنوان تفکر استراتژیک احساسی یاد میکنیم، یعنی تفکر استراتژیک واگرایی منطبق بر احساس که دکترین را دنبال نمیکند، در صورتی که تفکر استراتژیک منطقی، مانیفست دارد و سعی میکند بهصورت کاملاً منطقی، وضعیتهای موجود را به نقد و چالش بکشد و پیشنهاد حکیمانه بدهد و گفتمان سازی کند.
آشتی ملی زمانی اتفاق میافتد که حاکمیت با استمداد از ورزشی پرطرفدار مانند فوتبال و بر اساس قانون اساسی بتواند در راستای گفتمانسازی سالم و برآوردن مطالبات برحق عموم مردم گام بردارد.
مردم ایران از آنجایی که مردمی احساسی هستند، شاید هنوز در این دوگانگی بودند که طرفدار کدام رویه بوده و چه اقدام بههنگام و بزنگاهی انجام دهند و نمیتوان منکر این شد که موج مثبت یا منفی برداشت و عملکرد عمومی در جامعه میتواند نقش مستقیمی روی عملکرد تیم ملی داشته باشد.
آنا: اصولاً ورزش جدای از سیاست را میتوان متصور شد یا به زبان سادهتر، تیم ملی ایران میباید یا میتواند سوای تحولات سیاسی به کار خود ادامه دهد؟
نظری: در شعار گفته میشود که سیاست از ورزش جداست؛ اما نه فقط در کشور ایران؛ بلکه در همه جای دنیا و همه ۲۱۱ کشور عضو فیفا، همیشه سیاست در ورزش دخالت کرده و اصلاً امروزه نمیتوانیم مسئله سیاست را از ورزش منفک کنیم و همه رفتارها تحت تأثیر عوامل سیاسی قرار میگیرد؛ اما قاعدتاً یک ورزشکار الگو که دارای محبوبیت و شهرت است باید از این محبوبیت و شهرت خود در راستای اصلاح امور استفاده کند.
جمهوری اسلامی ایران قانون اساسی مترقی دارد؛ اما این قانون در ایران خیلی خوب اجرا نمیشود و جامعه نخبگانی خاصه ورزشکارانی که تمرکز رسانهای روی آنان بسیار بالاست و بیشتر در دایره توجه هستند، باید نقش بصیرتافزایی بیشتری از سطح عمومی جامعه را ایفا کنند. به همین دلیل سیاست را از ورزش جدا نمیبینم و نمیتواند جدا باشد؛ البته در پروتکلهای بینالمللی و در شعارهای رسانهای مسئولان، ادعای جدایی سیاست از ورزش توسط مسئولان داده میشود؛ اما حقیقت امر، چیز دیگری بوده و خود فیفا هیچوقت این شعار را رعایت نمیکند و نمونه آن حذف روسیه در فرآیند انتخابی جام جهانی ۲۰۲۲ به لحاظ جنگ با اوکراین بود یا حمایت فیفا از اوکراین یا موارد مشابه.
آنا: آیا پیروزی مقابل ولز حاصل کار تاکتیکی و مدیریتی بود یا عواملی مانند مباحث روحی و روانی و یا عرق ملیگرایی و تعصب بازیکنان توانست این برتری را رقم بزند؟
نظری:همه موارد دخیل بود، یعنی اینکه وقتی ترکیب تیم در دو بازی را متفاوت میبینیم، متوجه تغییر در نگرش سرمربی و کادر فنی هستیم و یا ادبیات کارلوس کیروش قبل از بازی با انگلیس یا ولز را مقایسه و تحلیل محتوا میکنیم، تفاوت را کاملاً احساس میکنیم، یعنی اینکه شخصیت سرمربی به دنبال ایجاد موج همدلی و اتحاد و القای پیروزی از لحاظ فکری و روانی میان بازیکنان بوده یا وقتی ترکیب را میبینیم، شاهد چینش هجومی بازیکنان هستیم. وقتی عملکرد بازیکنان را در بازی با ولز در زمین بازی میبینیم، عملکردی کاملاً متفاوت در مقایسه با بازی اول دارند و مصداق این ادعا است.
رامین رضاییان در جریان گل دوم پس از حدود ۱۰۰ دقیقه بازی نفسگیر و تهاجمی است که میتوانست با بیتفاوتی به بازی آرام با حفظ توپ و میدان بپردازد تا در دقایق باقیمانده، بازی با همان نتیجه یک بر صفر به پایان برسد؛ اما این عرق ملی بازیکن ماست که نیرو را در ساقهای او به جریان انداخته و بر پیکر نیمهجان ولز تیر خلاص را وارد میکند، یا وقتی سرود را میخوانند، این از عرق ملی و تعصب برمیخیزد و معتقدم همه این موارد در این برد شگفتانگیز و شیرین مؤثر بود.
آنا: از بعد مدیریتی چه توصیهای به مسئولان و دستاندرکاران تیم ملی برای بازی با آمریکا دارید؟
نظری: بازی ایران و آمریکا مانند همه بازیهای جام جهانی، یک بازی ۹۰ دقیقهای است و فرقی با بقیه مسابقات ندارد. اتفاقاً این بازی میتواند به لحاظ عوامل بیرونی برای ایران خیلی سادهتر باشد؛ چراکه ما با تفکری از پیش برده به لحاظ سابقه تاریخی شکست آمریکا، مقابل این تیم حاضر میشویم و این موج مثبتی برای بازیکنان ما به همراه دارد که ازلحاظ روانی و احساسی، بازیکنان با کمترین میزان از ترس یا نگرانی پا به مستطیل سبز میگذارند.
با اینکه به لحاظ همزمانی بازی ولز با انگلستان، یک بازی انتحاری باید مقابل تیم آمریکا انجام دهیم و هر احتمالی که ممکن است در این بازی رقم بخورد و نتیجه بازی این دو تیم که میتواند بر سرنوشت ایران مؤثر باشد؛ اما در هر صورت اگر تعصب و نمایشی که در مقابل ولز از بچههای تیم ملی شاهد بودیم، در بازی با آمریکا نیز رخ دهد با یاری خدا شاهد نتایج رضایتبخش خواهیم بود.
ناگفته نماند که تیم آمریکای ۲۰۲۲ با آمریکا ۱۹۹۸ بسیار متفاوتتر، باکیفیتتر و قدرتمندتر است و چند لژیونر در فوتبال سطح حرفهای اروپا دارد که هر کدام به نوبه خود میتواند در سرنوشت بازی تأثیرگذار باشد. از سوی دیگر به دلیل اینکه آمریکا با همکاری مکزیک و کانادا میزبان جام جهانی آینده در سال ۲۰۲۶ خواهد بود، سرمایهگذاری عظیمی روی فوتبال انجام داده و به همین دلیل، این بازی، یک بازی خیلی سخت خواهد بود؛ اما ازلحاظ روانی و روحی، خیلی آرام وارد بازی خواهیم شد؛ البته غافل نشویم که نباید در غرور برد از ولز بمانیم و از این فضا خارج شویم و بدانیم آمریکا هم با همه قوا و همه داشتهها به میدان خواهد آمد.
کارلوس کیروش ازلحاظ رهبری تیم کاربلد است و این نکته را حتماً مدنظر قرار داده، میدهد و به بازیکنان منتقل میکند. شاید با ترکیب متفاوت از بازی ولز از سوی کادر فنی تیم ملی روبهرو شویم، تیم ملی جدای از همه این مباحث و پیشبینیها، باید برای برد، فارغ از اتفاقات خارج از زمین بازی وارد میدان شود تا کار را به اما و اگرها واگذار نکنیم.
آنا: در پایان نقش ورزشی پرطرفدار مانند فوتبال در ایجاد همبستگی قومی و آشتی ملی را بیان کنید.
نظری: امروزه ورزش در دنیا پدیده تمدنساز است و از آن دیگر بهعنوان پدیده فرهنگی، اجتماعی یاد نمیشود. فوتبال به قدری بزرگ شده که بخش عظیمی از گردش مالی ورزشی دنیا مربوط به این ورزش بوده، یعنی اینکه فوتبال ازلحاظ مالی، دارای چنان قدرت تأثیرگذاری شگفتی است که میتواند در خلق تمدنها نقشآفرینی کند. به لحاظ گستردگی جغرافیایی نیز توجه کنید که ۲۰۹ کشور عضو سازمان ملل هستند و این در حالی است که ۲۱۱ کشور عضو سازمان جهانی فوتبال یا همان فیفا هستند و این اهمیت فوتبال را نشان میدهد.
آشتی ملی زمانی اتفاق میافتد که حاکمیت با استمداد از ورزشی پرطرفدار مانند فوتبال و بر اساس قانون اساسی بتواند در راستای گفتمانسازی سالم و برآوردن مطالبات برحق عموم مردم گام بردارد، نخبگان مانند دانشگاهی، ورزشی و هنری باید بتوانند نمایندگی مناسبی از بدنه و افکار جامعه داشته باشند. فوتبال در این فضا میتواند نقش بیبدیلی داشته و میتواند همبستگی لازم را ایجاد کند؛ اگر برد مقابل آمریکا محقق شود، این همبستگی که بعد از بازی ولز شاهد بودیم بیشازپیش اتفاق خواهد افتاد.
در عصر حاضر، فوتبال را فقط بهعنوان ورزش نگاه نکنیم. توجه کنید که فوتبال پدیده فرا ورزشی و فرا فرهنگی با ظرفیتهای بسیار بالایی در سطح ملی و بینالمللی بوده و فراموش نکنیم که تیم ملی نماینده همه قشرها از هر گرایش، سلیقه و حزب است. آنها محدودیتهای ویژه خود را دارند و انتظار رقم زدن اتفاقات ماورایی و به دور از عقلانیت و متکی بر احساسات از این بازیکنان با محدودیتهای رقم خورده برای آنها ازلحاظ سختافزاری و نرمافزاری اعم از فنی، تاکتیکی، تجهیزاتی و سایر محدودیتها، به دور از انصاف است.
انتهای پیام/