صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
آنا به مناسبت هفته بسیج گزارش می‌دهد؛

بسیجی‌های درس‌خوانی که در مسیر آبادانی کشور شهید شدند

بسیجی بود و دانشجوی رشته مکانیک دانشگاه خواجه‌نصیر طوسی. به مناطق محروم می‌رفت تا کار ساختمان‌های نیمه‌کاره را تمام کند. می‌گفت: ساختمان را که همه می‌توانند بسازند، ما این کار را می‌کنیم و این سختی را می‌کشیم تا آدم بسازیم.
کد خبر : 816714

به گزارش خبرنگار حماسه و مقاومت خبرگزاری آنا، فاطمه ملکی_آنهایی که گرد و خاک پایگاه‌های مقاومت بسیج را خورده‌اند خوب این را درک می‌کنند که بسیج، یک تفکر و اعتقاد است که بسیجی را به سمت تعالی سوق می‌دهد. گاهی این تفکر را در یک هنرمند می‌بینیم که فیلم یا اثر فاخری را خلق می‌کند، و گاهی در یک کارگر که با این تفکر بهترین کار را برای خدمت به مردم ارائه می‌دهد و گاهی در یک پزشک و داروساز و نانوا و دانشجو و دانش‌آموز.

در این بین بسیجیانی هستند که نه تنها خوب درس می‌خوانند، بلکه با هدف خودسازی و کمک به مردم راهی مناطق محروم می‌شوند و از هیچ کمکی دریغ نمی‌کنند، چه فرهنگی، چه عمرانی و چه کشاورزی و ...

** در کار جهادی حتی به هموطنان مسیحی کمک می‌کرد

شهید «امیرمحمد اژدری» دانشجوی رشته مکانیک و از جهادگرانی بود که در مسیر شناسایی مناطق محروم جنوب کشور در ۲۵ آبان ۹۷ دچار سانحه رانندگی شد و به شهادت رسید. به گفته پدرش، امیر محمد از ۱۳ سالگی داوطلب کمک به محرومان بود. او با سن کمی که داشت، ارزاق را برای نیازمندان بسته بندی می‌کرد و حتی به فکر تأمین داروی محرومان بود.

پدر امیرمحمد می‌گوید: «عکس‌هایی از پسرم می‌دیدم که در آنها درست مثل یک کارگر ساختمانی لباس پوشیده و مشغول پر کردن سیمان یا حمل آجر بود. آن اوایل که به سفرهای جهادی می‌رفت، پیش خودمان می‌گفتیم این بار آخر است و پسر مهندس‌مان می‌آید و پای درس‌هایش می‌نشیند. درس‌های دانشکده مکانیک را پشت‌بندهم پاس می‌کرد اما از آمدن و یک جا نشستن و بی‌تفاوت شدنش به کار جهادی خبری نبود.»

یکی از فعالیت‌های این جهادگر، شناسایی مناطق محروم بود. در یکی از اعزام‌ها، امیرمحمد از تهران به روستاهای اطراف لرستان ‌رفته و توانسته بود یکی از روستای صعب‌العبور شهرستان دلفان به نام سیرکانه را شناسایی کند. روستایی که کلاس درس دانش‌آموزانش در یک آغل بود. امیرمحمد بعد از شناسایی این روستا، نام اهالی را برای ویزیت رایگان پزشکی ثبت کرد و حتی گزارشی در اختیار مسئولان قرارگاه جهادی امام رضا(ع) قرار داد تا به امور این مردم رسیدگی شود. طولی نکشید که مدرسه‌ای در روستای سیرکانه بنا شد که اکنون به نام مدرسه شهید «امیرمحمد اژدری» ثبت شده است.

به گفته همسنگران، شهید اژدری حتی در خدمت‌رسانی به مردم با دین و مذهب‌شان کاری نداشت. یک بار که امیرمحمد متوجه شد کلیسایی برای رسیدگی به نیازمندان تحت پوشش خود به کمک احتیاج دارد، با هماهنگی‌هایی به کمک هموطنان مسیحی رفته بود.

                             

** رفتن به سفر جهادی در نوجوانی‌

شهید جهادگر«حسین مؤمنی» از دانشجویان رشته مکانیک دانشگاه خواجه‌نصیر طوسی بود. در سال دوم راهنمایی درس می‌خواند که از طرف مدرسه به اردوی جهادی بشاگرد دعوت شد. او رفت و وقتی که از سفر جهادی برگشت، دیگر حسین سابق نبود. ساده‌تر می‌پوشید، هدایایی و لوازم نوشت‌افزار و خوراکی‌های خوشمزه‌اش را برای کودکان بشاگرد نگه می‌داشت و در اردوی جهادی بعدی به بچه‌های بشاگرد هدیه می‌داد.  

پدر حسین ایثارگر و جانباز بود. حسین هم حق داشت برای شرکت در کنکور از سهمیه ایثارگری استفاده کند. اما عقیده داشت که برای رسیدن به هر جایی باید خودش تلاش کند. او بدون استفاده از سهمیه ایثارگری با رتبه هزار و ۷۰۰ در رشته مکانیک دانشگاه خواجه‌نصیر طوسی پذیرفته شد.

یکی از دوستان حسین درباره روحیات این شهید جهادگر می‌گوید: «یک‌بار بعد از خستگی طولانی به حسین گفتم، با ساختن این ساختمان‌های نیمه‌کاره محرومیت از مملکت زدوده نمیشه! حسین لبخند زد و گفت: ساختمان را که همه می‌توانند بسازند، ما این کار را می‌کنیم و این سختی را می‌کشیم که آدم بسازیم».

** جهادگری که بخاطر مادرش نتواست مدافع حرم شود

شهید جهادگر «عباس دبیقی» متولد ۱۳۷۰ بود و دانشجو؛ اما آتش جهاد در دلش تنوره می‌کشید. وقتی شنید چند شهر سوریه دست داعشی‌های تکفیری افتاده برای اعزام به سوریه ثبت نام کرد. اما مادر و خواهرانش وابستگی عجیبی به وی داشتند و مادرش وقتی فهمید که قرار است عباس به سوریه برود، بیماری اعصاب‌اش تشدید شد و همین امر سبب شد که آرزوی دفاع از حرم در دل عباس بماند. با این همه عباس برای کمک به مردم و کار جهادی آرام و قرار نداشت.

برادر عباس می‌گوید: «پدرم بنّایی می‌کرد و در سال‌های اخیر از کار افتاده شده بود. عباس هم درس می‌خواند و هم کار می‌کرد. هیچ پس‌اندازی هم برای خودش نداشت و همه دستمزدش را سر سفره خانواده می‌گذاشت. او روحیه جهادی داشت و به همین خاطر جذب گروه جهادی شد. برادرم سال ۹۵ در یکی از سفرهای جهادی به روستای لما از توابع استان کهگیلویه پس از ساخت مسجد در این روستا، در رودخانه غرق شد. بعد از شهادت عباس مادر پیرمان لب از لب باز نمی‌کند و دیدن دلتنگی‌های مادر آتش به جان ما انداخته است.»

                                 

** عبدالرضا می‌گفت: بسیجی یعنی خادم مردم

شهید جهادگر «عبدالرضا حاجی‌پور» متولد ۱۳۶۷ بود که در سال آخر دانشگاه و در رشته علوم بازرگانی تحصیل می‌کرد. او سال‌ها در اردوهای جهادی شرکت کرد و سرانجام در سال ۱۳۹۰ در سانحه رانندگی در یک اردوی جهادی به شهادت رسید.

عبدالرضا از پیشگامان برگزاری اردوهای جهادی دانشجویی بود. این شهید دانشجو از زمانی که جهادگر شد، دیگر رنگ عید دیدنی رفتن را ندید و سال نو را در کنار محروم‌ترین مردمان آغاز می‌کرد.

او با دل و جان برای مردم روستاها کار می‌کرد. با اینکه عزیزکرده خانواده‌اش بود، امکانات رفاهی برای زندگی‌اش فراهم بود اما نمی‌توانست نسبت به کار جهادی بی‌تفاوت باشد و می‌گفت: بسیجی یعنی خادم مردم.

انتهای پیام/

ارسال نظر