صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

ورزش

سلامت

پژوهش

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

علم +

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
زندگی سیاسی عبدالحسین هژیر؛

نخست وزیری که به قانون اساسی خیانت کرد

عبدالحسین هژیر، پنجاه و ششمین نخست وزیر مشروطه بود؛ که به قانون مشروطه وفادار نبود. اساس قانون مشروطیت این بود که شاه باید سلطنت کند نه حکومت، اما نخست وزیر مشروطه در پی تحکیم قدرت محمدرضا شاه پهلوی قدم برداشت.
کد خبر : 813470

به گزارش خبرنگار تاریخ خبرگزاری آنا، آبان ماه ۱۳۲۸ پایان زندگی عبدالحسین هژیرپنجاه و ششمین نخست وزیر مشروطه به دست سید حسین امامی رقم خورد، او در مقام نخست وزیر به جای خدمت به مردم و قانون اساسی مشروطه خود را فدایی پهلوی کرد.

عبدالحسین هژیر، پنجاه و ششمین نخست وزیر مشروطه بود؛ که به قانون مشروطه وفادار نبود. اساس قانون مشروطیت این بود که شاه باید سلطنت کند نه حکومت، اما نخست وزیر مشروطه به جای تحکیم مشروطیت در پی تحکیم قدرت محمدرضا شاه پهلوی قدم برداشت. در این راه تا جایی پیش رفت که جانش را از دست داد و برخی از مورخان به او لقب فدایی دربار پهلوی دادند.

سردار فاخر حکمت در آخرین روز‌های بهار ۱۳۲۷ خورشیدی جلسه خصوصی با نمایندگان مجلس شورای ملی برگزار کرد و در آن مجلس گزارش ملاقات دوساعته شب قبل خود با شاه را به اطلاع نمایندگان رساند.

او خبر داد که شاه مایل است فرد جوانی که قدرت اجرای اصلاحات داشته باشد عهده دار پست نخست وزیری شود. به خصوص اینکه احتمال مسافرت قریب الوقوع شاه نیز وجود دارد، شاه نباید نگران عدم توانایی نخست وزیر در اجرای امور باشد. نمایندگان مجلس دو نامزدی که به زعم آن‌ها صلاحیت این کار را داشتند معرفی کردند. نخست «عبدالحسین هژیر» و دوم «علی سهیلی»؛ قرعه فال در آن مجلس به نام «هژیر» افتاد.

اما اجرای فرمان شاه در آغاز آسان بود، اما در ادامه با مشکل‌های گوناگون مواجه شد. آیت الله کاشانی که رهبری جریان مذهبی را بر عهده داشت از مخالفان اصلی او به شمار می‌رفت، گفته می‌شد که او شخصا مخالفتی با نخست وزیر نداشت، بلکه او را سرسپرده دربار می‌دانست و به همین دلیل به مخالفت با او برخاست. در حقیقت مبارزه با هژیر مبارزه روحانیت با دربار پهلوی بود.

** نخست وزیری هژیر با وجود مخالفت طبقات مختلف مردم

سردار فاخر پس از تلفن به شاه و خبر اجرای منویات شاهانه راهی دربار شد تا حضوری گزارش تکمیلی را خدمت شاه ارائه کند و عبدالحسین هژیر نیز در کاخ منتظر دریافت فرمان صدرات بود. اما انتشار خبر نخست وزیری هژیر با مخالفت مردم مواجه شد و جمع کثیری از طبقات مختلف مردم و مخصوصا دانشجویان دانشکده‌های حقوق و فنی  با صفوف منظم را به منظور اعتراض روانه میدان بهارستان کرد و مردم خواستار ملاقات با نمایندگان شدند. تا اعتراض خود را نسبت به ابراز تمایل مجلس به نخست وزیری هژیر نشان دهند.

در همان موقع خبر نخست وزیری هژیر به بازار تهران رسید. کسبه و اصناف با صلاحدید و راهنمائی آیت الله کاشانی، مغازه‌های خود را تعطیل و در میدان بهارستان اجتماع کردند و ضمن ایراد سخن، نمایندگان مجلس را به باد ناسزا گرفتند و برای تصمیمی که اتخاذ کرده بودند، آن‌ها را مورد سرزنش و اهانت قرار دادند. دامنه اجتماع و تظاهرات علیه مجلس بالا گرفت و به دستور دولت و رئیس مجلس، پلیس برای متفرق ساختن مردم وارد معرکه شد، تیراندازی آغاز شد و مردم تظاهرکننده نیز با چوب و چاقو به پلیس حمله کردند. در این زدوخورد عده زیادی مجروح و زخمی شدند.

پس از ختم زدوخورد سردار فاخر رئیس مجلس، آیت الله کاشانی را مسبب این تظاهرات دانست و اضافه کرد اگر ایشان با نخست وزیری هژیر مخالفت دارند بهتر این بود با نمایندگان مجلس صحبت می‌کردند نه اینکه متوسل به جار و جنجال می‌شدند.

به دنبال تظاهرات دانشجویان و اصناف علیه هژیر، روز بعد در شهر‌های قم، مشهد، اصفهان و قزوین تظاهرات پرشوری صورت گرفت. هژیر ناگزیر در یک مصاحبه مطبوعاتی به مخالفین خود پاسخ داد و افزود مبارزه سیاسی بین جمعی نباید از حدود نزاکت خارج شود و نظم عمومی را برهم زند و هشدار داد کسانی که موجبات اختلال در نظم عمومی و امنیت شهر‌ها را فراهم نمایند به موجب قانون سرکوب خواهند شد.

روز چهارم نخست وزیری هژیر، تهران شاهد تظاهرات گسترده‌ای از طرف روحانیون بود. چندین هزار روحانی و بازاری در حالی که قرآن بر سر داشتند، به رهبری سید مجتبی نواب صفوی رهبر فدائیان اسلام در میدان بهارستان علیه هژیر به تظاهرات پرداختند و ضمن ایراد سخنرانی، نمایندگان مجلس را که به انتخاب هژیر رأی داده بودند مذمت کردند و خواستار عزل او شدند. در این موقع که بیم حمله تظاهرکنندگان به صحن بهارستان می‌رفت، گارد مجلس و مأمورین انتظامی بسوی فدائیان اسلام آتش گشودند.

عده زیادی در این حمله و تیراندازی زخمی شدند و در همان موقع اعلامیه شدیداللحن آیت الله کاشانی علیه نمایندگان مجلس بین مردم پخش شد و هژیر نیز متقابلاً اعلامیه‌ای داد و تظاهرکنندگان را به جلب به دادگاه و محاکمه تهدید کرد. عبدالحسین هژیر روز سوم تیرماه ۱۳۲۷ وزیران کابینه را به مجلس معرفی کرد و برنامه کار خود را نیز اعلام نمود. به هنگام نطق نخست وزیر تماشاچیان مجلس تظاهرات شدیدی علیه او برپا بود.

صدای مرگ بر هژیر مزدور و بی دین در فضای تالار علنی مجلس طنین انداز شد. در همین جلسه حسین مکی، ابوالحسن حائری زاده، عبدالقدیر آزاد و رحیمیان درباره زدوخورد‌های چندروزه گذشته علیه او اعلام جـرم کردند، ولی با تمام تظاهرات و مخالفت‌هایی که به رهبری آیت الله کاشانی در خارج و داخل مجلس به عمل آمد، برنامه و وزیران هژیر با ۸۸ رأی مـوافـق از ۹۶ رأی دهنده حاضر در مجلس به تصویب رسید.

هژیر برای جلب توجه عامه و رد اتهاماتی که از نظر مذهبی به وی وارد می‌کردند در اولین جلسه هیئت وزیران تصویب نامه‌ای صادر کرد که به موجب آن تهیه و فروش انـواع مشروبات الکلی در شهر‌های مشهد، قم و شهرری ممنوع شد.

این تصویب نامه نه تنها دردی دوا نکرد، بلکه مستمسکی به دست مخالفین داد که منظور دولت را اغفال جامعه روحانیت قلمداد کنند و در مجلس نیز چند مخالف، هژیر را متهم به ظاهر سازی و خلاف کاری کردند. شاه در اواخر تیرماه ۱۳۲۷ برای یک بازدید رسمی به انگلستان رفت و قبل از حرکت نمایندگان را در کاخ خود پذیرفت و ضمن ایراد سخنرانی از نمایندگان خواست دولت را تقویت کنند و لوایحی را که به مجلس تقدیم می‌شود تصویب کنند.

در مدتی که شاه در اروپا اقامت داشت، حوادث مهمی در ایران رخ داد. عباس اسکندری نماینده مجلس، دولت هژیر را به علت سوء سیاست داخلی و خارجی و مسئله بحرین استیضاح کرد و افزود که نباید مجال داد تا حکومت پلیسی مجدداً در ایران برقرار شود. متعاقب استیضاح اسکندری، ناصر قلی اردلان نیز دولت را استیضاح کـرد، ولی هژیر به استیضاح کنندگان داد و گفت این دولت بیش از دو ماه نیست که عهده دار امور شده است، چگونه تمام مشکلات گذشته را به او نسبت می‌دهید. سرانجام تقاضای رأی اعتماد کرد و مجلس با ۹۳ رأی او و دولتش را تأیید کرد. هژیر در مجلس شورای ملی از اکثریتی قریب به اتفاق برخوردار بود، ولی در عوض مطبوعات تهران و شهرستان‌ها از حمله و هتاکی به او کوتاهی نمی‌کردند و همه روزه اتهامات زیادی به وی وارد می‌ساختند.

او ناچار تصویب‌نامه زیر را در هیئت وزیران به تصویب رسانید:

«هیئت وزیران در جلسه مورخ هشتم شهریورماه تصویب نمودند که، چون در وزارتخانه‌ها و ادارات دولتی و بنگاه‌هایی که با سرمایه دولت اداره می‌شود یا شهرداری‌ها، کسانی که به نحوی از انحاء از آنجا حقوق می‌گیرند، نمی‌توانند با داشتن شغل دیگری از قبیل ریاست یا عضو هیئت مدیره شرکت‌های خصوصی و یا داشتن هرگونه شغل آزاد دیگری از قبیل شرکت کردن در اداره روزنامه خـواه بـه عـنـوان صاحب امتیاز یا مدیر یا سردبیر یا عضو هیئت تحریریه و امثال آنها، به انجام وظایف خود به طوری که لازم است اقدام نمایند، لذا کلیه این قبیل اشخاص به عنوان این اقتضای اداری از خدمت برکنار شوند.»

وقتی که این تصویب‌نامه صادر و منتشر شد، در مطبوعات غوغایی برخاست و عده زیادی از مدیران و سردبیران و نویسندگان جراید در مجلس شورای ملی حضور یافته نسبت به تصویبنامه اعتراض کردند و نخست وزیر نیز مصراً در پاسخ آن‌ها ایستادگی کرد و افزود استعفا می‌دهم، ولی تصویب‌نامه را لغو نخواهم کرد.

عبدالقدیر آزاد، دولت را نسبت به توقیف جراید و اختناق آزادی و نقض قانون اساسی و مشروطیت استیضاح کرد. روز ۲۶ شهریور در جلسه علنی مجلس شورای ملی به هنگام طرح لایحه عـفـو مرتکبین قضایای آذربایجان و زنجان، بین هژیر و چند تن از نمایندگان مشاجره شدید لفظی درگرفت، به طوری که نمایندگان میز‌های جلوی خود را شکستند. هژیر نیز در اوج عصبانیت فریاد برآورد شما تیشه برداشته اید و به ریشه این مملکت می‌زنید.

در این گفت‌وگو نمایندگان اقلیت از نثار هیچ گونه ناسزا و کلمات زشت خودداری نکردند. بالاخره هژیر در مقابل جوی که مخالفین برای او درست کرده بودند تاب مقاومت نیاورد و با وجودی که در مجلس از حمایت اکثریت برخوردار بود، چاره را در کناره گیری دید و سرانجام روز پنجم آبان ماه ۱۳۲۷ پس از پنج ماه زدوخورد و مبارزه از کار کناره گرفت.

عبدالحسین هژیر پس از کناره گیری، چند ماهی بیکار بود. در انتخابات مؤسسان دوم که در اردیبهشت ماه ۱۳۲۸ تشکیل یافت از تهران به نمایندگی انتخاب شد و سرانجام در ۲۸ تیرماه ۱۳۲۸ به سمت وزیر دربار تعیین شد و بالاخره در روز ۱۳ آبانماه ۱۳۲۸ در مجلس عزاداری و روضه خوانی دربار در مسجد سپهسالار هدف گلوله سیدحسین امامی عضو جمعیت فدائیان اسلام قرار گرفت و روز بعد درگذشت و در ایوان کفش کن ناصرالدین شاه مدفون شد.

اشرف پهلوی در کتاب خاطرات خود چنین می‌نویسد:

هژیر در سال ۱۳۲۷ به نخست وزیری منصوب شد. هژیر یکی از دوستان خوب من بود و باید بگویم که من تا حدی در انتصاب او مؤثر بوده‌ام او در سمت‌های وزیر دارائی و وزیر دربار نیز خدمت کرده بود. عبدالحسین هژیر یک بوروکرات باهوش، قابل و وفادار بود و بخوبی می‌توانست مسائل داخلی و بین المللی را درک کند و با آن‌ها روبرو شود. با وصف این انتصاب او بلافاصله مورد حمله و انتقاد آیت الله کاشانی قرار گرفت که یکی از مقامات مهم مذهبی زمان خود بود... روی هم رفته مردی بلند پرواز، زدوبندچی، قدرت طلب، باسواد، ادیب، شعرشناس و سخندان، ناطق و به مال دنیا بی اعتنا بود. پس از مرگ کلیه ماترک او شبیه یک کارمند دولت بود.

منبع: شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران/ باقر عاقلی. - تهران: نشر گفتار؛ نشر علم، ‎۱۳۸۰.

انتهای پیام/

ارسال نظر