صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
آنا گزارش می‌دهد؛

«خوشه‌سازی» و «محصولات تبدیلی»؛ ۲ عنصر مقوّم صنایع فرهنگی

در فرایند طراحی، تولید و توزیع صنایع فرهنگی توجه به «خوشه‌سازی» و «محصولات تبدیلی» جایگاه ویژه‌ای دارد.
کد خبر : 810611

به گزارش خبرنگار حوزه هنرهای تجسمی گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، فرهنگ را می‌توان  مجموعه پيچيده‌ای از معارف، معتقدات، هنرها، صنايع، فنون، اخلاق، قوانين، سنن و بالاخره تمام عادات و ضوابط مشترك ميان اعضای يك جامعه است كه در سه سطح  تولیدات، ارزش‌ها و باورها جاي مي‌گيرند.

صنايع، فنون و ساير مظاهر قابل‌مشاهده يك جامعه، در سطح مصنوعات (تمدن) هر فرهنگ جاي دارند، اخلاق و ساير «خوب و بد» هاي در سطح ارزش‌های ظاهری و معتقدات، معارف و ساير مفروضات در سطح باورها (جهان‌بينی) يك فرهنگ قرار مي‌گيرند.

محصولات فرهنگی از تقدس و ارزش ذاتي زيادی برخوردارند، تكثير صنعتي، مبادله اين كالاهاي نمادين درازای ساير اشياء، خدمات يا پول را افزايش داده است؛ اين امر موجب تبديل ارزش ذاتي و مقدس فرهنگ و كالاي فرهنگی  به ارزش مبادله‌ای شده است، تاجايی كه می‌توان گفت هنر و فرهنگ سرمايه‌داری کاملاً جذب اقتصاد شده است.

در همین راستا، صنايع فرهنگيِ اصلی به صنايعی گفته مي‌شود که از يک‌سو با توليد در مقياس صنعتي و از سوي ديگر با خلق و نشر «معناي اجتماعي» سروکار دارند و اساساً به کار «خالقان نمادها» وابسته‌اند؛ طبق اين تعريف، تبليغات و بازاريابي، راديو و تلويزيون، صنعت فيلم، صنعت اينترنت، صنايع موسيقي، چاپ و نشر (کتاب، ويدئو و بازي‌هاي رايانه‌اي) در گستره‌ صنايع فرهنگي اصلی قرار مي‌گيرند.

«بازارپردازی فرهنگی» و ضرورت ایجاد زنجیره فروش در محصولات فرهنگی

صنايع فرهنگي جنبي نيز مواردي چون هنرهاي خلاق و هنرهاي تجسمي را در برمی‌گيرند؛ زيرا اين‌گونه هنرها هرچند مستقيماً با ايجاد معناهاي نمادين اجتماعی سروکار دارند، اما روش‌های غیرصنعتی و يا نيمه‌صنعتی توليد را به کار می‌گيرند.

درمجموع باید گفت هر کالا و خدماتی که ساخته ذهن و دست بشر بوده و در پس شمایل ظاهری خود، واجد ارزش‌ها، پیشنه تاریخی و یا معناهای قابل‌انتقال (چه ساده و چه چندلایه) بوده و قابلیت تکثیر را داشته باشد در دایره صنایع فرهنگی قرار می‌گیرد.

در امتداد و در ارتباط با مقوله « صنایع فرهنگی» به «بازارپردازی فرهنگی» نیز می رسیم. بازارپردازی فرهنگی آن دسته کسب‌وکارهای فرهنگی است که توانسته‌اند شخصیتی را خلق کرده و زنجیره محصولات فرهنگی همانند اسباب‌بازی، عروسک، گیم، انیمیشن، نوشت‌افزار و سایر موارد مشابه را به وجود آورند. این کسب‌وکارهای فرهنگی  چه در سطح خرد و چه در سطح کلان با تبدیل  ایده‌های فرهنگی به محصول معنا پیدا می‌کنند. تبدیل  کتاب‌ها، زندگینامه‌ها و رمان‌ها به آثار نمایشی یکی از بسترهایی است که باعث می‌شود این روند شکل درستی به خود بگیرد.

برای ایجاد یک زنجیره قوی و قابل اتکا در بازارپردازی فرهنگی که مقوم «صنایع فرهنگی» باشد به برخی پیش نیازها نیاز داریم. شاید یکی از این موارد متمرکزکردن فعالیت‌های تولیدی و توزیع این گونه صنایع در قالب خوشه‌های صنایع فرهنگی در یک جغرافیا یا موضوع خاص باشد.

در ایجاد خوشه‌های صنایع فرهنگی باید به نکات متعددی توجه داشت. صنایع فرهنگی که در یک خوشه مجتمع می‌شوند، بایستی در یک محدوده جغرافیایی باشند. از سوی دیگر در این خوشه‌ها باید ارتباط درون سیستمی برقرار باشد یا به عبارت دیگر صنایع گردهم آمده باید از یک جنس باشند.

برای یک خوشه ایجاد یک پایگاه غیرتجاری مانند اتاق فکر و ایده متمرکز می‌تواند مفید باشد؛ به‌عبارت‌دیگر راهبری یک خوشه بایستی در یک واحد متمرکز شود. همکاری بین اعضا باید کاملاً عادلانه و مبتنی بر تقسیم‌کار و تسهیم ریسک باشد. با این وجود، رقابت درون خوشه‌ای در عین وجود همکاری نیز ضروری است.

صنایع حاضر در خوشه به‌طور عمودی و در طول یکدیگر قرار می‌گیرند. تمام اعضای خوشه باید تشکیل یک زنجیره را بدهند تا موازی کاری به حداقل برسد. در نهایت باید گفت تمرکز در خرید و بازاریابی قدرت صرفه مقیاس و کاهش هزینه‌های تولید را در پی خواهد داشت. یک‌همت عمومی برای رسیدن به اهداف خوشه‌سازی بیش از همه می‌تواند راهگشا در حوزه صنایع فرهنگی باشد چراکه این خوشه‌سازی امکان حل بسیاری از مسائل حوزه اقتصاد را دارد.

در حوزه فرهنگ به صنایع تبدیلی نیاز داریم

یکی دیگر از راهکارهای تقویت زنجیره بازارپردازی فرهنگی توجه به صنایع تبدیلی دراین حوزه است. در همین ارتباط احسان ناظم بکایی، نویسنده، مستندساز و روزنامه‌نگار حوزه فرهنگ در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری آنا گفت: ما در بحث صنعت و صادرات صنعتی هم بارها شنیده ایم که نباید خام‌فروشی داشته باشیم بلکه باید با گسترش صنایع تبدیل محصولات تولید شده ازآن مواد معدنی را صادر کنیم.

وی اظهار کرد: درحوزه فرهنگی هم همین اتفاق می‌افتد.ما باید در حوزه فرهنگ هم خام‌فروشی را کنار بگذاریم؛  یعنی صنایع تبدیلی داشته باشیم و به صورت مداوم آن را تقویت کنیم. لازمه تبدیل کتاب به هنرهای نمایشی آن هم در قالبی جذاب این است که یک نگاه دراماتیزه به این گونه آثار داشته باشیم. آثار مکتوب زمانی خواندنی می‌شوند که قلاب‌هایی برای جذب مخاطب داشته باشند. یک کتاب برای تبدیل به یک اثر نمایشی، باید دراماتیزه شود و الزاماً هم قرار نیست که به آن چه که در آن اثر ادبی یا تاریخی آمده کاملاً وفادار باشد. در سریال‌های تاریخی مثل امام علی (ع) و مختارنامه هم می‌بینیم که سازندگان کاملاً به تاریخ پایبند نیستند، بلکه مهم این است که یک روایت تاریخی دراماتیزه شده را در بستر یک فیلم یا سریال می‌بینند.

این کارشناس فرهنگی عنوان کرد: این اتفاقی است که باید برای بسیاری از آثار ادبی وخاطرات و زندگینامه‌های زبان فارسی بیفتد، اما متاسفانه هنوز فیلمسازان و سریال‌سازها و البته مدیران فرهنگی ما اهمیت آن را درنیافته‌اند.

غلامرضا دیزجی، رئیس انجمن تولیدکنندگان اسباب‌بازی نیز در گفت و گو با آنا بر شخصیت پردازی به عنوان  محور اصلی این فرایند تاکید دارد و معتقد است هر شخصیت برای تبدیل شدن به یک جریان فرهنگی به داستان‌سازی، سرمایه‌گذاری و نویسندگی و سایر پیش‌نیاز‌های اولیه نیاز دارد. باید داستان‌پردازی و شخصیت‌سازی انجام شود. فیلم و انیمیشن از روی آن ساخته شود. همین‌طور محصولات تکمیلی در قالب فیلم، انیمیشن، عروسک و غیره می‌تواند در کنار داستان‌پردازی مورد استفاده قرار بگیرد و تجاری‌سازی شود. ما در مرحله داستان‌پردازی و شخصیت‌سازی، توانایی تجاری‌سازی و سرمایه‌گذاری نداریم و در آن ضعیف هستیم، بعد انتظار داریم یک کاراکتر ماندگار شود و مدت زیادی از آن بهره ببریم؟ ما در این حوزه باید سرمایه گذاری کنیم و بازارپردازی فرهنگی صورت گیرد.

این  نکته‌ای است که در دولت سیزدهم نیز مورد توجه دولتمردان و مدیران فرهنگی قرار گرفته است. در همین ارتباط، دستیار رئیس جمهور در امور مردمی‌سازی دولت در گفت‌وگو با خبرنگار گروه فرهنگ خبرگزاری آنا با اشاره به این که صنایع فرهنگی دو ویژگی مهم دارد افزود: خصلت اول این‌گونه محصولات این است که کاملاً محتوامحور هستند یعنی کاربران و مخاطبان آن می‌توانند عرصه‌های مختلف سبک زندگی را در آن‌ها ببینند. از سوی دیگر، جذابیت مولفه‌های فرهنگی موجود در این‌گونه کالا‌ها مخاطب عام دارد؛ بنابراین می‌توان بر پایه این ویژگی محتوا‌های انسانی، فطری و دینی هر مکتب را نیز به کشور‌های دیگر صادر کرد. امروزه صدور محصولات صنایع خلاقانه فرهنگی، زبان تبادلات فرهنگی در دنیا است. باید صنایع فرهنگی را به در چنین قالبی بپذیریم و برای آن تصمیم‌گیری کنیم.

سید احمد عبودتیان افزود: ویژگی دوم، به تنوع و پویایی محتوایی این‌گونه محصولات صنایع خلاقانه فرهنگی باز می‌گردد که همان‌گونه که از نامش پیداست، خلاقانه و برگرفته از هنر انسان‌ها است. تک‌تک افراد می‌توانند بر حسب سلیقه، ابتکار  و ابداع ذهنی خودشان اثری را خلق کنند. پس می‌توانیم بگوییم این صنعت، مردمی‌ترین صنعت است که در آن هنرمند یا تولید کننده درونیات خودش را در آن منعکس می‌کند.

وی اظهار کرد: برای گردش مالی صنایع فرهنگی در دنیا رقم‌های متفاوت و البته بسیار بالایی ذکر می‌شود.  برخی منابع معتبر، گردش مالی این حوزه را تا  ۲ هزار و پانصد میلیارد دلار هم عنوان کرده‌اند، اما سهم ایران از این میزان کمتر از ۲ درصد است. آن‌هم در کشوری که در آن به حق ادعا داریم «هنر نزد ایرانیان است و بس». پس حوزه‌ای است که ظرفیت بالایی برای پیشرفت دارد و ما هم باید سرمایه‌های مادی، معنوی و مدیریتی را برای این پیشرفت بسیج کنیم. حتی درعرصه‌هایی مثل محرومیت‌زدایی و اشتغال‌زایی هم می‌توانیم با تقویت صنایع فرهنگی کار‌ها را  پیش ببریم. آن‌چه در این سال‌ها به لطف همت برخی گروه‌ها و افراد عمدتاً جوان در عرصه کسب و کار‌های فرهنگی و تولید محصولات ایرانی در صنایع فرهنگی شکل گرفته، یک نقطه شروع است.

در مجموع باید گفت عرضه کالاهای فرهنگی از قبیل فیلم‌ها و برنامه‌های تلویزیونی در تجارت بین‌المللی، کمک اقتصادی قابل توجهی به اقتصاد ملی کشورها است. بسیاری از کشورها، ارز خارجی ارزشمند را از صدور چنین کالاها و خدمات فرهنگی به دست می‌آورند که قابل‌توجه‌ترین این کشورها ایالات‌متحده است که با اختلاف چشم‌گیری بزرگ‌ترین صادرکننده کالاهای هویت‌محور در جهان به شمار می‌رود. این امر علاوه بر مزایای اقتصادی که برای کشور صادرکننده دارد، می‌توان موجد مزایای فرهنگی و اجتماعی بسیاری برای ارزش‌های الهی و اسلامی مورد تأکید انقلاب اسلامی ایران نیز باشد.

انتهای پیام/

ارسال نظر