صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۰:۴۰ - ۰۶ آبان ۱۴۰۱
شعیب بهمن در گفتگوی تفصیلی با آنا:

قفقاز کارت بازی غرب در برابر روسیه است/ به «زنگه زور» از دریچه امنیت ملی نگاه می‌کنیم

کارشناس مسائل اوراسیا گفت : جنگ اوکراین اهرم‌هایی را در برابر کشورهای غربی گذاشته که با اتکا به آن می‌توانند نوع بازی خود در منطقه قفقاز را تغییر دهند حال آنکه ایران در راستای تأمین منافع ملی خود با هیچ یک از طرفین بازی تعارف ندارد.
کد خبر : 810598

خبرگزاری آنا، گروه منطقه و جهان - مریم خرمائی: این روزها، صحنه تحولات قفقاز جنوبی شاهد افزایش تحرکات دیپلماتیک بازیگران متعددی است که درگیری دو روزه جمهوری آذربایجان-ارمنستان در سپتامبر سال جاری میلادی را دستاویز نقش آفرینی خود قرار داده اند – جدالی که ریشه هایش پوسته نازک توافق به دست آمده در جنگ دوم قره باغ را (۲۷ سپتامبر- ۹ نوامبر ۲۰۲۰) شکست تا یک بار دیگر عمق تنش‌های این دو کشور را عیان کند که پیشتر هم در دهه ۱۹۹۰ به مصاف یکدیگر رفته بودند.

فارغ از بُعد تاریخی مسئله، آنچه در یک ماه اخیر چشمگیر بوده تلاش دولت پاریس برای تغییر معادلات قفقاز جنوبی به نفع اتحادیه اروپا و در نهایت غرب است. طی جنگ دوم قره باغ، ابتکارعمل صلح دست مسکو بود و کشور‌های فرانسه و آمریکا که در همراهی با روسیه، ریاست مشترک گروه مینسک را برعهده دارند، واکنشی گذرا به بحران جاری داشتند. اما در شرایط فعلی، این «امانوئل ماکرون» رئیس جمهور فرانسه است که خود را واسطه صلح میان باکو-ایروان قرار داده حال آنکه از هم اکنون با اظهارات جانبدارانه به نفع یکی از طرفین مناقشه، اصل بی طرفی را نقض کرده و حتی مسکو را به همدستی با جمهوری آذربایجان و ترکیه برای آسیب رساندن به دولت ایروان متهم می‌کند.

درحالی‌که «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور روسیه ادعا‌های همتای فرانسوی را ناشی از فهم نادرست او از روند مناقشه می‌داند، دولت باکو از لزوم تجدیدنظر در نقش واسطه گری پاریس سخن می‌گوید و ارمنستان بیش از پیش به دامان غرب پناه می‌برد تا آنجا که مرز‌های مشترک با جمهوری آذربایجان را میزبان ۴۰ ناظر اتحادیه اروپا کرده که ادعا می‌کنند در مأموریتی دو ماهه، قصد اعتمادسازی میان دو همسایه متخاصم را دارند.

ایران، اما به عنوان کشوری که در حساسترین نقطه از مناقشه تاریخی باکو-ایروان قرار دارد، به حضور این میهمانان ناخوانده بدبین است،از سویی جمهوری آذربایجان هم با وجود نشان دادن چراغ سبز به اتحادیه اروپا، پذیرای حضور این ناظران در خاک خود نیست.

در این میان، بسیاری بر این باورند که درگیری‌های ماه سپتامبر ریشه در تلاش باکو برای ایجاد دالان «زنگه زور» در امتداد مرز مشترک ایران-ارمنستان دارد، نوار باریکی که ارزش ژئوپلیتیک آن برای تهران چشمگیر است.

اما اعتراض به حضور عوامل بیگانه در محیط پیرامونی ایران، تنها به گلایه بابت میزبانی ایروان از ناظران اروپایی ختم نمی‌شود و شراکت باکو-تل آویو هم محل مناقشه است.

برای همین است که همزمان با تشدید فعالیت فرانسه در قفقاز جنوبی، شاهد افزایش واکنش‌ها از سوی ایران هستیم که این شامل تماس تلفنی «حسین امیرعبداللهیان» وزیر خارجه ایران با همتای آذربایجانی در تاریخ ۲۴ مهر و سفر سه روزه وی به ایروان در تاریخ ۲۸ مهر هم می‌شود؛ با تاکید ویژه بر این موضوع که «ژئوپلیتیک قفقاز را خط قرمز خود می‌دانیم».

در حد فاصل این دو تاریخ، شاهد آغاز رزمایش ۳ روزه نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ازصبح روز دوشنبه ۲۵ مهردرمنطقه ارس بودیم و این سومین وبزرگ تری رزمایش سپاه پاسداران از زمان جنگ دوم قره‌باغ بود.

تعدد بازیگران در مناقشه قره باغ و جایگاه ویژه ایران که در عین پیشبرد سیاست همسایگی، باید به فکر تأمین منافع حداکثری ملت باشد، چالش‌های خاص خود را پیش روی دولت تهران می‌گذارد و این سوژه مصاحبه‌ای است که خبرنگار «آنا» با «شعیب بهمن» رئیس موسسه مطالعاتی «جهان معاصر» و پژوهشگر مسائل اوراسیا انجام داده است.

گفتگو با این  کارشناس مسائل اوراسیا بدین شرح است:

اساساً رویکرد روسیه درقبال ایجاد دالان «زنگه زور» به عنوان یکی از چالش‌های پیش روی توافق صلح میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان چیست؟

ما باید از دریچه امنیت ملی ایران این موضوع را مورد ارزیابی قرار دهیم. این امکان وجود دارد که وقتی با عینک خودمان به مسائل نگاه می‌کنیم، با سایر بازیگران ازجمله روسیه تضاد منافع پیدا کنیم چرا که موضوع از لحاظ ژئوپلیتیکی و امنیتی در نوار مرز‌های شمالی ایران است و برای ما اهمیت بسیار بیشتری دارد تا برای روس‌ها و در عین حال، ملاحظات، تهدید‌ها و منافع هر یک از طرفین هم می‌تواند متفاوت باشد.

مثلاً شاید روس‌ها تهدیدی که ما امروز از حضور رژیم صهیونیستی در منطقه احساس می‌کنیم، احساس نکنند. البته شاید برای روس‌ها هم این مسئله تهدیدی جدی باشد، حال آنکه ممکن است اساساً مسکو در شرایط فعلی تمرکزی روی آن نداشته باشد یا نگاه مخاطره آمیزی را که ما به بحث کریدور «زنگه زور» داریم، برای روس‌ها در حال حاضر چنین موضوعیتی ندارد. در واقع، روس‌ها به این کریدور به چشم یک موقعیت ویژه نگاه می‌کنند که در صورت انسداد کامل روابط شأن با غرب بتوانند از این خطوط مواصلاتی در آینده استفاده کنند.

از نظر روس‌ها، کشیده شدن این کریدور می‌تواند به تسهیل دسترسی روسیه به ایران، ترکیه و ارمنستان کمک کند، چون مطابق با نقشه‌ها و طرح‌هایی که مسکو دارد، این کریدور به صورت خط آهن از جمهوری آذربایجان شروع می‌شود که البته در کنار آن خط جاده‌ای هم وجود دارد. این خطوط از روسیه وارد جمهوری آذربایجان می‌شود، از جنوب آذربایجان به ارمنستان و منطقه جلفای ایران می‌رسد و تا ترکیه امتداد می‌یابد. در نتیجه با توجه به جنگ اوکراین، می‌تواند برای روسیه یک موقعیت قابل توجه باشد.

به لحاظ امنیتی و ژئوپولیتیکی این کریدور برای ایران چه مفهومی دارد؟

موضوع صرفاً مرز ایران با ارمنستان نیست. کریدور به خودی خود موجب انسداد مرز ایران با ارمنستان نمی‌شود. این کریدور می‌تواند از کیلومتر‌ها بالاتر از مرز ایران کشیده شود، اما تأثیرات قابل توجهی خواهد داشت. در وهله اول، ایجاد این کریدور موجب می‌شود که در آینده بحث حاکمیت بر آن مطرح شود کما اینکه همین الان هم مطرح است.

جمهوری آذربایجان با حمایت ترکیه و اسرائیل این بحث را مطرح کرده و می‌گوید که این حاکمیت باید از نوع آذربایجانی باشد. اگر چنین اتفاقی رخ دهد به این معنا است که مناطق جنوبی این کریدور عملاً خالی از سکنه خواهد شد چرا که آن‌ها نمی‌توانند زیر تهدید باکو زندگی کنند. این منطقه همین الان هم جمعیت اندکی دارد و روستا‌های پراکنده‌ای در آنجا موجود است. در نتیجه در طول زمان این دغدغه پیش می‌آید که اگر این منطقه خالی از سکنه شود طرف آذربایجانی و متحدانش می‌توانند در درازمدت طرح‌های توسعه طلبانه خود را ادامه داده و کل منطقه را به خاک خود ضمیمه کنند.

کریدور به خودی خود دسترسی مرزی ایران را قطع نمی‌کند، اما برای این کشور آسیب‌های ژئوپلیتیکی زیادی به همراه دارد؛ مثلاً می‌تواند در خیلی از حوزه‌ها جایگزین ایران شود. به عنوان نمونه، در حال حاضر جمهوری آذربایجان برای دسترسی به «نخجوان» که برون بوم این کشور است، مجبور به عبور از ایران است یا یکی از مسیر‌های دسترسی جمهوری آذربایجان به ترکیه از طریق ایران است. این کریدور ایران را حذف خواهد کرد.

در سطح جهانی هم معادلات کلانتر مانند پروژه «یک جاده یک کمربند» چین را تحت الشعاع قرار می‌دهد چراکه این کریدور می‌تواند جایگزین مسیر ایران شود یا کریدور «راه لاجورد» که ترکیه در پاکستان و افغانستان دنبال می‌کند، بعد‌ها ممکن است به آسیای مرکزی و ترکمنستان کشیده شود و از آنجا از طریق خزر به همین کریدور (زنگه زور) متصل شود و به این ترتیب، این خطر وجود دارد که ایران به طور کامل از مسیر این معادلات ترانزیتی حذف شود. با این اوصاف، این کریدور برای ایران مخاطرات بیشتری دارد تا برای روسیه.

تعارض دیدگاه روسیه و غرب در قبال این کریدور به چه نحوی است؟

البته این نکته حائز اهمیت است که روس‌ها در قبال این کریدور نگاه مشترکی با غرب ندارند. از نظر مسکو، اگر قرار باشد کریدوری کشیده شود، حاکمیتش باید با ارمنستان و تحت نظارت روسیه باشد و این درست همان روندی است که در قبال کریدور «لاچین» اجرا می‌شود. اما غربی‌ها نظر دیگری دارند و مدعی هستند که اگر قرار است چنین کریدوری کشیده شود، باید حاکمیتش با ارمنستان باشد، اما نیرو‌های حافظ صلح غربی بر آن نظارت کنند. بنابراین، روسیه و غرب بر روی مدیریت و نظارت این کریدور احتمالی اختلاف نظر دارند و نه بر روی حق حاکمیت ارمنستان.

در این میان، جمهوری آذربایجان، ترکیه و اسرائیل معتقدند که حاکمیت این کریدور باید به باکو منتقل شود و این یکی از اصلی‌ترین موضوعات مورد اختلاف است، اما درباره اصل ایجاد کریدور اختلافی میان روسیه، غرب و جمهوری آذربایجان نیست.

«امانوئل ماکرون» رئیس جمهور فرانسه، دولت مسکو را به همسویی با باکو-آنکارا در راستای تضعیف دولت ایروان و ایجاد بی ثباتی در منطقه قفقاز جنوبی متهم می‌کند. این ادعا را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

از سال ۲۰۱۸ به بعد که «نیکول پاشینیان» به عنوان نخست وزیر ارمنستان روی کار آمد، نگاه روسیه به این کشور تغییر کرد و برای تنبیه «پاشینیان» و جریان غرب‌گرای حاکم بر ایروان، مسکو عملاً در جریان جنگ دوم قره باغ (۲۰۲۰)، حمایتی از ارمنستان نداشت. در واقع، ترکیه و جمهوری آذربایجان با علم به عزم مسکو برای تنبیه پاشینیان و جریان غرب‌گرای حامی وی، جنگ دوم قره باغ را آغاز کردند. البته، روس‌ها به موقع در جایی که اقتضا می‌کرد، مداخله کردند و آتش بس را رقم زدند، اما واقعیت این است که در دو سال گذشته (بعد از جنگ) هم، عملاً روس‌ها حمایت جدی از دولت پاشینیان انجام ندادند.

اما این نوع رفتار، به هیچ وجه به این معنا نیست که روس‌ها خواهان تغییر دولت پاشینیان هستند بلکه به دلیل منافع کلان‌تری که دارند، ترجیح شأن تداوم دولت فعلی ایروان است چراکه جریان‌های اپوزیسیون ارمنستان کاملاً با چنین توافقاتی مخالف هستند و در صورت کسب قدرت، اجازه ایجاد این کریدور را نمی‌دهند؛ بنابراین با وجود آنکه این جریان‌ها به طور سنتی به روسیه نزدیک‌تر هستند، مسکو اقدامی در راستای به قدرت رسیدن آن‌ها انجام نمی‌دهد.

از این جهت، صحبت‌های ماکرون درباره قصد روسیه برای تضعیف دولت ارمنستان چندان درست نیست، اما در واقعیت، کشور‌های اروپایی هم از کشیده شدن این کریدور نفع می‌برند و مسئله اصلی شأن هم «انرژی» است. با توجه به مخاطراتی که تأمین انرژی از طریق روسیه برایشان دارد، آن‌ها به آذربایجان به چشم یک منبع انرژی نگاه می‌کنند و این موضوع برایشان فوریت دارد. اما در بُعد کلان‌تر، برای بازیگرانی، چون انگلیس و آمریکا، آن‌ها در حوزه‌های نظامی و امنیتی این کریدور را مهم می‌دانند تا آنجا که سفیر سابق انگلیس در ناتو به صراحت اعلام کرد که این کریدور می‌تواند ناتو را به منطقه قفقاز جنوبی و حاشیه دریای خزر متصل کند.

آن‌ها در حوزه‌های امنیتی و ژئوپلیتیکی نگاه کلان و خاص خود را دارند. اما آنچه الان برای بسیاری از کشور‌های اروپایی فوریت دارد، موضوع انرژی است.

اما ماکرون مدعی شده که ارزش‌های فرانسه در قبال ارمنستان را فدای نفت و گاز نمی‌کند. این ادعا چه مفهومی دارد؟

ببینید بعد از فروپاشی شوروی، سه کشور حوزه قفقاز جنوبی، به نوعی تحت حمایت سه کشور اروپایی قرار گرفتند. آذربایجان تحت حمایت انگلیس قرار گرفت، گرجستان تحت حمایت آلمان و ارمنستان تحت حمایت فرانسه. درنتیجه، فرانسه همواره نفوذ زیادی در ارمنستان داشته و یکی از اعضای گروه مینیسک بوده و لابی ارامنه بسیار قوی در فرانسه هم وجود دارد به طوری که بعد از آمریکا، قوی‌ترین لابی ارامنه در فرانسه وجود دارد.

این‌ها همه تأثیرگذار و ناشی از روابط سنتی است چراکه به هرحال هم مذهب هستند و می‌دانید که در سال‌های گذشته، جمهوری آذربایجان همواره شکایت داشت که غربی‌ها به دلیل قرابت مذهبی از ارمنستان حمایت می‌کنند. همه این عوامل دخیل هستند، حال آنکه فرانسوی‌ها متوجه شده اند که روس‌ها به دلیل تنبیه پاشینیان آن طور که انتظار می‌رود، از ارمنستان حمایت نمی‌کنند. درنتیجه، فرصتی برایشان ایجاد شده که این خلاء را پُر کنند و به حضور خودشان وزن و نقش بیشتری بدهند چراکه فرانسه بازیگری بود که در ۲ سال گذشته، به رغم همه تأثیرات سنتی که به عنوان یکی از اعضای گروه مینیسک داشت، عملاً نقش آفرینی بسیار کم رنگی داشت.

آمریکا و فرانسه عملاً در جنگ دوم قره باغ به جز چند اظهارنظر کوتاه اقدامی انجام ندادند و همین موجب طرح این پرسش می‌شود که چه چیز موجب تغییر ناگهانی رفتار آن‌ها شده است؟

جنگ اوکراین شرایط را تغییر داد و این‌ها دنبال اهرم‌هایی می‌گردند که با اتکا به آن‌ها در برابر روسیه بازی بکنند. در شرایط فعلی هم به قفقاز به عنوان یک کارت بازی در برابر روسیه نگاه می‌کنند

نیروی اروپایی که در امتداد مرز ارمنستان مستقر می‌شود اگرچه برای حضور خود در منطقه از باکو چراغ سبز گرفته، اما همزمان مجوز حضور در خاک جمهوری آذربایجان را ندارد. از صحبت‌های امیرعبداللهیان وزیر خارجه ایران و همتای آذربایجانی هم این طور استنباط می‌شود که باکو چندان به این ناظران اروپایی خوشبین نیست چراکه رفتارشان را جانبدارانه و در حمایت از ارمنستان تلقی می‌کند. همزمان، روسیه هم از این قضیه راضی نیست. با توجه به منافع ملی ایران، چه جمع بندی از این اشتراک نظر می‌توانیم داشته باشیم؟

قطعاً جمهوری آذربایجان تمایلی ندارد که بازیگرانی خارج از منطقه به ویژه کشور‌های غربی که به طور سنتی حامی ارمنستان هستند، در این مسئله مداخله کنند. اما طرف ارمنستانی به این دلیل که عملاً حمایت مورد انتظار را از روسیه دریافت نکرد، در حال حاضر چاره‌ای جز متمایل شدن به سمت کشور‌های غربی ندارد.

اما چیزی که برای ایران مهم است این است که حضور هیچ کشوری در اینجا نمی‌تواند تأمین کننده منافع ملی ما باشد حال می‌خواهد یک کشور غربی باشد، روسیه باشد یا رژیم صهیونیستی و ترکیه. این موضع در واقع برای ما از اهمیت بیشتری برخوردار است. با هیچ کدامشان هم تعارف نداریم و واقعیت این است که باید به موضوع از دریچه منافع ملی خودمان نگاه بکنیم.

مسئله اینجاست که «سرگئی لاوروف» وزیر خارجه روسیه می‌گوید من یک ماه پیش پیشنهاد دادم که نیرو‌های امنیت جمعی همین کاری را که الان ناظران اروپایی قرار است انجام دهند، بر عهده بگیرند، اما ایروان به این پیشنهاد توجهی نکرد. دلیل امتناع ارمنستان چیست؟

ارمنستان انتظار حمایت جدی‌تر از جانب روسیه را داشت. به ویژه در این درگیری‌هایی که در دو ماه گذشته اتفاق افتاد و عملاً به داخل خاک ارمنستان کشیده شد، مطابق با قاعده پیمان امنیت جمعی، این کشور‌ها باید مداخله می‌کردند، اما چنین کاری را انجام ندادند.

در نتیجه، ارمنستان شرایط را نسبت به گذشته کاملاً متفاوت می‌بیند. در جریان جنگ ۲۰۲۰، روس‌ها می‌گفتند که نزاع به داخل خاک ارمنستان کشیده نشده و نمی‌توانیم در قالب پیمان امنیت جمعی مداخله کنیم، ولی عملاً امسال این اتفاق افتاد و باز هم آن‌ها مداخله‌ای انجام ندادند. همین موضوع هم برای ارمنستان گران تمام شد و تصمیم گرفت برای تأمین امنیت به سمت کشور‌های اروپایی برود.

در واقع می‌شود گفت آن تنبیهی که روس‌ها برای «پاشینیان» در نظر گرفته بودند، الان این کشور را می‌تواند به مرحله‌ای برساند که کاملاً در سبد غرب قرار بگیرد. این تنبیه دیگر به نفع روسیه نیست و می‌تواند به یک تهدید تبدیل شود و منافع این کشور در سطح منطقه را به کلی به چالش بکشد. به همین دلیل انتظار مخالفت روسیه با این روند را داریم، اما باید منتظر ماند و دید که چه اتفاقی می‌افتد.

 

انتهای پیام/

ارسال نظر