فرخی یزدی؛ صدای شاعرانه خاص
گروه استانهای خبرگزاری آنا؛ میرزامحمد فرخی یزدی هم میان شاعران به زندان رفته از مسعود سعد به این سو و هم میان شاعران عصر مشروطه و پهلوی نخست، صدای شاعرانه البته خاص، متفاوت و آمیخته با حزن ناشی از پریشانحالیهایی بوده که شاعری مانند او را آرام نمیگذارده است.
این فرخی که در جوانی و در زادگاهش به سبب سرودن شعری انتقادی شکنجه شد و شاعر لبدوخته نام گرفت، بیشتر دوست میداشت بانگ اعتراض خویش را با چاشنی گرایشهای سیاسی کشور همسایه شمالی همراه کند و همین نکته تفاوت جدی در سبک اعتراض او در مقایسه با دیگر شاعران عصر را پیش میآورد.
مضمونها و تصویرهای مربوط به دهقان و کارگر و حتی داس و چکش پیش از آنکه رنگ و بوی رنجهای پیش روی شاعر در کشورش را داشته باشد، گونهای همآوایی با شعارهای سیاسیای است که در آن عهد رواج پدیده روشنفکری، کم خریدار نداشت.
این شاعر آزاده که انصافاً فریادگر آزادی بر سر استبداد بوده حتی در عاشقانهترین غزلهایش نیز نمیتواند شعر را با شعارهای سیاسی در نیامیزد و اگر هم به نسبت امثال سیداشرف از شعر او بیشتر یاد میشود از آنروست که غنا و احساس در شعرش رقیقتر و چشمگیرتر است.
مرگ تلخ شاعر در زندان و. گورجای ناشناختهاش هم البته نشاندهنده خوی استبدادی پادشاهی است که کمترین ادعای او پیش بردن ایران و نوسازی جامعه بود و ظرفیت شنیدن صداهایی، چون فرخی یزدی و داور و نصرتالدوله و... را نداشت.
محمد فرخی یزدی سال ۱۲۶۷ شمسی مصادف با ۱۳۰۶ ه. ق در یزد چشم به جهان گشود و سرانجام ۲۵ مهر ۱۳۱۸ شمسی به دستور رضاشاه در زندان شهربانی کشته شد.
عبدالرضا مدرسزاده دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی کاشان
انتهای پیام/