صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
آیت‌الله یوسفی غروی در گفت‌و‌گو با آنا مطرح کرد؛

دنیادوستی بنی‌امیه علت اصلی دشمنی با اهل بیت (ع) بود/ غبارزدایی از القاب تقلبی معاویه

رئیس مرکز حوزوی پژوهش‌های تاریخ اسلام دلیل اقدامات مخرب معاویه و سران بنی‌امیه در مواجهه با حضرت امیرالمومنین علی (ع) و اهل بیت (ع) را دنیادوستی آنها می‌داند.
کد خبر : 807107

به گزارش خبرنگار حوزه دین و آیین گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، اگر به وقایع تاریخ اسلام نگاهی منصفانه داشته باشیم،خواهیم دید که خاندان بنی‌امیه و نماینده اصلی آن یعنی معاویه بن ابی‌سفیان آموزه‌های خلاف شرع و عقل خویش را به ناحق به عنوان اصول اسلام ناب به مردم روزگار خود ارائه داده و زمینه تحریفات بزرگی در اندیشه های اسلامی را فراهم کردند که البته با  روشنگری امامان هم عصرشان بخش عمده ای از این توطئه‌ها خنثی  شد.

معاویه پس از شهادت امیرالمومنین علی (ع) و صعود از پله‌های قدرت، با استفاده از روش‌های بی‌رحمانه و غیردینی که ترکیبی از زور و زر و تزویر بود جایگاه بنی‌امیه را در جامعه اسلامی تثبیت کرد. این سیاستهای طراحی شده توسط مغزهای متفکر بنی‌امیه همچون معاویه و عمروعاص بیشترین ضربه را به آرمانها و اهداف اسلام و بیش از همه تمدن اصیل اسلامی وارد ساخت و زمینه حوادث دوران امامت حضرت امام حسن مجتبی (ع) را فراهم آورد.

در همین ارتباط، آیت‌الله محمدهادی یوسفی غروی رئیس مرکز حوزوی پژوهش‌های تاریخ اسلام و استاد حوزه علمیه قم در گفت‌و‌گو با آنا به شرح بخشی از این توطئه‌ها و اقدامات مخرب پرداخته است که در ادامه از نظر می‌گذرانید.

آنا: چهره معاویه در منابع تاریخی چگونه ترسیم شده است؟

آیت‌الله یوسفی غروی: معاویه یکی از فرزندان «صخر بن حرب» معروف به ابوسفیان است. پدرش پرچمدار جنگهای مشرکان مکه با پیامبر گرامی اسلام(ص) بوده و برادرش «حنظله ابن ابی سفیان» در جنگ بدر یکی از پرچمداران جنگ‌های مشرکین با اسلام بوده که به دست امیرالمؤمین علی(ع) به هلاکت رسید.

«عتبه ابن ربیعه ابن عبدالشمس» که پدر هند و جد مادری معاویه بود و  برادر هند «ولید ابن عتبه ابن ربیعه» نیز به دست با کفایت امام علی(ع) در جنگ بدر به هلاکت رسیدند.بنابراین، این خانواده زمینه ضدیت با امام علی(ع) را داشتند. ابوسفیان در فتح مکه شهادتین را بر زبان جاری کرد و در کنار پدرش مسلمان شد. بلاذری مورخ معروف در کتاب معرف«انساب الاشراف» باسوادهای قریش مکه را 14 نفر معرفی می‌کند که یکی از آنها معاویه ابن ابی سفیان است. بنابر خبری که شیعه و سنی نقل کرده‌اند، پیامبر اکرم(ص) کسی را سراغ معاویه فرستادند که برای ایشان مطلبی(البته نه آیات قرآنی) را بنویسد. معاویه بار اول پاسخ داد که به پیامبر(ص) بگو که معاویه مشغول خوردن است  بار دوم این شخص دوباره از طرف پیامبر اکرم(ص) آمد و معاویه مجداداً همین عذر را آورد وقتی که برای بار سوم این شخص برگشت و همین عذر را از جانب معاویه برای بار سوم خدمت پیغمبر اکرم(ص) عرض کرد. پیمغبر اکرم(ص) فرمود« لا اشبع الله بطنه» این را شیعه و سنی نقل کرده‌اند با تفاوت این که متأسفانه اهل تسنن درصدد توجیه و تأویل برآمدند که آیا  این عبارت یک نفرین است یا این که در حد مزاح است!

وقتی خبر محاصره خلیفه سوم توسط معترضان بلاد اسلامی  به معاویه که حاکم شام بود رسید، چون خلیفه سوم از او استمداد کرده بود لشکری برای کمک به وی فرستاد اما همان طور که همه منابع اسلامی نقل کرده‌اند به این لشکر سفارش کرد که در بیرون مدینه توقف کنند تا دستورر جدیدی از معاویه بیاید و بعد وارد مدینه شوند.

آنا: یعنی با این حساب معاویه ابن ابی سفیان عامدانه و به صورت غیرمستقیم در قتل خلیفه سوم نقش دارد؟

آیت‌الله یوسفی غروی: بله؛ او به خلیفه وقت کمکی نکرد مگر بعد از این که اوضاع بحرانی شد و به قدری زمان ارسال این دستور مجدد طولانی شد و لشکر ارسالی از شام به مدینه نرفتند تا خلیفه سوم کشته شد. بنابراین معاویه می‌توانست خیلی زودتر به کمک خلیفه سوم عثمان بشتابد که این کار نکرد و در آخر هم مدعی شد که کسانی که در محاصره عثمان مشارکت داشته‌اند، با امیرالمؤمنین علی(ع) بیعت کرده‌اند و با این مقدمه این نتیجه باطل را گرفت که امام علی(ع) در قتل خلیفه سوم شریک بوده است؛ چون علی(ع) اینها را نهی نکرده و به مقدار لازم از عثمان دفاع نکرده است در نتیجه در خون عثمان شریک است و من چون از بنی‌امیه و با عثمان از یک قبیله هستم بنابراین طبق عرف جاهلی ولی دم او هستم!

 طبق اخبار تاریخی و بر اساس گفته «عبدالحمید ابن ابی الحدید» معتزلی در شرح نهج البلاغه، در واقع معاویه طلحه و زبیر را بر علیه امیر المؤمنین علی(ع) تحریک کرده است  نامه‌ای به این دو نفر دارد که متن نامه را ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه آورده است. هم نامه معاویه به طلحه و هم نامه معاویه به زبیر معاویه به این دو به صورت جداگانه نامه نوشت و به بهانه خونخواهی خلیفه سوم آنها را علیه امیرالمؤمنین علی(ع) تحریک نمود و وقایع تلخ جنگ جمل پیش آمد..

 پس از جنگ جمل،معاویه به کارشکنی های خود ادامه داد و این بار در جنگ صفین به صورت مستقیم در برابر حضرت امیرالمومنین علی (ع) صف‌آرایی کرد. جنگ صفین  به ماجرای حکمین  و فریب خوردن ابوموسی اشعری از عمروعاص انجامید.

آنا: در برخی منابع یکی از دلایل پذیرش خلافت معاویه توسط برخی از بزرگان را این موضوع دانسته اند که وی امنیت داخلی را در  سرزمینهای اسلامی فراهم کرده و کسی حق دست‌درازی به اموال مردم و مسائل این چنینی را نداشته است. این موضوع  چه زمانی که او در شام حکومت می‌کرد و چه در زمیان که داعیه‌دار  زعامت جامعه اسلامی را داشت چگونه بود؟

آیت‌الله یوسفی غروی: کتاب «الغارات» ابن هلال ثقفی یک پاسخ کافی و مستند به این پرسش است. غارت‌های عوامل معاویه در اطراف قلمرو حکومتی امام علی(ع) مستند به قضیه حکمیت بود. معاویه مدعی بود که طبق نتیجه حکمیت، علی(ع) باید از ادعای خلافت عقب‌نشینی کند و خلافت را به من واگذار کند!  حالا که واگذار نمی‌کند،  حکام منصوب از سوی او نامشروع‌اند و من با دسته ‌های  نظامی به برخی از قلمروها حمله  می‌کنم. این نقاط در واقع قلمرو من است چون خلافت به من منتقل شده! آیا واقعاً این مغالطه مورد قبول است؟! کدام آدم عاقلی چنین نتیجه‌ای را می‌پذیرد؟ قتل و غارتهای متعدد در این حمله‌ها  به اندازه‌ای بود که ابو‌اسحاق ابراهیم ابن محمد ثقفی کوفی (متوفی 282 ه.ق) معروف به ابن هلال ثقفی را ترغیب کرد که کتاب مفصلی درباره آنها بنویسد. در تاریخ طبری هم اخبار متعدی از این غارات ذکر شده است همچنین در نهج البلاغه هم اشاراتی به این سلسله وقایع شده است. ابن ابی الحدید هم در شرح نهج البلاغه این اخبار را تشریح کرده است. آیا این غارتها را نشانه امنیت در بلاد اسلامی است!

پس از شهادت امیرالمؤمنین علی(ع) و آغاز امامت امام حسن مجتبی (ع) معاویه با شدت بیشتری به این اقدامات مخرب ادامه داده علاوه بر ایجاد ناامنی، اصحاب امام علی(ع) را تحت تعقیب و فشار قرار می‌دهد؛ مانند حجر بن عدی(ره) که به بهانه عدم سب و لعن امام علی(ع) به همراه یاران خویش در سرزمین «مرج عذرا» به شهادت رسید.

بعد از شهادت امیرالمؤمنین(ع)، معاویه به زعم خودش فرصتی پیدا کرد تا پایه‌های قدرتش را محکم کند. به این ترتیب  زمینه ادعای عنوان غلطی که برخی  از اهل تسنن برای او قائل هستند یعنی «کاتب وحی» فراهم شد.مرحوم «آیت‌الله آقا سید ابوالفضل میرمحمدی» به مقدار کافی در کتاب «تاریخ و علوم قرآن» از این موضوع سخن گفته است و شواهد و دلایل متعددی در آنجا ذکر شده که معاویه جزو کتّاب وحی نبوده است. اما بعد که زمینه برای او بعد از شهادت امیرالمؤمنین علی(ع) فراهم شد. این ادعا را جا انداخت. و همچنین القاب امیرالمؤمنین(ع) مانند الصدیق، الفاروق و... را که طبق احادیث نبوی متعلق به ایشان بود به دیگران نسبت داد.

آنا: علت اصلی دشمنی معاویه با امیرالمؤمنین علی(ع) و امام حسن (ع) را چه می‌دانید؟

آیت‌الله یوسفی غروی: علت اساسی دشمنی معاویه با امام علی(ع) و امام حسن مجتبی(ع) مطابق با حدیث مشهور نبوی که:«حب الدنیا رأس کل خطیئه و بالعکس رأس کل خطیئه حب الدنیا» همان مسئله حب ریاست و دنیا است. عده‌ای از علمای غیر شیعه هعم قائل به عدم ایمان معاویه هستند از جمله معتزله بغداد که عبدالحمید ابن ابن ابی الحدید معتزلی آراء آنها را نقل می‌کند و ابوجعفر اسکافی در کتاب« المعیار والموازنه» به اندازه کافی شواهد بی‌ایمانی معاویه را طرح می‌کند. این اثر طبق تحقیقات مرحوم آیت الله شیخ محمد باقر محمودی علامرودشتی(ره) منتشر شده است.

بنابراین، ما تشکیکی در عدم ایمان معاویه نداریم. البته در کلمات امیرالمؤمنین(ع) هم به عنوان کسی که پیامبر اکرم(ص) در حق او فرموده است:« علیٌ مع البحق و الحق مع علی» « علٌ مع القرآن والقرآن مع علی» شواهد این مسئله به مقدار کافی در منابع حدیثی مربوط به پیامبر اکرم(ص) هست. ایشان درباره معاویه کلماتی دارد که در همین نهج‌البلاغه آمده است.«والله ما معاویه بعدها منی ولکنه یغدر و یفجٌر» امثال این شواهد در کلمات امیرالمؤمنین(ع) هست. مهمتر از اشاره به این متفرعات مراجعه به کتابهایی است که در این زمینه نوشته شده است. کتاب«معاویه» نوشته عبدالباقی قرنه الجزائری» که از متشیعین الجزائری است که به قم منتقل شده است و سالها است اینجا مشغول تحصیل است. کتاب‌های دیگری هم در این خصوص نگاشته شده که سرنخهای خوبی برای کسانی است که مایل باشند شواهد ایمانی و عدم ایمانی این شخص را دنبال کنند.

انتهای پیام/4104/

انتهای پیام/

ارسال نظر