صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۷:۱۴ - ۰۸ ارديبهشت ۱۳۹۵
در هفتمین مجمع جهانی اتحاد تمدن‌های سازمان ملل در باکو

فاطمه هاشمی: اسلام انسان‌ها را به صلح و آرامش دعوت می‌کند/ هدف از جنگ فرقه‌ای تامین امنیت رژیم صهیونیستی است

فاطمه هاشمی در هفتمین مجمع جهانی اتحاد تمدن‌های سازمان ملل در باکو گفت: اسلام همچون سایر ادیان الهی، انسان‌ها را به صلح و آرامش دعوت می‌کند. قرآن کریم تاکید می‌کند که خداوند نخواسته است تا همه یک امت باشند، بلکه ملت‌ها و قبایل را برای تمایز و آشنایی آفریده است
کد خبر : 80581

به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری آنا، متن کامل سخنرانی فاطمه هاشمی که ششم اردیبهشت در هفتمین مجمع جهانی اتحاد تمدن‌های سازمان ملل در باکو، ایراد شده، به شرح زیر است:


«بسم‌ الله الرحمن الرحیم


شرکت در چنین نشستی و سخن‌گفتن در بارة نقش رهبران دینی در پیشگیری از خشونت، احساسی دوگانه را در انسان به‌وجودمی‌آورد: احساس نگرانی و اندوه از گسترش خشونت در منطقه و جهان که متاسفانه در بسیاری از مواقع به نام دین صورت می‌پذیرد و احساس امید نسبت به توجه هرچه بیشتر جامعه جهانی به معضل گسترش خشونت و یافتن راه‌کارهایی برای کاهش آثار ناشی از کشتار و خونریزی و ویرانی و آوارگی و افزایش فقر و بیماری و معضلات ناشی از جنگ و خشونت در میان ملت‌های منطقه.


نقش عالمان دینی در توقف خشونت، بی‌بدیل و انکارناپذیر است. آگاهی بخشی به مردم نسبت به تفاوت‌های اعتقادی و آیینی، خودداری از به‌کارگیری دین و فتوای دینی برای خدمت به اهداف قدرت‌ها و حاکمان و افشای عالمان وابسته به آن‌ها و مبارزه با فتاوای تفرقه انگیز، حضور دررسانه‌ها یا صیلب رای ارائه چهره‌ رحمانی دین و گسترش اخلاق از اهم وظایف عالمان دینی در برهه کنونی است.

به‌رغم آن که ادیان الهی همواره دعوت به اخوت و برادری، صلح و امنیت، گفت‌وگو و تعامل، نفی خشونت و مبارزه با ستم و تجاوز کرده‌اند و تنوع‌نژادی، زبانی، فرهنگی و دینی انسان‌ها و جوامع را به‌عنوان ابزاری برای آشنایی با یکدیگر به رسمیت شناخته‌اند، اما متاسفانه امروزه خشونت‌هایی کم‌نظیر در تاریخ، به‌نام دین و با تکفیر و نفی عقاید دیگران و جرم‌انگاری‌های آنان به ادیان و مذاهب دیگر صورت می‌گیرد و افراد بسیاری، تنها به‌دلیل هویت مذهبی و دینی خود، بدون ارتکاب جرمی که مستحق مجازات مرگ باشد، حتی کشته می‌شوند، در حالی‌که قرآن کریم، کشتن یک نفر را به مثابه کشتن همه انسان‌هامی‌داند.


در این زمینه، تفاوت میان گروه‌های مسلح افراطی و تکفیری که به جان و ناموس و آثار تاریخی و فرهنگی و دارایی‌های مردم رحم نمی‌کنند، با جنگ‌های نظامی همه جانبه و سازمان یافته‌ای که با حملات نظامی هوایی، زمینی و دریایی به یک کشور یا ملت، باعث نسل‌کشی گروه‌های مردم و ویرانی شهرها و روستاها و قطع شاه‌رگ‌های حیات اجتماعی و اقتصادی مردم کشورهامی‌شوند، وجود ندارد و نتیجه هر دو، ارتکاب فجیع‌ترین جنایات علیه بشریت است.


بشریت در طول تاریخ شاهدجنگ‌های فراوانی بوده است که برخی از آن‌ها به نام مذهب صورت گرفته، اما همواره قدرت‌های بزرگ بوده‌اند که در رقابت بر سر گسترش نفوذ و تامین مصالح خود در مناطق بیشتری از جهان، به‌طورمستقیم به کشورها و ملت‌ها و مقدرات آن‌ها حمله کرده‌اند که نمونه‌های بارز آن را درنبردهای استعمار، دو جنگ جهانی قرن بیستم، جنگ‌های ویتنام و کره و مانند آن شاهد بوده‌ایم. در حالی‌که آنچه امروزه جریان دارد، هدایت نیروهای محلی از سوی قدرت‌های بزرگ برای حمله به نام دین و ایمان، به مردم و مقدرات کشورها به‌ منظورایجاد جنگ فرقه‌ای، تجزیه کشورها و تضعیف توان آن‌ها، به‌ویژه در جهان اسلام است که هدف از آن، تامین امنیت رژیم صهیونیستی و منافع حامیان جهانی آن است. به دیگر سخن، نبرد کنونی علیه ملت‌های منطقه، به دست نیروهای خودی و با به‌کارگیری اهرم اختلافات دینی و مذهبی است و آغاز عصر استعمارفرانو برای ضعیف نگه داشتن ملت‌هاست.


متاسفانه سه عامل مهم این جنگ را تشدید می‌کندکه با توجه به آن‌ها می‌توان به نقش عالمان دینی برای پیشگیری از خشونت پرداخت و راهکارایی ارائه داد:


نخست، ناآگاهی اقشاری از مردم نسبت به مبانی دینی و اختلاف در اجتهادهای دینی است که دستاویزی بر رای سوء استفاده دیگران می‌شود تا با طرح این اختلافات و تکفیردگراندیشان، در جهت حذف آنان به‌عنوان یک ضرورت ایمانی، ناآگاهان را تحریک به اقدام یاپشتیبانی کنند.


دوم، واعظان وابسته به قدرت‌هاست که علاوه بر تحریف تاریخ و عقاید و دیدگاه‌های دیگران، به نظریه‌پردازی در این زمینه پرداخته، فتاوای خود را در جهت حفظ منافع حاکمان و قدرت‌ها، برای تکفیر و حذف دگراندیشان صادر می‌کنند و گروه نخست را تحت تاثیر قرار می‌دهند.


سوم، رسانه‌هایی است که از سوی قدرت‌های مسلط تغذیه می‌شوند تا ناآگاهی گروه نخست را تعمیق بخشید و تریبون دیدگاه‌ها و فتاوای گروه دوم شوند. آنچه رسانه‌های تکفیری امروز انجام می‌دهند، آن است که این دیدگاه‌های مسموم را با پمپاژ از طریق برنامه‌های متنوع خود، در ناخودآگاه اذهان مردم کشورها می‌نشانند تا در نتیجه این فوبیای داخلی، هزاران نفر از ملت‌های منطقه، با تصور و انگیزه تقویت ایمان و تقرب به درگاه الهی، برادران خود را به خاک و خون کشند و پس از آن، با ارائه تصاویراین خشونت‌ها به جهانیان، اسلام‌ فوبیا را در دل و ذهن دیگران بکارند و یک جانبه‌گرایی و نفوذ خود را در جهان را گسترش دهند.


به‌نظر من، نقش عالمان دینی در توقف خشونت، بی‌بدیل و انکارناپذیر است. آگاهی بخشی به مردم نسبت به تفاوت‌های اعتقادی و آیینی، خودداری از به‌کارگیری دین و فتوای دینی برای خدمت به اهداف قدرت‌ها و حاکمان و افشای عالمان وابسته به آن‌ها و مبارزه با فتاوای تفرقه انگیز، حضور دررسانه‌ها یا صیلب رای ارائه چهره‌ رحمانی دین و گسترش اخلاق از اهم وظایف عالمان دینی در برهه کنونی است.


در اینجا باید صریح و آشکار بگویم که تلاش غرب برای دین‌زدایی از جوامع که از راه ارائه و تقویت و گسترش نظریاتی مانند نفی خدا در زندگی بشر، پایان عصر ایمان، جنگ تمدن‌ها و تاکید بر نظم و اخلاق متبنی بر قوانین وضعی و نه فطرت بشری و شریعت‌ها و ادیان الهی، از دو طریق در گسترش خشونت مؤثر بوده است: نخست آن‌که وقتی خدا از زندگی بشر حذف شد، منافع مادی غلبه می‌کند و به ‌تبع آن تضاد منافع و نبردهای ناشی از آن حاصل می‌شود. دوم آن که رویکردی دو سویه برای تضاد و تخاصم به‌وجود می‌آید: قدرت‌هایی که برای تامین منافع خود، متبنی بر اندیشه‌ها و نظرات مادی، کمر همت به مبارزه با جوامع دینی می‌بندند، و مؤمنانی که تنها راه چاره را برای حفظ دین، در تقابل خشونت بار می‌یابند، چه ناآگاهانه دست به خشونت بزنند و چه آن که از سوی همان قدرت‌ها به چنین فرایندی تحریک یا ناخودآگاه کشیده شوند.


اسلام همچون سایر ادیان الهی، انسان‌ها را به صلح و آرامش دعوت می‌کند. قرآن کریم تاکید می‌کند که خداوند نخواسته است تا همه یک امت باشند، بلکه ملت‌ها و قبایل را برای تمایز و آشنایی آفریده است. تعالیم دینی ما افراد بشر را یا هم کیشی اهم ‌نوع تلقی می‌کند و هر دو را دارای حقوق و لازم الاحترام می‌داند، اختلاف را به ‌رسمیت می‌شناسد و دعوت به راه حق را با حکمت و موعظه حسن و حتی جدل و گفت‌وگو را تنها با روش‌های برتر توصیه می‌کند و همه پیروان ادیان را به «کلمه سواء» دعوت می‌کند.


عالمان مسلمان باید اسلام اصیل و اخلاق برآمده از آن را در جوامع مسلمان گسترش دهند و در مورد هر آنچه غیر خواسته خالق بشریت است، از در روشنگری مردم و مواجهه با دعوت ‌کنندگان و عاملان به آن برآیند.


برای اثبات درستی این نگاه، تنها یافتن پاسخ به یک پرسش کافی است: آیا خداوند که خالق همه بشر است، بشر را برای ستیزه‌جویی و جنگ آفریده است؟! و آیا می‌پسندد که اشرف مخلوقات، در جوامعی زندگی کنند که خشونت جنگل بر آن حاکم باشد؟ پاسخ این سؤال روشن است و باید گفته قرآن کریم را تکرار کرد که «پند گیرید ای صاحبان بینش و بصیرت».


هفتمین مجمع جهانی اتحاد تمدن‌های سازمان ملل در باکو، با حضور 140 کشور و 40 نهاد بین‌ا‌لمللی برگزار شد. محور اصلی این نشست بر مبنای ایده مبارزه با خشونت و افراطی‌گری شکل گرفته است. این نشست جهانی با سخنرانی الهام حیدر اغلو علی اف، رئیس‌جمهوری آذربایجان و رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهوری ترکیه و وزیر امور خارجه اسپانیا آغاز شد. در این کنفرانس که در 6 اردیبهشت ماه برگزار شد دبیر کل سازمان ملل بان کی مون طی پیام تصویری از دست‌اندرکاران این نشست تقدیر کرد و بر استفاده از همه ظرفیت کشورها برای مبارزه خشونت و بر اهمیت صلح جهانی و موضوع آواره شدن مردم جنگ‌زده تأکید کرد. «همزیستی در جوامع فراگیر، یک چالش و یک هدف» به عنوان شعار اصلی این کنفرانس بین‌المللی انتخاب گردیده است، در کنفرانس به نقش رسانه‌ها به عنوان یک عامل پیش‌گیرانه تأکید شد.


انتهای پیام/

برچسب ها: بان کی مون
ارسال نظر