صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۱:۰۰ - ۲۵ مرداد ۱۴۰۱

سایه‌ای که «غزل‌» را احیا کرد و «حافظ زمانه» هم شد/ فرصت‌طلبانی که می‌خواستند از آب گل‌آلود ماهی بگیرند!

فرصت‌طلبان بلافاصله پس از مرگ هوشنگ ابتهاج ابراز خوشحالی کردند و وی را مورد تحقیر قرار دادند اما کارشکنی‌هایشان بی فرجام ماند.
کد خبر : 801633

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، هوشنگ ابتهاج با تخلص سایه شاعر و پژوهشگر ادبی  در اسفند ۱۳۰۶ در رشت به دنیا آمد و بامداد روز ۱۹ مرداد در آلمان در سن 94 سالگی درگذشت. این شاعر نخستین اثر خود را سال 1325 با نام «نخستین نغمه‌ها» منتشر کرد. «تصنیف سپیده (ایران ای سرای امید)»، «سراب»، «سیاه مشق»، «شبگیر»، «زمین»، «چند برگ از یلدا»، «تا صبح شب یلدا» و «بانگ نی» از دیگر آثار ابتهاج است.

وی همچنین موفق به کسب بیست و سومین جایزه ادبی و تاریخی محمود افشار یزدی و نشان عالی هنر برای صلح در مراسم پایانی ششمین جشنواره بین‌المللی هنر برای صلح شد. منزل شخصی سایه که خود آن را ساخته است، سال ۱۳۸۷ با نام «خانه ارغوان» به ثبت سازمان میراث فرهنگی رسیده‌ است. دلیل این نامگذاری وجود درخت ارغوان معروفی در حیاط این خانه است که سایه شعر معروف «ارغوان» خود را برای آن درخت گفته ‌است، این شعر توسط علیرضا قربانی خوانده و در قالب آلبوم موسیقی «حریق خزان» منتشر شده است.

غزلیات، تصنیف‌ها و اشعار نوی وی بارها توسط هنرمندان بزرگی چون محمدرضا شجریان، حسین قوامی و شهرام ناظری و خوانندگان دیگری مانند علیرضا افتخاری و محمد اصفهانی اجرا شده است. دو تصنیف معروف «تو ای پری کجایی»، «ایران ای سرای امید» و «سپیده» از سروده‌های این شاعر زنده‌یاد هستند.

قضیه اتهام به ابتهاج چه بود؟

ابتهاج در خردادماه سال 1351 و با پافشاری رضا قطبی، رئیس رادیو و تلویزیون ملی ایران سرپرست برنامه «گل‌های رادیو» و دو سال بعد سرپرست بخش موسیقی ایرانی رادیو شد. در این مدت به اعتقاد همه همکاران، نقشی بی بدیلی در اشاعه موسیقی دستگاهی ایران ایفا کرد. هر چند برخی او را به آمیختن هنر به کار حزبی و خانه نشین کردن هنرمندان متهم کردند. متهم کردن او به خاطر آن بود که به نظم و انضباط و سلامت مالی که در کار سیاسی و تشکیلاتی آموخته بود بسیار بها می‌داد و نقد برخی به همین خاطر است. به دنبال حادثه 17 شهریور میدان ژاله تهران، ابتهاج و افرادی همچون محمدرضا لطفی، حسین علیزاده و محمدرضا شجریان از رادیو و اجرا کناره گرفتند.

خاطرات زندگی هوشنگ ابتهاج در «پیر پرنیان‌اندیش»
 
سایه در دهه 60 به دلیل عضویت در حزب توده، چند سالی را در زندان بود  و طبق آن چه خود در خاطراتش مدعی شده با  وساطت و نامه‌نگاری شهریار با آیت‌الله خامنه‌ای(رئیس جمهور وقت)ا آزاد شد. سایه عضو انجمن نویسندگان ایران بود تا این‌که در سال ۱۳۵۸ به دلیل عضویت در حزب توده و رفتار مغایر با مرام‌نامه این انجمن به همراه عده‌ای دیگر از آن برکنار شد.

ابتهاج در سن ۸۵ سالگی، خاطرات زندگی خود را برای میلاد عظیمی بازگو می‌کند که حاصل آن، کتابی به نام «پیر پرنیان‌اندیش» در حدود هزار و 300 صفحه است. ابتهاج در این کتاب خواندنی، درباره بسیاری از چهره‌های شاخص ادبیات و سیاست و هنر همچون صادق هدایت، دکتر شفیعی کدکنی، غلام‌حسین ساعدی، محمدرضا شجریان، محمدرضا لطفی، اکبر گلپا، جلال آل احمد، سیمین بهبهانی، حسین علی‌زاده، نادر نادرپور و غیره صحبت کرده است.

مهاجرتی که اجبار نبود

ابتهاج درمورد مهاجرت به آلمان چنین گفته بود: «رفتن من به آلمان اجبار نبود، اول یکی از بچه‌هایم رفت آلمان، بعد زنم رفت که بچه‌ام تنها نباشد، بعد بچه‌های دیگر رفتند، یک مدتی هم من ممنوع الخروج بودم، بالاخره من هم سال 64 رفتم. در طول روز دو سه ساعت بیشتر نمی‌خوابم، صبح خیلی زود بیدار می‌شوم، چایی درست می‌کنم و با کمی نان خشک صبحانه می‌خورم. روزها می نشینم تلویزیون تماشا می‌کنم و می‌بینم دنیا روز به روز دیوانه‌تر می‌شود، بعد ناهار می‌خورم و دوباره دیوانگی دنیا را تماشا می‌کنم که بدانم آخر این دیوانگی دنیا به کجا خواهد کشید. بعد شب هم کمی می‌روم و می‌خوابم، ویروس شعر گفتن هم همیشه هست و هر از گاهی چیزهایی می نویسم.»

سایه‌ای که «غزل‌» را احیا کرد و «حافظ زمانه» هم شد

اهمیت ابتهاج در ادبیات ایران زمین در بازگرداندن «غزل» و به نوعی زنده کردن آن است. از دهه سی به بعد فضای سیاسی بر ایران به گونه‌ای بود که اثر آن بر شعر و رمان و ترجمه به خوبی پیدا است. در آن دوره ادبیات روسیه به شدت در ایران ترجمه شد؛ کتاب‌هایی با محور عدالت‌گرایانه و البته اومانیستی به شدت مخاطب پیدا می‌کند و در شعر نیز سرودن شعر در فرم غزل آهسته آهسته کم می‌شود و تاثیر چهره‌های برجسته‌ای همچون احمد شاملو و سیاوش کسرایی و اسماعیل شاهرودی و محمد زهری و فروغ فرخزاد و غیره  با تاسی از نیما یوشیج، فرم شعر نو را بسط دادند و به فرم قالب شعر فارسی در آن دوره تبدیل کردند با این حال چهره‌هایی همچون هوشنگ ابتهاج در آن فضای هژمونیک فرم شعر نو، توانست غزل را دوباره تقویت کند و شاعرانی همچون حسین منزوی نیز به نوعی راه او را در سبک غزل ادامه دادند و البته فضای جدیدی ایجاد کردند که به «غزل‌نقاشی» معروف شد.

بازگشت ابتهاج به فرم کلاسیک شعر فارسی تا آن حد بود که او حتی دفتر شعر «بانگ نی» را با فرم مثنوی و کاملا تحت تاثیر اشعار مولوی منتشر کرد. این اشعار مربوط به سال‌های دهه ۴۰ تا ۶۰ است. شفیعی کدکنی درباره تاثیر ابتهاج چنین می‌گوید: «متجاوز از نیم قرن است که نسل‎های پی در پی عاشقان شعر فارسی حافظه‎های‌شان را از شعر سایه سرشار کرده‎اند. امروز اگر آماری از حافظه‎های فرهیخته شعردوست در سراسر قلمرو زبان فارسی گرفته شود، شعر هیچ‌یک از معاصران زنده نمی‎تواند با شعر سایه رقابت کند.»

از مهم‌ترین اقدامات زنده‌یاد ابتهاج، تصحیح غزل‌های حافظ است که با عنوان «حافظ به سعی سایه» در سال ۱۳۷۲ توسط نشر کارنامه به چاپ رسید و بار دیگر با تجدید نظر و تصحیحات تازه منتشر شد. سایه سال‌های زیادی را صرف پژوهش و حافظ‌‌‌ شناسی کرد که این کتاب حاصل همه آن زحمت‌ها است. موفقیت او در حافظ پژوهی و پیروی از سبک غزل سرایی این شاعر در «حافظ زمانه» خواندن او بی تأثیر نبوده است.

سایه در نگاه اهالی ادب

ابتهاج همیشه سعی کرد در اشعارش رد پای تاریخ و آن‌چه را بر مردمان رفته را به نمایش بگذارد. به گفته خودش شعر برایش وسیله‌ای بود که حرفش را بزند و دردی را نشان دهد. محمدرضا شفیعی‌کدکنی در سال ۹۳ به مناسبت بزرگداشت سایه نوشت: «در طول چهل و اندی سال دوستی از نزدیک و خوشبختانه بسیار نزدیک، هرگز ندیدم که او هنرمند راستینی، از مردم زمانه ما را به چشم انکار نگریسته باشد. در میان صدها دلیلی که بر عظمت او می‌توان اقامه کرد، همین یک دلیل بس که او بر چکاد بلندی ایستاده که نیازی به انکار دیگران ندارد و این موهبتی اله یاست. متجاوز از نیم قرن است که نسل‌های پی در پی عاشقان شعر فارسی حافظه‌های‌شان را از شعر سایه سرشار کردند. امروز اگر آماری از حافظه‌های فرهیخته شعر دوست در سراسر قلمرو زبان فارسی گرفته شود، شعر هیچ‌یک از معاصران زنده نمی‌تواند با شعر سایه رقابت کند.»

همچنین در یادداشتی با عنوان «آینه دار غم‌ها و شادی‌های عصر ما» درباره وی این گونه می‌نویسد: «شعر سایه استمرار بخشی از جمال شناسی شعر حافظ است. آن‌هایی که بوطیقای حافظ را به نیکی می‌شناسند، از شعر سایه سرمست می‌شوند. از لحظه‌ای که خواجه شیراز دست به آفرینش چنین اسلوبی زده و مایه حیرت جهانیان شده است، تا به امروز شاعران بزرگی کوشیده اند در فضای هنر او پرواز کنند و گاه در این راه دستاورد‌های دلپذیری هم داشته اند، اما با اطمینان می‌توانم بگویم که از روزگار خواجه تا به امروز، هیچ شاعری نتوانسته است به اندازه سایه در این راه موفق باشد.»

به گفته علی اصغر باباصفری، عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان «تأثیر حافظ در برخی افراد کم و در برخی دیگر بسیار عمیق است. برای مثال این تأثیر در شاعری چون هوشنگ ابتهاج به غایت دیده می‌شود. حافظ این شاعر را مسحور خود کرده است، تأثیر سحر آمیزی بر اندیشه هوشنگ ابتهاج داشته و او را متحول کرده است. این تأثیر را می‌توان در کلام و شعر ابتهاج دید. در واقع تأثیر حافظ در فرم و درونمایه شعرهای تغزلی نو و کلاسیکی که هوشنگ ابتهاج سروده است، قابل مشاهده است. این نشان دهنده شدت، عمق و گستردگی علاقه ابتهاج به حافظ است.

وی معتقد است که «هوشنگ ابتهاج فراز و نشیب‌های بسیاری در طول زندگی خود داشته و دوره زندگی او با مسائل و گرایش‌های مختلف سیاسی عجین است. در برهه‌ای از زمان اندیشه‌های مارکسیستی و کمونیستی در ایران رایج بوده و طرفداران بسیاری داشته است. اتحاد جماهیر شوروی در آن دوره در اوج قدرت خود بود و پیش چشم بسیاری از روشنفکران و حتی شاعران ایرانی به عنوان بهشت برین جلوه گر می‌شده است. ابتهاج نیز تحت تأثیر اندیشه‌های مارکسیستی قرار داشته است و مدتی به حزب توده گرایش داشته است. به همین واسطه نیز مدتی به زندان افتاده است.»

فرصت‌طلبانی که می‌خواستند از آب گل‌آلود ماهی بگیرند!

فرصت‌طلبان ساعتی پس از درگذشت هوشنگ ابتهاج، با توهین‌های بسیار و استفاده از کلمات نامناسب از مرگ این شاعر سرشناس ابراز خوشحالی کردند و وی را مورد تحقیر قرار دادند. در میان حساب‌های شخصی‌شان، سلطنت‌طلب‌ها بیش از پیش مته به خشخاش گذاشته‌اند! این دسته از افراد با انتشار دروغ و اخبار کذب در تلاش هستند تا با این راه از پهلوی‌ها حمایت کنند. این افراد با انتشار مجدد اشعار انقلابی ابتهاج و شعر «در بگشایید... شمع بیارید... عود بسوزید... پرده به یکسو زنید از رخ مهتاب... شاید این از غبار راه رسیده... آن سفرى همنشین گمشده باشد» که به مناسبت بازگشت امام خمینی (ره) به کشور در 12 بهمن 1357 سروده است، این ادیب برجسته را مورد هجمه قرار داده‌اند.

حتی برخی هم انقلابی بودن این شاعر در اوایل انقلاب و پس از آن منتقد بودن نسبت به انقلاب اسلامی ایران را دست گرفتند و می‌خواستند به قولی از آب گل‌آلود ماهی بگیرند! به نظر می‌رسد طرفداران پهلوی از اینکه شاعر بزرگی با اشعارش همراه انقلاب بوده و مرگ او در جمهوری اسلامی ایران یک ضایعه فرهنگی به حساب می‌آید را طاقت نیاورده‌اند.

انتشار تصاویر ابتهاج در زمان شرکت در انتخابات ریاست جمهوری، همه گیر شدن شعری از وی در رثای حضرت سید الشهدا(ع) با توجه به همزمانی فوتش با ایام محرم، واکنش رسمی مقامات فرهنگی و سیاسی و ابراز تأسف از درگذشت این چهره ادبی و پیام تسلیت رئیس‌جمهوردر فراق این شاعر پیشکسوت، بر آتش  این خشم  افزود. با این حال جایگاه ادبی و فرهنگی ابتهاج و عشق او به  کشورش آن قدر شفاف و غیرقابل انکار بود که اتهامات جریان های ضد انقلاب برای تحت فشار قراردادن جمهوری اسلامی  را  خنثی کرد.  

انتهای پیام/110/

انتهای پیام/

ارسال نظر