ناشرانی که سود خود را از مولف میگیرند، به بدنه نشر لطمه زدهاند/ در غرب برنامههای تلویزیونی مثل «اپرا شو» فروش کتابها را تضمین میکند
کاوه میرعباسی -مترجم شناخته شده و پیشکسوت- در گفتوگو با خبرنگار فرهنگیآنا درباره آخرین فعالیتهای خود گفت: «چند روز قبل ترجمه رمان «پدرو پارامو» نوشته خوان رولفو را به نشر ماهی سپردم که البته قطعا به نمایشگاه کتاب نمیرسد.»
وی درباره این رمان و نویسندهاش توضیح داد: «این رمان که البته پیش از این احمد گلشیری آن را از انگلیسی ترجمه کرده بود (من از اسپانیایی آن را ترجمه کردهام) رمان کم حجمی است. اما به اعتقاد بسیاری از منتقدان یکی از شاهکارهای ادبیات آمریکای لاتین به شمار میآید.»
میرعباسی ضمن بیان این مطلب که این رمان قبل از مطرح شدن ژانر رئالیسم جادویی نوشته شده اما رگههایی از رئالیسم جادویی در آن وجود دارد، اظهار داشت: «جالب است که رولفو با همین رمان کم حجم و یک مجموعه داستان دیگر، در سال 1983 جایزه شاهزاده آستوریاس را از آن خود کرد؛ جایزهای که در ادبیات اسپانیایی زبان به پاس یک عمر خدمت به نویسندگان برتر اهدا میشود و بعد از رولفو، نویسندگانی همچون مارکز، یوسا و فوئنتس آن را از آن خود کردهاند. اما اینکه رولفو تنها با دو کتاب، این جایزه را به خود اختصاص داده، نشان از اهمیت این دو کتاب دارد.»
این مترجم در پاسخ به این سوال که بحران بازار نشر طی سالهای اخیر و پایین آمدن حقالترجمه مترجمان را چطور ارزیابی میکنید؟ گفت: «دلیل این اتفاق، پایین آمدن شمارگان کتابهاست. در گذشته ظرفیت چاپ، 5 هزار نسخه بود اما تکنلوژیهای جدید این امکان را به ناشران میدهد که کتاب را با تیراژهای 100 نسخهای منتشر کنند و همین مساله که البته ریشه در پایین آمدن میل به مطالعه نیز دارد، روی دستمزد مترجمان تاثیر گذاشته است.»
نویسنده رمان «سین مثل سودابه» همچنین با اشاره به بازار آثار تالیفی نیز خاطر نشان کرد: «تعداد عناوین تالیفی که در طول سال منتشر میشوند، به شدت افزایش پیدا کرده است. من تا دهه 80 بیشتر آثار تالیفی مطرح را خوانده بودم و روی آنها اشراف داشتم اما در سالهای اخیر به قدری تعداد عناوین کتاب زیاد شده که گاهی از انتشار کتابهای ارزنده و ارزشمند نیز بیخبر میمانم.»
وی با بیان این مطلب که نویسندگان مطرح که تعداد نویسندگان مطرح که جایگاهشان در بازار تحکیم شده بسیار قلیل است، افزود: «از طرفی معمولا مراکز توزیع نیز کتاب نویسندگان گمنام و نوقلم را به شبکه توزیع وارد نمیکنند و این مساله باعث میشود استعدادهای جوان و آثارشان نایده بمانند. گاهی حتی کتابی به من معرفی میشود که یک سال از زمان انتشار آن گذشته، اما در هیچ کتابفروشی آن را ندیدهام.»
میرعباسی همچنین انتشار کتاب با رویکرد خودنمایی را یکی از آسیبهای نشر آثار ادبی دانست و گفت: «پدیدهای که در این سالها شاهد رواج پیدا کردن آن بودهایم، انتشار محدودِ کتاب برای تعداد محدود مخاطب در محافل دوستان و آشنایان بوده است. به عبارت دیگر یک سری کتاب چاپ میکنند تا فقط با اطرافیان خود فرق داشته باشند.»
وی اظهار داشت: «ناگفته نماند که حجم قابل توجهی از کتابها نیز با هزینه مولف منتشر میشوند. همانطور که میدانید در دهه هشتاد، شاهد تعدد یافتن ناشران و صدور تعداد زیادی مجوز نشر بودیم. بخش زیادی از این ناشران، از مجوز خود برای گرفتن سود از مولف تاسیس شدهاند و قطعا به بدنه نشر لطمه زدهاند. آنها هم که کتابشان در این چرخه منتشر میشود، صرفا از آمدن اسمشان روی جلد کتاب ابراز خوشحالی میکنند.»
این مترجم شرایط ایجاد شده را، یک آسیب جدی خواند و گفت: «این شرایط باعث شده که فاصله رسیدن به نویسندگان حرفهای، بیشتر و بیشتر شود و از طرفی، کتابهای ارزشمند در بین انبوه عناوین، مهجور واقع شوند.»
وی درپاسخ به این سوال که نقش مطبوعات و رسانهها در تببین و معرفی آثار ادبی ارزشمند را چطور ارزیابی میکنید؟ خاطر نشان کرد: «زمانی نشریات میتوانند در این راستا تاثیرگذار باشند که نزد مخاطبان به مرجعیت برسند و این اتفاق وقتی رخ میدهد که مخاطبان مطمئن شوند مطالب منتشر شده در یک نشریه، نظری کارشناسانه و به دور از روابط و نان به هم قرض دادنها است.»
وی ادامه داد: «در غرب، منتقدان و نشریاتی هستند که اگر کتابی را به مخاطبان خود پیشنهاد بدهند، فروش آن کتاب به اوج میرسد. یا مثلا برنامه تلویزیونی «اپرا شو» به جایگاهی از تاثیرگذاری رسیده که اگر کتابی را معرفی کند، فروش آن کتاب تضمین شده خواهد بود. اما متاسفانه در ایران چنین رسانهها و نشریاتی وجود ندارند و نشریات موجود نیز نتوانستهاند آنطور که باید با نفوذ در جامعه، اعتماد مخاطبان خود را جلب کنند.»
گفتوگو از هادی حسینینژاد
انتهای پیام/