حسینینژاد در گفتگویی با مهر درباره این کتاب و آنچه در آن عنوان شده است، اظهار کرد: مباحث این کتاب، بحثهایی نظری و تجربی درباره ترانه است که استراتژی اصلیاش، به چالش کشیدن باورهای مرسوم درباره ترانه است.
وی در این زمینه ادامه داد: ترانه -البته با تعریف مدرن آن- عمر کوتاهی داشته و در همین عمر کوتاه، فراز و نشیبهای متعددی را تجربه کرده که از آن جمله میتوان به وقفه ۲۰ ساله جریان ترانهسرایی فارسی بعد از انقلاب اشاره کرد. از سوی دیگر «ترانه»، با همان سرنوشتی که «تصنیف» به آن دچار بوده، دست به گریبان بوده است و آن تبری جستن جامعه شعری از آن بوده است و در کنار آن اصولا تصویری که از ترانه مرسوم است، علیرغم تعاریفی که ترانهسرایان با ارائه آن خواستند ترانه را به شعر نسبت بدهند، فاقد ارزش ادبی یا بهتر است بگویم ادبیت بوده است. به همین دلیل نقد ادبی تمایلی به ورود به این ساحت نداشته است. من در این میانه، حق را به ادبیت و نقد ادبی میدهم، چراکه به هر حال باید پذیرفت تنها متنی ارزش ادبی دارد که لیاقتِ نقد ادبی و بحثهای تئوریک و تطبیقی را دارد. با این حساب اول باید بگویم، این کتاب را یک کتاب تجربی میدانم.
حسینینژاد همچنین گفت: شرایط یک بام و چند هوایی ترانه و ارتباطش با جریانهای موسیقی از سوی دیگر، در طول این سالها باعث شده که برخی از ترانهسرایان، تجربیات شخصی خود را به عنوان اصولی متقن، معرفی و ترویج کنند. البته من با نفس این کار مشکلی ندارم و اتفاقا از آن استقبال هم میکنم؛ چراکه با توجه به وضعیت و پیشینه کمرنگ ترانه، راه دیگری برای ورود به مباحث نظری در این حوزه وجود ندارد اما، باید از سوی دیگر پذیرفت که مباحث مطرح شده و رواج یافته، نیاز به نقد و نظر دارند. تا از این طریق، پویایی بیشتری پیدا کنند و با نظرات تازهتری، تکمیل و اصلاح شوند. این کتاب با اتکا به تجربیات نگارنده و منطقِ تطبیق و مقایسه- قصد در به چالش کشیدن برخی نگاهها که به زعم نگارنده یا اشتباه هستند و یا جامعیت ندارند، داشته است. رویکرد این کتاب، ارائه تعریفی تازه از ترانه نیست، بلکه همان ایجاد چالش است به این امید که مخاطبان آن و اهالی ترانهسرایی، کمی بیشتر درباره برخی تعاریف و شیوهنامهها که به زعم من چشم بسته آنها را پذیرفتهاند، تامل کرده و حتی اظهار نظر کنند.
وی در پایان تاکید کرد: همیشه مواجهه با جریانهای غالب و رایج، ریسک بالایی را میطلبد و ممکن است تبعاتی را برای نگارنده مباحث جدید، ایجاد کند. من این ریسک را به قیمتِ روشن کردنِ ولو یک چراغ در مسیر ترانه مدرن، پذیرفتهام. هرچند تاکید میکنم سعی بر آن داشتهام راوی بیانی متقن، و نتیجهای مطلق با ارائه تعریفی خاص، نباشم. آن چه در این کتاب میخوانید، همانطورکه از نام آن برمیآید، ترانهای است که من میشناسم.