خواندن کتاب شعر هم نوعی مطالعه است
نظر به سنوات شعر کلاسیک در سدههای پیشین، عناصری همچون حکمت و دانایی، اخلاق، معرفت و... دستمایه فکری شاعران بزرگ ایرانی قرار گرفته است. از این منظر میشود مقولهی آموزندگی را که یکی از مهمترین ویژگیها در مطالعه، درباره شعر نیز مورد نظر قرار داد اما حکایت شعرهای امروزی چیست؟ آیا حرکت به سمت شخصی شدن و درونگرایی، همچنان میتواند تعریف «مطالعه» را از شعر، تعبیر کند؟
شهاب مقربین –شاعر و منتقد ادبی- در پاسخ به خبرنگار فرهنگی آنا، درباره ماهیت شعر توضیح داد: «در میان عوامل گوناگونی که یک شعر را پدید میآورند، آن چیزی که شما با عنوان احساس شاعرانه، عامل اصلی دانستهاید، الزاماً در ساخت همه انواع شعر، نقش غالبی را بازی نمیکند. در شعر، همانند هنرهای دیگر، عوامل گوناگونی همچون تخیل، اندیشه، رفتارهای زبانی، مهارتهای تکنیکی و سازوکار فُرمی درخور، دخالت تعیینکنندهای دارند.»
وی ادامه داد: «بنابراین شایسته است که به شعر به مثابه یک اثر هنری خلاقانه نگریسته شود. شما میگویید یک هنر ذوقی، اما شعر و هر هنر دیگر تنها در ذوق خلاصه نمیشود، هرچند ذوق هنرمند بر همه آن عوامل سایه میاندازد.»
سراینده مجموعههایی مانند «تیکتاک قدمهات» و «سوت زدن در تاریکی» در پاسخ به این سوال که نسبت شعر خواندن با مطالعه چیست، گفت: «در این صورت، در پاسخ به این پرسش که آیا خواندن مجموعهی شعر مطالعه به حساب میآید یا نه، میتوان گفت که هم آری و هم نه. اگر شما تماشای یک تابلوی نقاشی یا یک نمایش یا یک فیلم سینمایی را، با تعمق در آن، مطالعه به حساب آورید، خواندن شعر هم از این دایره بیرون نیست. اما اگر تعریف مطالعه را منحصراً کسب معلومات و دانش بدانید، طبیعتاً خواندن شعر از این دایره بیرون میزند.»
مقربین اضافه کرد: «به نظر من مطالعه را باید در رابطه با تأثیری که میگذارد، تعریف کرد و نه صرفاً با جنبهی آموزشی آن. اگر تأثیر مطالعه را ایجاد فرهیختگی بهطور عام بدانیم، خواندن شعر هم، به هر صورت، نوعی مطالعه است.»
این منتقد ادبی همچنین درباره جریانهای جدید شعر و روند شاعرانگی متداول در مجموعه شعرهای امروزی، شخصی شدن شعرها بر مبنای احساس شاعرانه و احتمال فاصله گرفتن از دایره تعریف مطالعه، اظهار داشت: «این موضوع بستگی به ارزش و سطح کار ارائه شده دارد. توجه داشته باشید که ما درباره حوزههای مورد مطالعه دیگر نیز میتوانیم همین گفتوگو را داشته باشیم.»
وی افزود: «در حوزههای دیگر نیز ما با انبوه کتابهای زرد و بیارزش، یا کمارزش، از قبیل کتابهای غیرعلمی شبه روانشناسی، تعبیر خواب، فالگیری، اشاعه دهندههای خُرافات، داستانها و رمانهای مبتذل عامهپسند و غیره، مواجهیم. آیا خواندن اینگونه کتابها را باید در محاسبهی سرانهی مطالعه منظور کرد؟ اگر چنین است، پس هر مجموعهی شعری هم از این قاعده مستثنا نیست.»
وی ادامه داد: «اما اگر چنان که پیشتر گفتم، تعریف مطالعه را محدودتر و درواقع کارشناسانهتر و بر اساس تأثیرگذاری مثبت بر فرهنگ فرد و جامعه در نظر بگیریم، باید بررسی ما در سنجش سرانه مطالعه نیز امری ارزشمدارانه و کارشناسانه باشد، که طبیعتاً موضوع مورد بحث را پیچیدهتر و مستلزم کاوشهای دقیقتری میکند.»
انتهای پیام/