نجفقلی حبیبی: اصلاحطلبان هویت خود را گم نکردهاند
از سال ٩٢ اصلاحطلبان وارد یک ائتلاف عملگرایانه با اعتدالگرایان شدند. این مساله بر هویت اصلاحطلبانه آنان و آینده اصلاحات چه تاثیراتی دارد؟
در طبیعت اصلاحات و اصلاحگری است که به شرایط زمان و مکان بنگرد و برای خود راه باز کند چرا که نمیخواهد با مخالفت و ضدیت و جبههگیری مشکلات را حل کند. از این منظر میتواند به کمک جریانهای فکری دیگر در مسیر مورد نظر خود حرکت کند. در سال ٩٢ و ٩٤ اصلاحطلبان و اعتدالگرایان کشور کنار هم قرار گرفتند. به عقیده من جای نگرانی از نظر از دست دادن هویت اصلاحطلبی نیست. بستگی به اصلاحطلبان دارد که هویت اصلاحطلبانه خود را حفظ کند یا در عمل از اهداف و آرمان خود دست بکشند. اصلاحطلبان با تکیه بر این هویت به تناسب مسائلی که در جامعه پیش میآید میتوانند با دیگر گروهها و جریانهای سیاسی برای رسیدن به اهدافشان همکاری کنند. من تصور نمیکنم همکاری با جریانها و گروهها سبب میشود که اصلاحطلبی از بین رود. از بین رفتن اصلاحات فقط بستگی به اصلاحطلبان دارد. در صورتی که آنها خود از هویتشان دست بکشند، خطر بزرگی متوجه اصلاحات در کشور خواهد بود. کنار هم قرار گرفتن جریانهای سیاسی هیچگاه سبب نمیشود که هویتشان گم شود.
با چه نوع رفتارهایی در اردوگاه جریان اصلاحطلبی ممکن است هویتشان خدشهدار شود؟
به عقیده من کنار آمدن با افراطیون جزو خط قرمزها است که اگر اتفاق بیفتد هویت جریان اصلاحطلبی خدشهدار خواهد شد اما در مسائلی که میتوانند با همکاری و کمک اعتدالگرایان مشکل را حل کنند و مصلحت میبینند، میتواند مفید باشد.
اصلاحطلبان ممکن نیست در این مسیر دچار محافظهکاری شوند؟
همیشه چنین احتمالی وجود دارد. به همین دلیل اصلاحطلبان همیشه باید مراقبت کنند که گرفتار محافظهکاری نشوند. به این خاطر که محافظهکاری به چیزهای بدتری منتهی میشود. اگر چنین اتفاقی بیفتد نمیتوانند خود را اصلاحطلب تلقی کنند.
پس معتقدید که همکاری اصلاحطلبان با اعتدالگرایان هرگز منجر به کمرنگ شدن هویت اصلاحطلبی نیست؟
خیر. اصلاحطلبان همکاری با جریانهای اعتدالگرا را به عنوان یک مشی انتخاب کردهاند و هویت خود را گم نکردهاند. با گروههایی که در مسائل و موضوعاتی اشتراک نظر دارند یا میتوانند بهنحوی با هم همکاری کنند، ائتلاف کردهاند. همکاری با این گروه به اصلاحطلبان کمک کرده است که به اهداف بزرگ و ملی خود برسند. اگر اصلاحطلبان منفعت گروهی و شخصی خود را بخواهند با اصل اصلاحطلبی ناسازگار است. اصلاح امور جزو اهداف ما است. بنابراین با برخی جریانهای سیاسی که در رسیدن به اهداف مشترک هستند، میتوانند همیاری کنند و بر نیروی خود برای رسیدن به اهداف میافزایند. تا به حال چنین اتفاقی رخ داده است.
نسبت هویت اصلاحطلبانه با ائتلافهای ٩٢ و ٩٤ چیست؟
در انتخابات ٩٤ این هویت اصلاحطلبی بود که حضور پیدا کرد و اثر آن را نیز دیدیم. در عین حالی که با نمایندگانی از اصولگرایان و اعتدالگرایان ائتلاف کردند، هویت اصلی که تعیینکننده بود اصلاحطلبی بود. از نظر افکار عمومی نیز همینگونه بود. کسی تصور نکرد که اصلاحطلبی محو یا کمرنگ شده است.
ائتلاف با اعتدالگرایان را نشانه بلوغ و هوشمندی سیاسی جریان اصلاحات میدانید؟
به هر حال اصلاحطلبان به سامان یافتن امور را میخواهند. ممکن است در این راه به همه هدف خود نرسند. طی محاسباتی جریان اصلاحطلب با خود اندیشید که با انتخاب این مسیر میتواند به بخشی از هدف خود برسد و آنچه مهم است این است که هویت اصلاحطلبی آنها حفظ شده است. اعتدالگرایان بودند که در سایه اصلاحطلبی بالا آمدند. اصلاحطلبان با آگاهی وارد معرکه شد. به همین دلیل نیز عنوان خود را در طول انتخابات حفظ کرد.
آیا جریان اصلاحات در آینده به این نوع ائتلافها روی میآورد یا آن را تنها یک استراتژی مقطعی میدانید و اصلاحطلبان میتوانند زمانی دوباره پرچم اختصاصی خود را به دست گیرند؟
رقابت سازنده میان گروهها و طیفهای مختلف مفید است. بهتر است که جریانهای سیاسی با هم رقابت کنند اما اگر شرایط ویژهای پیش آمد همکاری جریانهای سیاسی میتواند اتفاق بیفتد به شرط اینکه به هویت خود آسیب نرسانند؛ مانند ائتلافهایی که در دو انتخابات اخیر رخ داد. جریان اصلاحطلبی کشور باید تمام کوشش خود را بکند که این هویت را نگه دارد. مردم با این هویت به آنها اعتماد کردهاند. اتفاقا در این ائتلاف مسوولیت اصلاحطلبان بالا رفته است؛ نه گروههای دیگر. در حال حاضر با وجود ائتلافی که اصلاحطلبان داشتهاند باید مسوولیت آن را نیز بپذیرند به این خاطر که مردم به این وجهه اصلاحطلبی رای دادند. بنابراین اصلاحطلبان باید تلاش کنند که وجهه اصلاحطلبی خود را حفظ کنند.
یعنی اصلاحطلبان با وجود حفظ هویت خود توانستهاند از مردم رای بگیرند؟
بله. تمام تراکتهایی که در جامعه پخش شد و در زمان تبلیغات در اختیار مردم قرار گرفت با عنوان اصلاحطلبی بود و مورد استقبال عامه قرار گرفت. مردم به اصلاحطلبان رای دادند. در این مسیر به تصمیم و مصلحت چینی اصلاحطلبان اعتماد کردند.
بنابراین معتقدید که مردم هم در آینده میخواهند اصلاحطلبان را با پرچم اختصاصی خود در انتخابات ببینند؟
بله. البته هر طور که باشد مهم این است که اصلاحطلبان با حفظ هویت خود تصمیم بگیرند. شاید اصلاحطلبان تصمیم بگیرند با بخشهای دیگری از جامعه نیز کنار بیایند. این اصلاحطلبان هستند که تشخیص میدهند که کنار بیایند. مردم به هویت اصلاحطلبانه رای دادند. از این بابت کار آنان سخت است که این هویت را حفظ کنند.
به دلایلی جریان اصلاحات به ائتلاف روی آورده است. چه زمینهها و پیششرطهایی لازم است تا جریان اصلاحطلبی بتواند در انتخاباتی در آینده با پرچم اصلاحات در انتخابات حضور یابد؟
احزاب باید آرمانها و اصول خود را شفاف کنند تا مردم بهدرستی آنها را بشناسند. هرچقدر زمان میگذرد مشخص کردن این آرمانها ضرورت بیشتری پیدا میکند. در این حالت دیگر طیفهای مختلف با هم مخلوط نمیشوند. این شفافیت برای همه جریان سیاسی مفید است. مردم نیز با شناخت بیشتری در هر انتخابات تصمیم میگیرند.
از نظر فضای قدرت چه بستری لازم است تا اصلاحطلبان با پرچم خودشان در انتخابات شرکت کنند؟
قدرت از درون خودشان میجوشد. قدرت از بیرون نمیآید. اگر اصلاحطلبان بهدرستی حرکت کنند، جامعه به آنها رو میآورد. اصلاحطلبان قدرتشان را از جامعه میگیرند. اگر جریان اصلاحات حرف از آزادیهای اجتماعی، برابری فرصتها و عدالت اجتماعی میزند باید بر اساس همین گفتهها رفتارش را تنظیم کند. همچنین باید راهحلها را برای رسیدن به آنها انتخاب کند.
تقویت پایگاه اجتماعی میتواند اصلاحطلبان را دوباره با عنوان اختصاصی خودشان به عرصه سیاسی بازگرداند؟
بله. اگر درست عمل کنند؛ از افراط و تفریط دور شوند و آرمانهای خود را بررسی و پخته کنند تا با فضای جامعه بیشتر بخواند، جامعه به آنها رومیآورد. جریان اصلاحات باید اصولی را که به آنها پایبند است شفاف کند.
کنش سیاسی اصلاحطلبان از ١٠ سال پیش تا الان چه تفاوتهایی کرده است؟
به هر حال از آنجایی که اجتماع دایم در حال تغییر است، حرکتهای اجتماعی نیز تغییر میکنند. مسائل جدید و دیدگاههای جدید در جامعه پیدا میشود. حتی از نظر علمی هم بشر دایم در حال تغییر است. طبیعتا اصلاحطلبی نیز به عنوان یک حرکت اجتماعی تغییر کرده است. حل مسائل بهگونهای علمی و بر مبنای توصیههای اسلام صحیح، مدام مورد تلاش اصلاحطلبی بوده است. پیدایش مسائل جدید نیازمند موضعگیریهای جدید است. نسل جوان دیروز با نسل جوان امروز متفاوت است. جریان اصلاحطلبی دایما باید این مسائل را رصد کند و برای آنها راهحلهایی بیابد. گاهی لازم است که اصلاحطلبی با جریانهای دیگر کنار بیاید. اینها در پی خواستههای اجتماعی پیدا میشود.
راهبرد سیاسی اصلاحطلبان معطوف به قدرت است یا به جامعه؟
دیدگاههای مختلفی وجود دارد. شخصا فکر میکنم که معطوف به جامعه بوده است. جامعه ایرانی امروز بیشتر طالب هماهنگی همگرایی و تعامل و دوری از افراط است.
معطوف به جامعه بودن را چگونه میتواند به جامعه نشان دهد و اعتماد مردم را جلب کند؟
در عمل باید نشان دهد. اگر مثلا تکان اقتصادی غیرمنطقی به کشور وارد شود؛ همانطور که در دوره پیشین ریاستجمهوری دیدیم؛ ممکن است کشور در خطر قرار گیرد. وظیفه روشنفکر و اصلاحطلب این است که کاری کند تا کشور به چنین سمتی نرود. نظام ما جمهوری اسلامی است. تبیین اسلام درست در هر مسالهای یکی از واجبات است تا افراطیگریها به نام اسلام جا نیفتد. مثلا اینکه مطرح میشود احمدینژاد وعده ٢٥٠ هزار تومان یارانه میدهد، آیا میتواند عدالت اجتماعی را در کشور برقرار کند یا در واقع نوعی مسکن است که تبی را پایین میآورد؟ ما به ساختار سالم در جامعه لازم داریم. اصلاحطلبی باید به پیشگیری بیندیشد و اجازه ندهد این مسکنهای مقطعی شرایط کشور را دوباره به هم بریزد.
سال ٧٦ اصلاحطلبان تعریفی از خودشان ارایه کردند. الان برای پایگاه اجتماعی این جریان این سوال پیش آمده که آیا جریان اصلاحات با ائتلاف با جریانهای اعتدالی و در فضای مجلس دهم از سقف مطالبات خود پایین آمده است؟
من تصور میکنم که ائتلافی که صورت گرفت فرصتی برای جریان اصلاحات ایجاد میکند که بتواند با همان دید اصلاحاتی اهداف کلانی که به مصلحت جامعه میداند محقق کند. با این ائتلاف عدهای توانستهاند رای خوبی از جامعه بگیرند. به همین دلیل میگویم که هویت اصلاحطلبی بود که رای آورد چرا که دیگران زیر نام و پرچم نام اصلاحات توانستند رای بیاورند.
شما وظیفه مجلس دهم را در حفظ هویت اصلاحطلبی چقدر سنگین میدانید؟
خیلی سنگین میدانم. فرصت بسیار مغتنمی است که میتوانند بعد جمهوریت و اسلامیت نظام را تامین کنند. آثار آن این است که فساد و مشکلات اقتصادی کاهش مییابد.
انتهای پیام/