صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۲:۴۵ - ۱۵ فروردين ۱۳۹۵
* نیلوفر جمالی

برندینگ حرکتی به سوی اقتصاد مقاومتی پسابرجام

کد خبر : 75120

بحث اقتصاد مقاومتی چند سالی است که مطرح شده است و بر این اساس بر استفاده از توان تولید داخلی تاکید می‌شود اما تا قبل از رفع تحریم‌ها به دلیل محدودیت‌های ایجادشده امکان چندانی برای برندسازی در سطح جهانی وجود نداشت اما اکنون که تحریم‌ها برداشته شده بحث برندسازی مهم جلوه می‌کند.


قبل از رفع تحریم‌ها اقتصاد مقاومتی برای مقابله با مشکلات ناشی از تحریم بود اما اکنون در پسابرجام بحث سازندگی در اقتصاد مقاومتی به میان آمده است که در آن علاوه بر توجه به تولید باید به بازاریابی و برندسازی نیز توجه شود.


به ویژه اکنون که برای اولین بار آمریکا برای پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی (WTO) انعطاف نشان داده است، برندینگ نقش پررنگ‌تری بر عهده دارد.


برای خلق یک کسب و کار پس از انتخاب نام باید برای شناساندن درست آن مطابق با مفهوم مطلوب خالق کسب و کار اقدام کرد که این مهم با ارائه کالا و خدمات مناسب امکان‌پذیر است و در نهایت نیز برای ارتقای پیدا کردن این کالا یا خدمات‌ در بازارهای جهانی نیاز به برندسازی به مفهوم واقعی است.


ایجاد و خلق یک کسب و کار تا رسیدن به یک برند پروسه‌ای است که باید به مرور زمان و با دقت و ریزبینی انجام شود. اینکه بتوان یک نام را تبدیل به برند کرد تا ابتدا در داخل کشور و سپس در بازارهای جهانی شناخته شود، امری زمان‌بر و سخت است که در دوره پسابرجام برای رسیدن به اهداف صادراتی کشور باید به آن توجه داشت. همچنین باید تاکید کرد که ادامه روند کسب و کار در شرایط فعلی بازار داخلی به ویژه رکود حاکم منوط به برندسازی برای بازارهای جهانی است.


زمانی عصر تولید بود و سازمان‌ها، شرکت‌ها و تولیدکنندگانی موفق بودند که می‌توانستند کارخانه‌های قدرتمندی داشته باشند و بیشتر تولید کنند که متاسفانه به نظر می‌رسد، همچنان این دیدگاه صرف در ایران وجود دارد اما در جهان پس از اینکه تولید به مرحله اشباع بازارهای داخلی رسید به مفهوم فروش دقت بیشتری شد که برای رسیدن به آن باید تمرکز بیشتری روی بازاریابی محصولات خود می‌کردند، هرچند این بحث نیز موضوع تولید را کمرنگ نمی‌کند بلکه برای رسیدن به بازاری مناسب نیازمند تولید بیشتر و با کیفیت بهتر نیز بودند.


اکنون برندینگ از اهمیت بیشتری نسبت به گذشته برخوردار شده و در کنار بازاریابی قرار گرفته است. این دو به نحوی مکمل هم شده‌اند و حرکت درست آنها در کنار هم می‌تواند منجر به رونق یک کسب و کار شود.


درست است که اکنون در ایران نیز برندهایی وجود دارند اما تعداد این برندها بسیار کم بوده و تنها در داخل کشور و شاید در برخی کشورهای اطراف شناخته شده هستند و به این مهم به صورت علمی و عملی پرداخته نشده است. اگر بخواهیم برندهای قوی ایرانی را با برندهای قوی بین‌المللی مقایسه کنیم باید بگوییم در ایران برند قوی وجود ندارد.


در گذشته که موضوع صادرات یک اصل به حساب نمی‌آمد هر فرد کسب و کاری را که در داخل کشور سوددهی داشت، آغاز می‌کرد و به نیازهای بازارهای جهانی و استاندارهای بین‌المللی توجه خاصی نمی‌کرد اما اکنون نیازها چه در داخل و چه در خارج از کشور تغییر کرده است و باید برای شروع یک کسب و کار ابتدا نیاز سنجی لازم در بازارهای هدف صورت گیرد و در ادامه برای رسیدن به اصل موضوع که حضور تولیدات ما در بازارهای جهانی است، تولیدات خود را هماهنگ با نیازهای بازار هدف کنیم و سپس تمرکز بیشتری بر روی برندسازی انجام دهیم.


شرایط کنونی ایران ایجاب می‌کند تا برای رسیدن به برندهایی که در گذشته داشته و دنیا این محصولات را با نام ایران می‌شناخت، مانند فرش، صنایع دستی، زعفران که اکنون کشورهای دیگر با برند خود از آن‌ها استفاده می‌کنند و حتی چرم، کفش و بسیاری موارد دیگر تلاش خود را انجام دهد.





انتهای پیام/

ارسال نظر