صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۵:۲۱ - ۱۴ فروردين ۱۳۹۵

داوودآبادی: اواخر «شیار 143» برگرفته از کتاب «تفحص» من است/ با سرقت و دروغ نمی‌شود برای خدا و شهدا کار کرد

حمید داوودآبادی، نویسنده کتاب «تفحص» چندی قبل در صفحه اینستاگرام خود مدعی شد که قسمت آخر فیلم شیار 143 که به تفحص یک شهید که در خواب مامور تفحص آمده می‌پردازد، سرقت از کتاب او است.
کد خبر : 74981

به گزارش خبرنگار فرهنگی آنا، حمید داوودآبادی امروز (شنبه 14 فروردین) در یادداشت اینستاگرامی‌اش ادعا کرده نرگس آبیار با خواندن کتاب تفحص او، در فیلم شیار 143 از او سرقت کرده است. نکته قابل توجه مطرح شدن این داعیه بعد از گذشت سه سال است.


متن یادداشت داوود‌آبادی به شرح زیر است:


«حقیقت شیار 143
حدود 10 سال پیش، در دفتر خود در خیابان دانشگاه نشسته بودم که زنگ در به صدا درآمد. در را که گشودم، متوجه خانمی شدم که قبلا خبرهایی درباره فعالیتش خوانده بودم. ایشان خودش را «نرگس آبیار» به عنوان رمان‌نویس معرفی کرد و درخواست داشت تا درباره عملیات تفحص شهدا کمکش کنم.


آن زمان هنوز چادری بود و دچار انقلاب فرهنگی نشده بود که چادر از سر برکشد! ظاهرا از دوستانی شنیده بود بنده کتابی در رابطه با تفحص دارم و نشانی‌ام را هم از آنان گرفته بود.


مقداری درباره حال و هوای تفحص صحبت کردم و یک جلد کتاب تفحص نوشته خودم که سال 1379 توسط موسسه جنات فکه منتشر شده بود، به ایشان دادم.


دیگر هیچ خبری از ایشان نداشتم تا اینکه شنیدم فیلمی ساخته است به نام شیار143. باز هم توجهی نداشتم و علاقه‌ای هم برای دیدن فیلم نداشتم.


آخرین روزهای سال 1394 بر حسب اتفاق متوجه شدم یکی از کانال ها شب عید دارد فیلم شیار 143 را پخش می کند. اواخر فیلم بود.
ناگهان متوجه شدم جوانی که مثلا نیروهای گروه تفحص بوده تعریف می‌کند که خوابی می‌بیند و سراغ شیار 143 می‌روند و آنجا چند شهید پیدا می‌کنند!


به یکباره جا خوردم. این خاطره برایم کاملا آشنا بود. حتی صحنه‌ای که مادر کفن کوچک مثلا فرزند شهیدش را در آغوش می‌کشد بسیار آشناتر بود چون این صحنه‌ها را در فیلم‌های مستندی که یک جوان گمنام به نام عادل در معراج شهدای تهران گرفته بود دیده بودم که مادری کفن فرزندش را در آغوش گرفته و با خود می‌گفت: «عزیزم، قنداقت که می کردم از این هم بزرگ‌تر بودی!»


ظاهرا خانم آبیار همه جا مدعی شده که کل این فیلمنامه ساخته و پرداخته ذهن و نوشته خودشان است و در انتهای فیلم نیز کلمه ای از منابعی که از آنها استفاده کامل برده، نیاورده است!


نه بنده و نه هیچکدام از دوستان داعیه و طلبی نداریم، ولی:
باور کنید که با سرقت و دروغ نمی‌شود برای خدا و شهدا کار کرد! حتی اگر به دلایلی!!! فلانی برای فیلم جامه بدرد و جشنواره را به خاطر دستمالی به آتش بکشد! یا این و آن در اهدای جایزه صف بکشند و فتنه گران از آن تجلیل کنند!


دروغ دروغ است، حتی در حق شهدا! مثلا ما مسلمانیم و معتقدیم هدف وسیله را توجیه نمی کند! این را هم نوشتم که ایشان و دوستانشان باور کنند:
«همه هم که خواب باشیم، خدا بیدار است!» کتاب تفحص نوشته حمید داودآبادی. اینجا شهیدی خفته است: خاطره مرتضی شادکام از خوابی که دید و کشف شهدا در شیار 143. چاپ اول 1379 موسسه جنات فکه صفحات 118 – 117/ چاپ دوم 1393 موسسه شهید کاظمی صفحات 131 – 130»


انتهای پیام/

ارسال نظر