نقش پر رنگ زنان اروپایی در پارلمانهای کشورشان
جالب است بدانید که برخی از مردم اروپا، نزدیک به پنجاه درصد از نمایندگان خود را در پارلمانهای ملی از میان زنان انتخاب کردهاند.
کشورهایی مثل سوئد و فنلاند که سیاستهایشان را بر مشارکت حداکثری زنان در اجتماع و دنیای سیاست، متمرکز کردهاند چیزی حدود نیمی از کرسی های پارلمان را به زنان سپرده اند و در خود پارلمان اروپا نیز، تقریبا یکسوم کرسی ها به زنان رسیده است. نمایندگانی مثل اوا کیلی از یونان، باربارا ماترا از ایتالیا و چندین و چند زن موفق دیگر که در نقش پارلمانی خود، حرف های زیادی برای گفتن دارند.
در پارلمان های ملی نیز، نقش زنان حسابی پر رنگ است. در سوئد به طور مثال سه زن ایرانی به نام های مریم یزدانفر، امینه کاکاباوه و شادی حیدریه به پارلمان راه یافته اند. در سوئد، 44 درصد کرسی های پارلمانی به نام زنان سند خورده است. در کشورهایی مثل فنلاند، اسپانیا، هلند، بلژیک، دانمارک و آلمان نیز، بیش از یک سوم صندلی های پارلمان در اختیار زنان است. البته این را هم باید بگویم که حضور آنها در پارلمان، جنبه نمادین ندارد و بسیاری از آنها آنقدر در پارلمان فعال هستند که روی بسیاری از مردان را کم کرده اند. بیشتر این زنان در عرصه اقتصاد، حقوق بشر، مسائل اجتماعی، پزشکی ، سیاست و روابط خارجه صاحب نظر هستند و وقتی پشت تریبون پارلمان قرار می گیرند، نطقهایی آتشین و تأثیرگذار ایراد می کنند. آنها اساساًً علاوه بر اینکه در زندگی شخصی شان، مادرانی هستند که بچه هایشان را اصطلاحاً «تر و خشک» یا اینکه در نقش همسری، مردان خود را حمایت و پشتیبانی می کنند، در عرصه سیاست هم نمایندگان و وکلایی قابل قبول و مورد اعتماد هستند. کارهایشان را به صورت اصولی پیش می برند و اینطور نیست که در صحنه قانونگذاری،منفعلانه و خنثی عمل کنند. زنان اروپایی در پارلمان ها گاهی وقت ها تأثیرگذارتر از مردان هستند؛ در طول چند سال اخیر که با برخی از آنها درباره موضوعات اقتصادی و سیاسی مصاحبه کرده ام، به خوبی متوجه شده ام که کاملاً دغدغه قانونگذاری و مشارکت دارند و صرفاً برای تکمیل شدن لیست حزب متبوع خود، در انتخابات حضور پیدا نکرده اند. از سوی دیگر، کشورهای حوزه اسکاندیناوی، بیش از سایر کشورهای دیگر اروپا به زنان برای ورود به پارلمان اعتماد کردهاند. همان طور که در اینفوگرافیک پایین صفحه مشاهده می کنید در تحلیل نموداری باید بگویم که هر چه از اروپای غربی به سمت اروپای شرقی حرکت می کنیم از تعداد نمایندگان زن در پارلمان، کاسته می شود. این به معنای آن است که هر چه نرخ توسعه یافتگی بیشتر باشد، اهمیت و التزام به حضور زنان در عرصه سیاست و به ویژه پارلمان، بیشتر می شود. مردم کشورهای اروپای غربی و اروپای شمالی، بیش از دیگر هم قاره های خود به حضور زنان در پارلمان، توجه داشته اند.
نکته جالب اینکه در کشوری مثل ایتالیا، حتی ریاست پارلمان به یک زن سپرده شده است؛ خانم لورا بولدرینی (Laura Boldrini) متولد ۲۸ آوریل ۱۹۶۱سیاستمدار ایتالیایی است که از ۱۶ مارس ۲۰۱۳ عهده دار سمت رئیس پارلمان نمایندگان ایتالیا است.البته شاید همین جا این کشور با ایران مقایسه شود که تعداد نمایندگان زنش ازتعداد انگشت های دو دست ، بیشتر نیست اما ایتالیا نیز در طول زمان به این نقطه رسیده است که به یک زن برای ریاست پارلمان ، اعتماد کرده است. در کشورهایی مثل اتریش، هلند، پرتغال، لیتوانی، یونان و لتونی هم صندلی شماره یک پارلمان به زنان سپرده شده است.
به نظر می رسد یک اصل بسیار مهم در پارلمان های اروپایی به شدت مورد توجه قرار گرفته و آن، این است که درباره مسائل مربوط به خانواده و امور زنان، باید خودشان قانونگذاری کنند. این طور نیست که یک مرد هر چند با سواد سیاسی بالا، تجربه و خیلی تواناییهای دیگر بتواند، درکی از شرایط اجتماعی، فرهنگی زنان به صورت کامل داشته باشد. این نگاه اصلاً ربطی به فمنیسم و این طور دیدگاه ها ندارد چرا که اکثریت نمایندگان زنی که در پارلمان های اروپایی فعالیت می کنند، در نطقها و مصاحبه هایشان می گویند هم مردان و هم زنان با کمک همدیگر، مسائل کشور را حل کنند.
انتهای پیام/