صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

«مستوران»؛ فیلمنامه‌ای مقبول اما نیازمند ریتم تندتر

مستوران اگرچه فیلمنامه‌ای خوب و دیالوگ‌نویسی مناسبی دارد، اما برای داشتن ریتم مناسب، باید قصه‌ آن با اوج و فرود لازم همراه شود.
کد خبر : 669823

گروه فرهنگ خبرگزاری آنا ـ مسعود آب‌پرور که تجربه ساخت سریال‌های پرمخاطبی مانند «هوش سیاه» و «عملیات ۱۲۵» را در کارنامه خود دارد و به اصطلاح از رگ خواب مخاطبان تلویزیون به خوبی آگاه است، این بار با سریالی تاریخی افسانه‌ای و پس از ۶ سال به تلویزیون بازگشته است.


«مستوران» روایتی از از دوره‌ای از تاریخ کشورمان در دوران صفویان و غزنویان است و قصه‌اش را از افسانه‌های کهن ایرانی همچون سیمرغ و لوح سپید برگرفته است. قسمت نخست سریال با فلش‌بکی عجیب درباره یک قوم بدوی موسوم به وحشیان در مکانی ناشناخته شروع می‌شود و سپس قصه از شهری به نام «مستوران» آغاز می‌شود؛ یک کاروان شادی به مناسبت شب یلدا وارد شده و شخصیت‌های قصه برای تماشای آن به میدان شهرآمده‌اند. در این سکانس‌ها شخصیت روایت یک به یک شناخته می‌شوند. زن و شوهری مهربان و خردمند به نام لطیفه و لیث که حافظ قرآن و اهل شعر و ادبیات هستند و پسرشان لطفعلی کاراکترهای مرکزی داستان هستند و همسایه‌ها و خویشاوندان نیز سایر شخصیت‌های قصه.


ماجرای اصلی اما از جایی آغاز می‌شود که «لطفعلی» که پسری باهوش و کنجکاو است در پی سودای دیدن سیمرغ با مردی مرموز و غریبه همراه و ربوده می‌شود. پدر و مادر کودک پس از ناامید شدن از یافتن فرزندشان به عمه نسا مراجعه می‌کنند و از او می‌خواهند از لوح سپید که جواب تمام سوالات را می‌داند بخواهد ماجرای ناپدید شدن لطف‌علی و جای فرزندشان را به آنها بگوید. این لوح از اجداد لیث به ارث رسیده و هر وارث تنها یکبار حق دارد از آن سوال بپرسد و تا به حال به تمامی پرسش‌ها به درستی جواب داده است. عمه نسا که زنی سالخورده است هرگز از مهلتش برای پرسش‌گری بهره نبرده اما بخاطر عشقی که به لیث و لطف‌علی دارد قبول می‌کند لوح سپید را باز کنند و... .


قصه سریال هرچند دیر آغاز و با طمانینه روایت می‌شود اما به واسطه فیلمنامه مقبول و دیالوگ‌نویسی خوبش برای مخاطب جذاب است. «مستوران» روایتی سرراست و خطی دارد و از زیاده‌گویی پرهیز می‌کند. معمولا در سریال‌های تاریخی با انبوهی از شخصیت‌ها مواجهیم که حتی برخی از آنها ممکن است کارایی چندانی در روایت درام نداشته باشند اما در «مستوران» تعدد شخصیت‌ها به اندازه‌ای است که پتانسیل قصه طلب می‌کرده و همگی حضوری به اندازه دارند. فیلمنامه (دست کم تا جایی که پخش شده) از گنجاندن پاساژهای داستانی پرهیز کرده اما از سویی نیز با شخصیت‌های آشنا می‌شویم که بالقوه می‌توانند پاساژهای داستانی جدا شکل دهند مانند ارتباط جهان‌دخت با قبیله وحشیان، نحوه جدایی او از قوم و قبیله‌اش و ماجراهای عاشقانه ‌ای که منجر به این جدایی شده است.


آنچه در «مستوران» توجه را جلب می‌کند انتخاب بازیگران و ریسک کارگردان برای سپردن نقش‌های جدی و منفی به بازیگرانی است که مخاطب تلویزیون پیش‌تر آنها را در نقش‌های کمدی دیده است و به یاد دارد. رویا میرعلمی در «مستوران» نقش «جهان‌دخت» زنی کینه‌جو، حسود، سنگدل و خش را بازی می‌کند که هیچ جنایتی برای رسیدن به مقصودش ابایی ندارد. بیژن بنفشه‌خواه نیز در نقش یک زرگر به نام «شاور»، مردی سودجو، زن باره، طماع اما باهوش است و برای رسیدن به ثروت بیشتر، جهان‌دخت را با گرفتن حق‌السکوت تحت فشار می‌گذارد. همچنین بازیگران کودک نیز با هوشمندی انتخاب شده‌اند و بازی‌های قابل قبولی دارند.



ساخت فیلم و سریال تاریخی بسیار دشوارتر از ساخت فیلم و مجموعه‌هایی است که نیازی به دکور و لباس قدیمی ندارند. مجموعه‌های تاریخی معمولا بسیار پرخرج هستند و از این رو در بسیاری از این مجموعه‌ها کاستی‌ها و بی‌سلیقه‌گی‌های متعددی در زمینه طراحی لباس و صحنه دیده می‌شود. طراحان صحنه و لباس اما در «مستوران» عملکردی مقبول دارند. طراحی لباس و گریم کاراکترهای قبیله وحشیان بسیار درخشان است، طراحی صحنه در بخش شهر بخصوص در محیط بازار و فضای داخلی خانه‌ها چشم‌گیر است. همچنین مردم شهر مستوران برخلاف آنچه در مجموعه‌های تاریخی دیده‌ایم لباس‌هایی رنگارنگ و شاد به تن دارند که فضا را برای مخاطب عام جذاب‌تر می‌کند.


اما درکنار تمامی نقاط قوت، «مستوران» عاری از ضعف نیست. برای مثال مشخص نیست چرا در بخش‌هایی از سریال با نریشن مواجه هستیم. چه لزومی به شرح و تفصیر وقایعی که مخاطب به صورت تصویری می‌بیند وجود داشته؟ همچنین لحن بیان و صدای گوینده نریشن‌ها با وجود خاطره‌ساز بودن جذاب نیست. با وجود این‌همه دوبلور حرفه‌ای با صداهای طلایی چه لزومی وجود داشت از صدایی استفاده شود که برای مخاطب جذابیتی نداشته باشد؟ از دیگر ضعف‌های سریال ریتم آرام آن است، هرچند «مستوران» چنانچه پیش‌تر عنوان شد فیلمنامه‌ای خوب و دیالوگ‌نویسی پروسواسی داشته اما برای داشتن ریتم مناسب، قصه‌ی بسط داده شده در دل درام باید همراه با اوج و فرود باشد و مخاطب در هر قسمت با اتفاقات جدید و پیچش‌های گیرای داستانی مواجه شود اما در «مستوران» این اتفاق نمی‌افتد و لحن روایت در قسمت‌های ابتدایی کشدار است و به اصطلاح موتور داستان دیر روشن می‌شود.


با تمام این اوصاف اما «مستوران» مجموعه‌ای قابل قبول و آبرومند است که موفق به جذب مخاطب شده است. تلویزیون مدت‌هاست سریال تاریخی جذابی تولید نکرده و «مستوارن» می‌تواند جای خالی یک سریال تاریخی پرکشش را در کنداکتور برنامه‌های تلویزیون پر کند و حتی منتظر فصل‌های آتی آن ماند.


انتهای پیام/۴۱۰۴/

انتهای پیام/

ارسال نظر