یادداشت| ارکان مطالعات امنیتی و ارتباط بین آنها
گروه جهان خبرگزاری آنا - سید محمود کمال آرا (زکریا)؛ اکثر دانشپژوهان ابتدایی و ناظران ساده در زمینه مطالعات امنیتی، بر این نکته واقفاند که با پایان جنگ سرد در سال ۱۹۹۱، بحثی درباره مرزهای مطالعات امنیتی درگرفته است. بسیاری از صاحبنظران معتقد بودند که باید مرزهای مطالعات امنیتی گستردهتر شود و فراتر از ملاحظات موضوعهای نظامی یا سیاسی-نظامی باشند. ازنظر آنان مباحثی چون اقتصاد، محیطزیست، موضوعهای مختلف اجتماعی و سیاستهای حمایتی مالی، بعضاً ادعا میشد که باید در ذیل عنوان «امنیت ملی» یا حتی «امنیت بینالمللی» آورده شود.
انگیزه برخی از نظریهپردازان در حمایت از این ادعا به برداشتشان از امنیت برمیگشت و اینکه معتقد بودند، امنیت دلالت بر حفظ سلامت و حیات درازمدت یک ملت یا جهان بر حل مشکلات مبتلا به آن است. اما برخی از صاحبنظران این را بهانهای برای سیاستگذاران میدانستند، بدینوسیله مسائل دلخواهشان را برجسته سازند؛ همگان میدانند که مسائل امنیتی مهم بوده در مقام جلب حمایت پشتوانه مالی و اولویت نخست را نزد دولتها دارند.
در حال حاضر پنج رهیافت متفاوت اما انطباقپذیر را میتوان شناسایی کرد که غالباً با عناوینی چون امنیت ملی، امنیت بینالمللی، امنیت منطقهای، امنیت فرا حکومتی و امنیت جهانی مطرح میشود.
امنیت ملی
در یک طبقهبندی مفهومی باید گفت امنیت ملی به موضوعهای امنیتی در سطح ملی مینگرد. تهدید یا توسل به قوه قهریه یا هر دو مورد برای تضمین بقای یک کشور است. این رویکرد واقعگرایان به امنیت است. در نگاه آنان یک کشور بازیگر اصلی در نظام بینالمللی است؛ نظامی که کاملاً یا نسبتاً دچار هرجومرج است. درعینحال، کشور در جایگاه یک واحد سیاسی میتواند با دیگران در اتحاد درآید و در زمینه مهار تسلیحات به توافقاتی دست یابد و وارد ترتیبهای چندملیتی دیگری شود و از آن بهعنوان ابزارهای خطمشی امنیت ملی بهره ببرد.
امنیت بینالمللی
در طبقهبندی مفهومی، معضل امنیتی بهراحتی میتواند در قالب امنیت بینالمللی جای گیرد، زیرا مسلم است که امنیت یک کشور به امنیت دیگران وابسته و مرتبط است. از این منظر، استفاده همگانی از قوه قهریه ابزار مهمی در اجرای سیاست است. گرچه این نگرش تا حدودی تحت تأثیر نگرش واقعگرایان سنتی است، اما در این رویکرد به نهادها و ترتیبهای بینالمللی بیشتر از امنیت ملی توجه میشود.
امنیت منطقهای
رویکرد امنیت منطقهای نیز ازنظر مفهومی متفاوت از مفهوم امنیت بینالمللی نیست، زیرا مفهوم امنیت بینالمللی زمانی شکل گرفت که بین آمریکا و شوروی توافقات هستهای برقرارشده بود. به همین ترتیب بین سازمان ناتو و پیمان ورشو دستکم در چارچوب اروپایی رابطه برقرار بود. درعینحال امنیت منطقهای نیز در قالب همین نگرش به موضوعهای امنیتی دیگر مناطق جغرافیایی دنیا مثل آمریکای لاتین آفریقا یا جنوب آسیا تکیه دارد.
امنیت فرا دولتی
مفهوم امنیت فرا دولتی مفهومی جدید است. در رویکرد ملی، بینالمللی و منطقهای در درجه اول مفاهیم امنیتی بر محور دولت قرار دارند، اما مفاهیم دیگر ازجمله امنیت فرادولتی بر این محور است که بعد از جنگ سرد بازیگران فرودولتی و فرادولتی میتوانند منبع مهمی برای بیثباتی باشند. این بازیگران عبارتاند از جنبشهای قومی-ملی، افراطگرایان مذهبی، سازمانهای جنایی، تروریستها و شورشیان. گرچه این گروهها در سطوحی محدودتر از یک کشور یا بهصورت فرا حکومتی عمل میکنند، درعینحال ممکن است با کشورها و حکومتها نیز در ارتباط باشند.
امنیت جهانی
در طبقهبندی مفهومی، «امنیت جهانی» درصدد است که دستور کار امنیتی را فراتر از موضوعهای نظامی یا سیاسی-نظامی قرار دهد و موضوعهای دیگری چون حقوق بشر، حفظ محیطزیست، رفاه اقتصادی و تحولات اجتماعی را در این قالب بگنجاند. این رویکرد بیشتر مبتنی بر دیدگاههای آرمانگرایی است تا واقعگرایی. در این رویکرد هدف برقراری نظم و قانون در نظام بینالمللی بهجای قوه قهریه، درگیری و جنگ در روابط بینالملل است. در واقع، روابط میان بازیگران همکاری، چانهزنی و پیش برد اهداف صلحآمیز است.
برقراری امنیت جهانی مستلزم اجرای نظم است. گسترده کردن این مفهوم این مشکل را دارد که هر معضل ملی و بینالمللی در قالب مفاهیم امنیتی تفسیر و توجیه شود و بدین ترتیب مطالعات امنیتی نهتنها دربرگیرنده همه ابعاد روابط بینالملل باشد، بلکه سیاستهای داخلی کشورها را نیز شامل شود.
در پایان باید گفت که؛ با تمرکز بر علل وقوع جنگ و مناقشه، تهدید، توسل به نیروهای نظامی و هدایت آن و موضوعاتی که با این مبحث ارتباط نزدیک دارد، بهطور منطقی میتوان پایهها و عناصر مطالعات امنیتی را تعریف و مجزا کرد و مابین آنها ارتباط منطقی برقرار ساخت.
*کارشناس امور بینالملل و روزنامهنگار آزاد
انتهای پیام/۴۱۰۶/
انتهای پیام/