صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۵:۳۵ - ۱۰ تير ۱۴۰۱
پرونده حقوق بشر آمریکایی/۳

معیارهای دوگانه استکبار جهانی در موضوع تروریسم را بهتر بشناسیم

نکته قابل توجه در موضوع تروریسم این است که با این که دولت‌های قدرتمند با تسلیحات مدرن و تکنولوژی پیشرفته قادرند به ضعیف‌ترها آسیب بیشتری برسانند، اما همواره این گروه‌ها و قدرت‌های ضعیف‌تر هستند که به اتهام تروریست بودن یا حمایت از تروریسم در حاشیه قرار می‌گیرند.
کد خبر : 667160

گروه سیاست خبرگزاری آنا-زهرا کریمی- در خصوص تعریف تروریسم توافق جامعی وجود ندارد. به طوریکه سیستم‌های حقوقی مختلف و حتی دولت‌ها تعاریف متفاوتی را از این مفهوم ارائه می‌کنند. در واقع در مفهوم‌شناسی تروریسم با نوعی بحران معنا مواجه هستیم.


به هر صورت ترور در لغت به معنی ترس زیاد، هراس، خوف و وحشت است و در سیاست به استفاده از خشونت یا تهدید خشونت در راه دستیابی به اهداف سیاسی گفته می‌شود. این مفهوم نیز از جمله مفاهیمی است که استکبار جهانی در جهت منافع خود مصادره کرده است و با ارائه معیارهای دوگانه و بعضاً متضاد در راه رسیدن به اهداف خود از آن بهره‌برداری می‌کند.


به این ترتیب که کشورهای سلطه‌گر و صاحب قدرت خود را سردمدار مبارزه با تروریسم معرفی کرده و به این بهانه اقدام به تحریم، تهدید، لشکرکشی، اشغال و غارت دیگر کشورها می‌کنند. اما آن چیزی که در رویکرد این کشورها در مواجهه با تروریسم اهمیت دارد، تأمین منافع است و نه حمایت از حقوق بشر و یا کمک‌های بشردوستانه. بنابراین اصل، در هر کجا منافع استکبار در خطر باشد و یا لطمه ببیند، آنجا از اهرم حقوق بشر و مبارزه با تروریسم در جهت اهداف و منافع خود استفاده می‌کنند. اما اگر جریانات و عملیات‌های تروریستی اصطکاکی با منافع آنان نداشته باشد، آنجا همه چیز سر جای خود قرار دارد و هیچ صدایی حتی در محکومیت هم شنیده نمی‌شود، گویا هیچ اتفاقی نیفتاده است ولو بمب باران پناهندگان به پناهگاه سازمان ملل باشد.



این رفتار متعارض و دوگانه آمریکا و کشورهای غربی در برخورد با پدیده تروریسم به همینجا ختم نمی‌شود، بلکه در زمان‌هایی حتی به گسترش تروریسم نیز می‌رسد. آمریکا خود در رأس تروریست دولتی قرار دارد و جنایات بی‌حد و مرزش در بسیاری از کشورهای جهان به خصوص خاورمیانه و از جمله ایران پس از انقلاب سند و گواه این قضیه است. اگر ترور را کشتن غیر نظامیان با اهداف سیاسی بدانیم، هیچ کشوری به اندازه ایالات متحده آمریکا مرتکب اعمال تروریستی نشده است.


«رونالد ریگان» در سال ۱۹۸۵ در دیدار با مجاهدان افغان و اعضای القاعده که در آن زمان در حال مبارزه با نیروهای اشغالگر شوروی در افغانستان بودند آنان را «مبارزان راه آزادی» همچون بنیانگذاران آمریکا خوانده بود، در حالی که دولتمردان آمریکایی پس از وقوع حملات یازده سپتامبر ۲۰۰۱ همین گروه را به طور رسمی در لیست گروه‌های تروریستی قرار دادند. این تنها نمونه‌ای از چنین شاخصه‌های دوگانه و موضع‌گیری متغیر دولتمردان آمریکایی در خصوص تروریسم است.



نکته قابل توجه در موضوع تروریسم این است که با این که دولت‌های قدرتمند با تسلیحات مدرن و تکنولوژی پیشرفته قادرند به ضعیف‌ترها آسیب بیشتری برسانند، اما همواره این گروه‌ها و قدرت‌های ضعیف‌تر هستند که به اتهام تروریست بودن یا حمایت از تروریسم در حاشیه قرار می‌گیرند و محکوم می‌شوند. در واقع جنگی که قدرتمندان علیه ترور و تروریسم به راه می‌اندازند و موجب کشته شدن غیرنظامیان بسیاری می‌شوند، خود از مصادیق بارز تروریسم است. به تعبیر دیگر جنگ منظم علیه ترور با سلاح‌های پیشرفته و مخرب بیش از جنگ‌های نامنظم تروریستی قربانی می‌گیرد.


بنابراین تفاوت چندانی میان دولت‌های مدرن و تروریست‌ها از حیث به‌کارگیری خشونت سیاسی علیه غیرنظامیان وجود ندارد. در اصل این نبرد بین خیر و شر نیست، بلکه نبرد بر سر منافع است. در این مدل تعریفی، گفتمان «باما» یا «علیه ما» مرزهای معنایی میان تروریست و ضد تروریست را مشخص می‌کند.



بر این اساس آنچه که بر مبنای منافع سیاسی یک فرد، گروه یا دولتی خاص تروریسم به شمار می‌رود، در جای دیگری یادآور «مبارزه در راه آزادی» است!


با در نظر گرفتن مصادیق مختلف تروریسم در حال حاضر، باید دید تروریست خواندن یک فرد، گروه و یا حتی دولتی خاص به معنی بازتاب اعمال و رفتار سیاسی آن‌هاست یا صرفاً پروسه‌ای سیاسی است که قدرت‌های برتر با استفاده از سیاست رسانه‌ای و در جهت نیل به اهداف استکباری خود به عنوان پوشش از آن استفاده کرده و با برچسب‌زنی، توجه جهانیان را از اقدامات تروریستی خود پرت می‌کنند.


در حقیقت قدرت سلطه، مفهوم تروریسم را به مثابه یک برچسب سیاسی و به منظور بی اعتبار کردن مخالفان و به خصوص چالش‌هایی که در راه استمرار تسلط و هژمونی خود به وجود می‌آورند، به کار می‌برد، آن هم از طریق رسانه‌های جمعی.


این برچسب‌زنی «تروریسم» از سوی قدرت‌های مسلط و هژمونیک به یک ابزار سیاسی تبدیل شده است که از طریق آن به اعمال فشار و نفوذ در دیگر کشورها برای گرفتن امتیاز و یا سرکوب می‌پردازند.


از نظر بسیاری از صاحب‌نظران در سطح بین‌المللی، تروریست یک برچسب سهل‌الوصول است که قویترها، آن را به ضعیف‌ترها تحمیل می‌کنند.


آمریکا و استکبار جهانی نه تنها ملاک دوگانه را در رفتار خود نسبت به تروریسم اتخاذ کرده، بلکه براساس منافع خود هر جا که لازم باشد به ایجاد گروه‌های تروریستی و حمایت از تروریسمی که در جهت منافع شوم‌شان باشد، اهتمام می‌ورزند و از هیچ اقدام حمایتی در این امر کوتاهی نمی‌کنند. گسترش و حمایت از تروریسم و دامن زدن به آن در خاورمیانه نمونه‌ای از این جریان است.



سخن رهبر انقلاب در این رابطه مؤید این موضوع است که: امروز دنیا شاهد یک ظلم فراگیر از سوی قدرت‌های غاصب جهانی است؛ شما ملاحظه کنید که منطقه‌ ما و بسیاری از مناطق دیگر عالم امروز درگیر مشکلاتی هستند که این مشکلات، ساخته‌ دست استکبار جهانی است. ما درباره‌ قدرت‌های ستمگر جهانی بدون تقیّه و با صراحت کامل سخن می‌گوییم. امروز سیاستی که استکبار و در رأس آن‌ها آمریکای ظالم و ستمگر برای خود اتّخاذ کرده‌اند، یک سیاست شرارت‌بار است؛ منافع خودشان را در ایجاد بی‌ثباتی در بسیاری از مناطق عالم به خصوص منطقه‌ ما -منطقه‌ غرب آسیا- قرار داده‌اند؛ سیاست آن‌ها این است؛ منافع خودشان را این‌جور تعریف کرده‌اند که در این منطقه جنگ باشد، جنگ‌های خانگی باشد، برادران به جان یکدیگر بیفتند، تروریسم به شکل‌های فجیعی در منطقه توسعه پیدا کند؛ این سیاستی است که امروز آمریکا به کمک رژیم صهیونیستی و متأسّفانه به کمک بعضی از کشورهای منطقه دنبال می‌کند.


انتهای پیام/۴۱۶۴/

انتهای پیام/

ارسال نظر