صنایع فرهنگی؛ سقفی پایدار بر۳ ستون ایده، خلاقیت و صنعت
به گزارش خبرنگار حوزه هنرهای تجسمی گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، هفته گذشته سورنا ستاری معاون علمی و فناوری رئیسجمهور، در نامهای به رهبر معظم انقلاب اسلامی درخواست خود را برای همسو شدن سه قوه و نهادهای حاکمیت برای «توسعه صنایع و شرکتهای خلاق» در جهت تحقق شعار سال ۱۴۰۱ «سال تولید؛ دانشبنیان، اشتغالآفرین» با ایشان مطرح کرد
در نامه ستاری آمده بود که با وجود ظرفیتهای فراوان و مناسب کشور و به ویژه جمعیت قابلتوجه قشر تحصیل کرده در صنایع خلاق و فرهنگی مانند: گردشگری، صنایع سرگرمی (بازی، اسباب بازی و بازیهای ویدئویی)، صنایع دیداری و شنیداری فیلم، سریال، انیمیشن صنایع دستی و رسانههای دیجیتال، طراحی و معماری، چاپ، نشر، بستهبندی، هنرهای تجسمی و نمایشی، فناوریهای نوین آموزش و یادگیری، نوآوری و مهندسی اجتماعی، ورزش، تندرستی....)، تاکنون توجهی در خور به این بخش تأثیرگذار صنایع خلاق نشده است. رهبر معظم انقلاب نیز در هامش این نامه مرقوم فرمودند: «به مسئولان ذیربط در این باره تأکید شود».
حمایت از صنایع خلاقانه فرهنگی که ارتباطی وثیق با صنایع دانشبنیان و تجاریسازی علم دارد را میتوان یک حرکت رو به جلو در مسیر رهایی از اقتصاد تکمحصولی و وابسته به منابع نفتی دانست.
حوزه صنایع دانشبنیان علاوه بر علومی مانند مهندسی، فیزیکی و شیمیایی که جنبه سختافزاری آن دارند، بلکه حوزههای دیگر علوم از جمله علوم انسانی و نیز حوزه فرهنگ و هنر نیز دراین دایره قرار میگیرد. به عبارت دیگر، صنایع فرهنگی نقطه اتصال اقتصاد و فرهنگ است، حوزهای که از یکسو باارزشهای فرهنگی اتصالی تفکیکناپذیر دارد و از سوی دیگر بحث از صنعتیشدن و بازاری شدن آن و ورود به عرصه اقتصادی مطرح است.
تجاریسازی فرهنگ از منظر اقتصاد دانشبنیان؛ در شاخص سازی یکی از مؤلفههای اقتصاد مقاومتی یعنی اتکا بر علم دانشمندان،مهارت صنعتگران و ذوق هنرمندان جایگاه ویژه ای دارد.
کسب و کارهای فرهنگبنیان، به دلیل توسعه زنجیره محصولات فرهنگی شخصیتمحور میتواند بر ذائقه، الگوها، ایدهآلها و رفتارهای فرهنگی کودکان و نوجوانان تأثیرگذار باشند و از این نظر تاثیرگذاری عمیقی بر هویت فرهنگی کودکان و نوجوانان دارند که متأسفانه هماکنون این هویت آفرینی در اختیار مرچندایز کاراکترهای خارجی همانند باب اسفنجی، لاکپشت نینجا، مرد عنکبوتی و موارد مشابه است.
به نظر میرسد اکنون بسیاری از صنایع فرهنگی ما که نمود بارز آن در صنایعدستی، صنعت گردشگری، میراث فرهنگی و البته محصولات فرهنگی همچون کتاب، نرمافزارهای آموزشی، انواع سیدیها و فیلمها، صنعت سینما و مانند آن میباشد، مبتنی بر یک دانش و علم و فنآوری مختص خود شده و از حالت یک فن و هنر فردی به یکرشته مبتنی بر علم تبدیلشده و یا در حال تبدیلشدن است.
بیشتر بخوانید:
برای معرفی ظرفیت صنایع فرهنگی به کمک رسانه ها نیاز داریم
تأکید رهبری برای توسعه صنایع خلاق عامل کاهش مهاجرت نخبگان است
بوروکراسی اداری سد راه توسعه صنایع خلاق است
مقام معظم رهبری صنایع خلاق را عامل رسیدن به خودکفایی میدانند
صرفهجویی در هزینه با تبدیل فیلم به ویدیوهای ۴k
رقابت نابرابر انیمیشنهای ایرانی با تولیدات خارجی
بازارپردازی فرهنگی که برگردان فارسی عبارت (cultural Merchandaising) است را میتوان به معنی کسبوکارهای فرهنگی دانست که توانستهاند کاراکتر یا شخصیتی را خلق کرده و زنجیره محصولات فرهنگی همانند اسباببازی، عروسک، گیم، انیمیشن، نوشتافزار و سایر موارد مشابه را به وجود آورند. این کسبوکارهای فرهنگی به دلیل استفاده از فناوریهای نوین فرهنگی و ایجاد یک زنجیره بههم مرتبط محصولات فرهنگی کودک و نوجوان بهعنوان کسبوکارهای فرهنگبنیان نیز شناخته میشوند.
هسته مرکزی صنایع فرهنگی، ایده خلاقانه است. وقتی این ایده خلاقانه با مقادیر هرچه بیشتری از نهادههای دیگر ترکیب شود تا محصولاتی را در طیفی وسیعر تولید کند، الگویی از یک صنعت خُرد را شکل میدهد. این صنعت در بستر هنرهای خلاق با همان تعاریف سنتی قرار دارد. رشته هایی همچون موسیقی، تئاتر، ادبیات، هنرهای تجسمی، صنایعدستی و اشکال جدیدتر آن مثل تولید ویدئو، هنر اجرا، کامپیوتر و هنرهای دیجیتال و چندرسانهای و مانند آن. در گستره دیگری از این صنعت میتوان برحسب ستاندههای خاص یک صنعت، آنها را ذیل صنایع فرهنگی تعریف نمود. بهطوریکه ستانده آن صنعت، واجد شرایطی است که میتوان بر آن اطلاق کالای فرهنگی کرد که این گروه شامل انتشار کتاب، مجله، تلویزیون، رادیو، روزنامه و فیلم میشود.
همچنین در یک گستره وسیعتر میتوان برخی صنایع را یافت که شاید اساساً از قلمرو فرهنگ خارج باشند اما برخی محصولات تولیدیشان دارای محتوای فرهنگی است همچون تبلیغات، گردشگری و طرحهای معماری. اما این صنایع را فقط در صورتی میتوان جزئی از صنایع فرهنگی بهحساب آورد که دارای پایه معنایی بسیار گستردهای باشند.
طبق تعریف یونسکو، صنعت فرهنگ به هر صنعتی که به خلق، تولید و تجاریسازی مضامین نامشهود دارای ماهیت فرهنگی و اجتماعی میپردازد، اطلاق میشود. به این ترتیب چهار ضلع مربع صنایع فرهنگی را میتوان هنرهای خلاق، میراث فرهنگی، گردشگری و محصولات فرهنگی دانست.
ارتباط صنایع فرهنگی با اقتصاد دانشبنیان
عنصر نوآوری در اقتصاد دانشبنیان یک عنصر کلیدی و اساسی است بهطوریکه برخی معتقدند خلق نوآوری فناورانه درونزا بهترین تعریف از اقتصاد دانشبنیان است که در برخی موارد با اقتصاد اطلاعاتی خلط شده است. در این تعریف نظام نوآوری همچون ظرفی است که میتواند چالشها و موانع و مشکلات صنایع فرهنگی ما را تا حدی مرتفع کند. نظام نوآوری با توجه به تغییرات و تجربیات جهانی، نگاهی است که میتواند در آسیبشناسی و تسریع و روانسازی ارتباط بین زنجیره ارزشی که کالای فرهنگی را به دست مصرفکننده میرساند، کمک کند (ملکی تبار، سایت شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۲۸/۲/۱۳۹۳).
اولویتبندی صنایع فرهنگی و توسعه ظرفیتهای فرهنگی
بر اساس تعریف یونسکو از کالای فرهنگی، میتوان کالاهایی نظیر چادر مشکی یا هر پوشش مذهبی که سالیان سال تولیدشده و بسیاری از تولیدات مذهبی خود را نیز جزء صنایع فرهنگی بدانیم. در برخی حوزهها که بیشتر جنبه تربیتی و پرورشی دارد مثل لوازمالتحریر و اسباببازی - که توصیه رهبر انقلاب نیز هست- انتخاب کردیم و به پیشرفتهای خوبی همدست یافتهایم.
ظرفیتهای فرهنگی بالقوه زیادی درزمینه صنایع فرهنگی در کشور وجود دارد که به نظر میرسد در کنار نگاه به صنایع گردشگری و صنایعدستی و میراث فرهنگی و تولید و نشر کتاب، مجله و فیلم باید موردتوجه دولتمردان قرار گیرد. نمونهای که میتوان در اینجا از آن نام برد، بازار گسترده محصولات فرهنگی ناظر به مناسبتهای دینی و مذهبی است که نماد بارز آن در ایام عزاداری حضرت سیدالشهدا و در ماه محرم (از قبیل پرچم و پردههای مذهبی، لباس و شال مشکی، کتابهای نوحه و عزاداری، زنجیر و طبل و...) و نیز در ایام جشن و سرور همچون ایام عید غدیر، عید نیمه شعب و سایر اعیاد است.
زمینهسازی برای صدور کالاهای فرهنگی
عرضه کالاهای فرهنگی از قبیل فیلمها و برنامههای تلویزیونی در تجارت بینالمللی، کمک اقتصادی مهمی است که صنایع فرهنگی یک کشور مفروض میتوانند به اقتصاد ملی بکنند. بسیاری از کشورها، ارز خارجی ارزشمند را از صدور چنین کالاها و خدمات فرهنگی به دست میآورند که قابلتوجهترین این کشورها ایالاتمتحده است که با اختلاف چشمگیری بزرگترین صادرکننده کالاهای فرهنگی در جهان به شمار میرود. این امر علاوه بر مزایای اقتصادی که برای کشور صادرکننده دارد، میتوان موجد مزایای فرهنگی و اجتماعی بسیاری برای ارزشهای الهی و اسلامی مورد تأکید انقلاب اسلامی ایران نیز باشد.
پرهیز از نگاه تکبعدی اقتصادی
یکی از بیمها و نگرانیهای تکیهبر صنایع فرهنگی بهعنوان یکی از اجزاء اقتصاد دانشبنیان این است که ممکن است نگاه صرفاً اقتصادی به این مقوله ما را از اهداف فرهنگی که با گسترش این محصولات به دنبال آن بودیم، بازدارد و به سمت نوعی ابتذال فرهنگی سوق یابیم. بهعبارتدیگر به بهانه توسعه اقتصادی و ایجاد اشتغال و رفع بیکاری، ارزشهای فرهنگی موجود در صنایع فرهنگی و تولیدات فرهنگی قربانی شود.
«دیوید تراسبی» در کتاب اقتصاد و فرهنگ مینویسد: «نباید از این واقعیت غافل شویم که آفرینش ارزش اقتصادی تنها علت وجودی صنایع فرهنگی نیست. فراگردهای تولید و مصرف هنرها و فرهنگها و نقش گستردهتر فرهنگ در بیان ارزشهای ضروریای که انسانها بهوسیله آنها هویت خود را بیان میکنند و راههای زندگی با یکدیگر را به کار میگیرند، واجد حجم زیادی از ارزش فرهنگیاند... هرگونه توجه به صنایع فرهنگی در سطح خرد یا کلان نمیتواند این بعد حیاتی را نادیده انگارد یا کماهمیت شمارد.
با توجه حرکت اقتصاد جهانی به سمت فضای تجارت الکترونیک و دیجیتالی شدن بسیاری از جنبههای خدماتی، فرهنگی و هنری به نظر میرسد راه دیگری جز توانمند شدن ما در این بخش نیس. برگ برنده در دست کسانی خواهد بود که بتوانند از فناوریهای جدید به بهترین شکل استفاده کنند لذا فعالان هنری و فرهنگی نیز با رفتن به سمت حوزههای دیجیتال ضمن برآوردن نیازهای داخلی میتوانند در صادرات کالا، خدمات و فرهنگ ایرانی و اسلامی گامهای مؤثری بردارند.
انتهای پیام/۴۱۰۴/
انتهای پیام/