کیسینجر با پیشنهادش به اوکراین، از تصرفات روسیه حاتمبخشی کرد!/ زلنسکی سرگردان در میان شرکا
گروه جهان خبرگزاری آنا- محمد جعفری؛ روز پنجم اسفندماه که ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه دستور ورود ارتش این کشور به خاک اوکراین را صادر کرد و اولویتهای این عملیات ویژه را تخریب ماشین جنگی اوکراین، تأمین امنیت روس زبانان در جمهوریهای جداییطلب دونتسک و لوگانسک در منطقه دونباس در شرق اوکراین، جلوگیری از پیوستن اوکراین به ناتو و تضعیف گروهای راست افراطی نئونازی در این کشور اعلام کرد کاملاً مشخص بود که مسکو هیچگونه اعتمادی به قول و قرار مقامات غربگرای کییف نداشت که دست به این حرکت نظامی زد.
منظور این است که اگر از چهار شرط فوق فقط همان امنیت روس تباران اوکراین بر اساس دو توافقنامه ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ مینسک رعایت شده بود و نحوه اداره سیاسی منطقه دونباس بر اساس دو توافقنامهای که ذکر شد در روند رفراندومی عمومی مشخص میشد اصلاً کار به درگیری نظامی نمیانجامید، اینهمه خسارات مالی و جانی به دو کشور درگیر تحمیل نمیشد، ناتو به بهانه حمایت از یک همپیمان شروع به نظامی کردن منطقه شرق اروپا نمیکرد، کشورهای شرق اروپایی عضو ناتو دست به خرید میلیاردها دلار اسلحه از آمریکا نمیزدند و تقاضا برای ملحق شدن به ناتو افزایش نمییافت.
به بیان دیگر، روسیه از همان ابتدا میدانست گره کور مناقشه با اوکراین با "زور" باز میشود. بههرحال جنگ شروع شد و در ماه اول نبرد مسکو اعلام کرد همه اهداف فاز اول عملیات ویژه محقق شده و سپس شروع به عقبنشینی از اطراف کییف کرد و خیلی واضح اعلام نمود که تمام تمرکز خود را بر پاکسازی دونباس قرار خواهد داد. البته در این میان آن سه هدف دیگر اصلی را هم دنبال میکرد. ناگفته نماند که روسیه درهای حلوفصل سیاسی این مناقشه را هم باز گذاشت و تمام تلاش خود را برای خروج غیرنظامیان از مناطق جنگی و یافتن راهکاری مسالمتآمیز برای پایان دادن به جنگ انجام داد اما مقامات کییف که از بابت تجربه مملکتداری ضعیف بودند نه به حرف روسها گوش دادند و نه به حرف برخی از کشورهایی که سالها رفتار ناجوانمردانه غرب با همپیمانان خود را مانیتور کرده بودند.
راهی که غرب به اوکراین نشان میدهد به ترکستان ختم میشود
ارتش روسیه به کمک شبهنظامیان دونتسک و لوگانسک عملیات مشترک خود را در خطوط تماس دونباس آغاز کردند و به صورتی حسابشده به پیشروی علیه مواضع اوکراینیها ادامه دادند که تلفات و خسارات کمتری دستکم به غیرنظامیان وارد شود.
از طرفی روسها شهر بندری مهم ماریوپل که در جنوب منطقه دونباس و در ساحل دریای آزوف است را نیز به صورت کامل تحت کنترل گرفتند. ایالت بزرگ خرسون در جنوب هم به صورت کامل به تصرف روسها درآمد و حتی شایعاتی مبنی بر برگزاری رفراندوم در این ایالت برای ملحق شدن به فدراسیون روسیه هم به گوش میرسید. با این تفاسیر بندر راهبردی اودسا بهعنوان تنها راه تنفس دریایی اوکراین باقی ماند.
ارتش روسیه که خیلی بیشتر از منطقه دونباس را به تصرف خود درآورده است پس این دیگر چه ترفندی است که خود اوکراین بیاید بخشهایی از خاکش را به روسیه بدهد؟
در خلال این یکصد و اندی روز جنگ، شرکتهای بزرگ اسلحهسازی در آمریکا و البته در برخی دیگر از کشورهای عضو ناتو توانستند قراردادهای بسیار بزرگ فروش و خدمات پس از فروش با کشورهای حوزه شرق و شمال اروپا منعقد کنند زیرا این کشورها تحت تأثیر پروپاگاندای روسیه هراسی توسط رسانههای غربی خود را در معرض خطر میدیدند. از طرفی، برخی دیگر از کشورها که برای دههها بهعنوان سرزمین بیطرف و آرام مشهور شده بودند به دستوپا افتادند که به ناتو ملحق شوند. فنلاند و سوئد را همه جهانیان کشورهایی بیطرف و آرام میدانند که بههیچوجه حتی در دوران اتحاد جماهیر شوروی سابق هم بهعنوان هدف یا دشمن برای مسکو شناخته نشده بودند اما این بازی واشنگتن آنقدر ماهرانه بود که آنها هم به دام افتادند.
روسیه که داشت کار خودش را میکرد یعنی تمامی اهداف میدانی و سیاسی خود را محقق میکرد. آمریکا هم که به اهداف خودش رسیده بود یعنی هم توانسته بود صاحبان شرکتهای تسلیحاتی خود را خشنود کند و هم توانسته بود ناتو را بهعنوان نیروی نجاتبخش در مقابل روسیه نمایش دهد. حالا باید طی یک بازی مضحک دیگر، برخی از شخصیتهایی که مردم در غرب روی حرفشان حساب میکنند مثل هنری کیسینجر وزیر خارجه سابق آمریکا پا به میدان بگذارند و به نحوی به غائله خاتمه دهند. مگر حکومت غربگرای افغانستان یا حامیان غرب در ویتنام به همین بلا از میان برداشته نشدند؟ دستگاه رسانهای آمریکا و انگلیس در همکاری کامل با سیاستگذاران واشنگتن بهقدری ماهرانه عمل میکنند که یکی دو دهه بعد هیچ فردی یادش هم نخواهد آمد که در چه زد و بند کثیفی مردم اوکراین دچار چه مصیبتهای بزرگی شدند تا گسترش ناتو به شرق ادامه داشته باشد.
در اینجا لازم است گفته شود که افرادی مثل کیسینجر چه پیشنهادی برای اوکراین داشتند تا بعد بپردازیم به نحوه کار رسانههای غربی برای پاک کردن اذهان اوکراینیها از رنجهایشان. وزیر امور خارجه اسبق آمریکا خیلی ساده از قدرتهای غربی خواست دست از تلاش برای تحمیل شکست سنگین به نیروهای روسیه در اوکراین بردارند و بلافاصله هشدار داد که این موضوع عواقب ناگواری برای ثبات اروپا خواهد داشت. معنی اصلی کلام کیسینجر این بود که اوکراین باید بخشی از خاک خود را به روسیه واگذار کند.
بیشتر بخوانید:
اوکراین «هنری کیسینجر» را در لیست سیاه قرار داد
سنگاندازی انگلیس در روند توافق صلح بین روسیه و اوکراین
آمریکا برای تأمین منافع خود نزدیکترین متحدانش را هم رها میکند
اینجاست که باید به این رندهای سیاسی روزگار دستمریزاد گفت. ارتش روسیه که خیلی بیشتر از منطقه دونباس را به تصرف خود درآورده، پس این دیگر چه ترفندی است که خود اوکراین بیاید بخشهایی از خاکش را به روسیه بدهد؟ اولاً روسیه قبل از جنگ اعلام کرده بود که بر اساس توافقنامههای مینسک، خود اوکراینیها به تعیین تکلیف وضعیت دونباس همت کنند که نکردند. مسکو از همان ابتدا هم فقط از آمریکا تضمین امنیتی خواست که ناتو در همسایگیاش مستقر نخواهد شد و ازایندست شرایطی که نشان دهنده تفکر پرهیز از جنگ است اما هم آمریکا و هم حکومت غربگرای کییف منطقه را بهسوی جنگ سوق دادند. اکنون آمریکا کیسینجر را مأمور کرده که بهعنوان یکی از باتجربهترین سیاستمداران غربی از اوکراین و همه کشورهایی که در جنگ از اوکراین حمایت کردند بخواهد که کوتاه بیایند و با اعطای بخشی از خاک اوکراین به روسیه آتش جنگ را خاموش کنند.
اولاً همانگونه که گفته شد خیلی بیشتر از سرزمینی که آقای کیسینجر میخواهد بذل و بخشش کند را اوکراینیها ازدستدادهاند و ثانیاً موضوع را اینگونه نشان میدهد که انگار قرار است چه بلایی سر ارتش روسیه در اوکراین بیاید که بخواهند با دادن این بخش از خاک اوکراین از آن بلا که ممکن است مسکو را عصبانی کند تا شاید دست به حمله اتمی بزند جلوگیری شود.
حالا که هر بلایی که خواستهاند سر اوکراین آوردهاند، کیسینجر این اسطوره سیاست خارجه غربیها ابراز امیدواری میکند که اوکراینیها عاقلانه بحران را مدیریت کنند و دراینباره تاکید میکند: امیدوارم که اوکراینیها شجاعت و قهرمانی را که نشان دادهاند با عقل و منطق ترکیب کنند. نقش مناسب اوکراین این است که بهجای اینکه خط مقدم اروپا در جبهه درگیری با روسیه باشد، یک کشور بیطرف بماند.
در این میان ولودیمیر زلنسکی رئیسجمهور اوکراین، اظهارات کیسینجر در داووس را مورد انتقاد قرار داد و در پیام ویدئویی خود گفت: "به نظر میرسد تقویم آقای کیسینجر سال ۲۰۲۲ نیست، بلکه سال ۱۹۳۸ است. او فکر میکند با مخاطبان خود در مونیخ و نه در داووس سخن میگوید. اتفاقاً، در سال واقعی ۱۹۳۸، زمانی که خانواده آقای کیسینجر در حال فرار از آلمان نازی بودند، او ۱۵ ساله بود."
نحوه برخورد سیاستمداران غربی ازجمله کیسینجر و مکرون با مقامات اوکراینی مثل "فریب دادن کودکی" است که برای به دست آوردن یک غیرممکن گریه میکند. بهواقع اوکراین برای غرب مثل کودکی بود که به بازیاش گرفتند، به اهداف خود رسیدند و حالا دارند با فریب دادنش بیشتر تحقیرش میکنند
زلنسکی ایده کیسینجر برای مذاکره با روسیه را به صورت مماشات به سبک ۱۹۳۸ محکوم کرد و گفت: "امسال در داووس شنیده شد علیرغم اصابت هزاران موشک روسی به اوکراین و با وجود کشته شدن دهها هزار اوکراینی و با وجود بوچا و ماریوپل و اردوگاههای فیلتراسیون ساختهشده توسط روسیه که در آنجا شکنجه، تجاوز و تحقیر صورت میگیرد، فردی مانند آقای کیسینجر از گذشته دور بیرون آمده و میگوید یکتکه از اوکراین باید به روسیه داده شود."
بسیاری از تحلیلگران سیاسی معتقدند که این موضعگیری زلنسکی نشان میدهد وی هنوز از خواب غفلت بیدار نشده است. زلنسکی شرق و جنوب کشورش را از دست داده است، میلیاردها دلار خسارت به زیرساختهای کشورش وارد شده، حدود ۹۰ درصد از مرز طولانی آبی اوکراین با دریای آزوف و دریای سیاه به کنترل روسیه در آمده، ارتش این کشور نظام سازمانی خود را از دست داده، پای هزاران جنگجوی خارجی و تروریستهای بینالمللی به کشور باز شده، میلیونها نفر از مردم این کشور آواره شدهاند اما هنوز او که سابقه مدیریت یک رستوران را هم در پرونده کاری خود نداشته به این نتیجه نرسیده است که میتوانست خیلی بهتر از این اوضاع را مدیریت کند.
بایدن تیر آخر را به قلب افسرده حامیان غرب در کییف زد
در این میان امانوئل مکرون رئیسجمهور فرانسه هم پا در میدان گذاشته و به کمک کیسینجر آمده تا شاید دست پیش را بگیرند که پس نیفتند. ناتو بااینهمه توان نظامی جرئت نکرد از همپیمان خود در این جنگ دفاع کند و به نفع اوکراین حتی منطقه پرواز ممنوع ایجاد کند؛ حال از کییف میخواهد توافق کند که روسیه تحقیر نشود تا بتواند بعد از توافق صلح از راه دیپلماتیک آن را از اوکراین بیرون کند.
نحوه برخورد سیاستمداران غربی ازجمله کیسینجر و مکرون با مقامات اوکراینی مثل "فریب دادن کودکی" است که برای به دست آوردن یک غیرممکن گریه و زاری میکند. بهواقع اوکراین برای غرب مثل کودکی بود که به بازیاش گرفتند، به اهداف خود رسیدند حالا دارند با فریب دادنش بیشتر تحقیرش میکنند.
اظهارات روز جمعه جو بایدن رئیسجمهور آمریکا هم که آب پاکی را روی دست اوکراینیها ریخت. وی در پاسخ به این سؤال که آیا اوکراین برای دستیابی به صلح و پایان دادن به حملات روسیه نیاز به واگذاری بخشی از خاک خود دارد یا خیر؟ گفت «من به آنها نمیگویم چهکاری باید انجام دهند. از ابتدا گفتهام که هر امری در مورد اوکراین باید با مشارکت این کشور باشد. این سرزمین آنها است. من به آنها نمیگویم که چهکاری باید انجام دهند و چهکاری را نباید انجام دهند.هر دو طرف ممکن است مجبور به مذاکره برای پایان دادن به جنگ شوند، اما به نظر من در نقطهای، باید توافقی از طریق مذاکره صورت گیرد و البته نمی دانم این توافق چه امتیازاتی را شامل میشود.»
حالا با این اظهارات بایدن، این وضعیت زلنسکی و حامیان غربگرایش است و این هم اوضاع اوکراین. تا درس عبرتی باشد برای دیگر حامیان اتکا به قول و قرارهای غرب بهویژه آمریکا.
انتهای پیام/۴۱۵۵/
انتهای پیام/