ایران و مقابله با موانع ژئوسیاسی دستیابی به توافق هستهای
مجتبی اسماعیلی، گروه بینالملل خبرگزاری آنا: باوجود تاخیر به وجود آمده در بحران هستهای میان جمهوری اسلامی ایران و غرب، دو طرف همچنان به مذاکرات خود ادامه میدهند. همچنین ایران و همپیمانانش در نقطه مشترکی به نام مبارزه علیه داعش در عراق با یکدیگر پیوند خوردهاند. در یمن، ایران همچنان به کمکهای معنویاش به گروه «انصارالله» ادامه میدهد و حتی در آفریقا روز 1 فوریه را به عنوان روز کمک به اتحادیه آفریقا برای مبارزه علیه گروه تروریستی «بوکوحرام» پیشنهاد کرده است.
کشورهای غربی که از این تحولات و گسترش نفوذ ایران در منطقه ناراضی بهنظر میآیند همچنان درهای گفتوگو را باز نگه داشتهاند تا دولت «باراک اوباما» «دست سیاسی» خود را به سوی ایران دراز کند و در راستای دستیابی به توافق با تهران، حتی مهمترین مصوبات کنگره آمریکا که ناظر بر تصویب تحریمهای جدید است را «وتو» نماید. غرب نیز از این موضوع بهره خواهد برد چنانکه از هماکنون پایتختهای اروپایی چشم انتظار توافق هستند تا مسیر خود برای آغاز مذاکره با فرصتهای اقتصادی بازار ایران را باز ببینند. روزنامه «گاردین» انگلیس مصالحه میان لندن و تهران را تیتر خود میکند و اعراب نیز از بیمهری عربستان و کشورهای حوزه خلیجفارس نسبت به توافق هستهای انتقاد میکنند. بیتردید ناظران غربی از اهمیت این توافق آگاهاند.
چه موانعی وجود دارد؟
موانع مربوط به چگونگی حل بحران هستهای ایران و تحریمها، مانع رسمی کردن حتی یک توافق بر سر مبارزه علیه داعش میشود و این در حالی است که هر دو طرف با یک هدف ولی با منافعی جدای از یکدیگر در عرصه واحدی چون عراق و سوریه میجنگند.
به اعتقاد بسیاری از ناظران بینالمللی، مخالفت کنگره یا مخالفت برخی جناحها در ایران و اختلاف فنی درباره تعداد سانتریفیوژها و چنددستگی نظامی درباره چگونگی مبارزه علیه داعش و اختلاف ایدئولوژیک کافی نیست تا ما حتی فرضیهای به نام تحریم علیه کشوری دیگر اعمال کنیم. مانع حقیقی که مذاکرات هستهای با آن مواجه است و در همان راستا مانع تحقق هرگونه توافق برای مبارزه علیه داعش میشود، محدودیتهای ژئوسیاسی اعمال شده علیه نظام ایران است.
دو محور مهم
سیاست خارجه ایران که بیشتر جهتگیریها بر اساس آن تبیین میشود، بر دو اصل مبتنی است: نخست، ضمانت استقلال ایران و حمایت از نظام اسلامی و دوم، ایجاد عرصه کافی برای تاثیرگذاری در منطقه و یا جهان. باوجود این، تلاش برای تحقق این دو هدف تاثیر زیادی بر پرونده هستهای و حتی موضوع عراق و سوریه گذاشته است.
سیاست ایران در کشورهای عراق و سوریه بر الزامات استراتژیکی همچون مبارزه علیه داعش با هدف حمایت از شیعیان و دفاع از مکانهای متبرکه (عتبات عالیات) متمرکز است. هر کدام از این اهداف منجر به افزایش نفوذ ایران در عراق، سوریه و لبنان میشود. این 4 کشور مهمترین ساختار استراتژیک منطقهای از سال 1990 تاکنون را تشکیل دادهاند.
از بین رفتن ساختار «هلال شیعی» به معنای بازگشت به دوران انزوای دیپلماسی و استراتژی پس از جنگ عراق در دوران صدام (جنگ 8 ساله سالهای 1980 تا 1988) است که در آن زمان تنها ایران به عنوان دولتی شیعه و فارس در منطقهای که جمعیت اهلسنت و عرب غالب بودند، پدیدار شده بود.
نباید فراموش کرد که انرژی هستهای تنها وسیلهای در خدمت دو هدف استراتژیک اساسی همچون «حمایت از نظام ایران» و « گسترش نفوذ در منطقه» است و حمایت از این دو هدف اساسی در اصل، دو راهبرد را فراروی تهران قرار میدهد، نخست اینکه با دستیابی به انرژی صلحآمیز هستهای به تضمین استقلال کشور در عرصه منطقهای بیاندیشد و دیگری آنکه در میان همپیمانانش بهعنوان منبعی استوار، پر قدرت، صاحب نفوذ و در نتیجه قابل اتکا تبدیل شود.
در این راستا بود که «حسن روحانی» رئیسجمهوری کشورمان 24 نوامبر 2014 گفت: مذاکرات هستهای تنها به تعداد سانتریفیوژها محدود نیست بلکه در وهله نخست، بر عوامل گستردهای همچون «اراده و قدرت» متمرکز است.
در هر صورت اگر موضوع دشمنی داعش در عراق و سوریه و نیز مذاکرات وین، ژنو یا لوزان را نادیده بگیریم، متوجه خواهیم شد که ایران تلاش میکند تا بر ضمانت استقلال خود تاکید و قدرت منطقهای خود را باثبات کند. در راستای تحقق این دو هدف والا است که رهبر انقلاب به طور مقتدرانه شروط و چارچوبی ژئوسیاسی برای مذاکرات هستهای تعیین میکنند.
انتهای پیام/