هزینه و فایده حضور سلبریتیهای غیرسیاسی در پارلمان
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا به نقل از شرق، نامنویسی داوطلبان دهمین دوره مجلس در حالی به پایان رسید که اسامی برخی افراد مشهور در عرصههای فرهنگی، هنری، ورزشی و رسانهای، باز هم در بین این فهرست بلندبالا به چشم میآید. دیدن تصویر چهرههایی که ظاهرا نسبتی با دنیای سیاست ندارند، از این حیث که سبب پرشورشدن فضا و در نتیجه بالارفتن میزان مشارکت در انتخابات میشود، قابلتأمل است؛ بااینحال برخی از تحلیلگران سیاسی با توجه به تجربه حضور ورزشکاران در شورای شهر، چندان موافق این ایده نیستند و معتقدند چهرههای فرهنگی و ورزشی به طور طبیعی با مناسبات دنیای سیاست آشنایی ندارند و ورود آنها به این عرصه ممکن است برای خودشان و کشور خسارتهایی به بار بیاورد؛ ضمن آنکه در دوره قبل انتخابات شورای شهر تهران و حواشی پیرامون ثبتنام یکی از بازیگران مطرح زن کشور و اظهارات او مبنیبر اینکه از دفتر ریاستجمهوری از وی درخواست شده تا ثبتنام کند، نشان داد برخی از این مدل مشارکتها، پشتپردههایی خاص دارد! در ادوار گذشته مجلس نیز افرادی بر کرسی سبز بهارستان تکیه زدند که پیش از نمایندگی، مقبولیت و شهرت خود را در دیگر عرصهها- غیر از سیاست- به دست آورده بودند. بههمینمنظور دو پرسش را مدنظر قرار داده و نظر آنها را درباره حضور افراد «چهره» و «سرشناس» عرصههای فرهنگی، هنری، ورزشی و رسانهای در مجلس و اینکه «چهره»بودن چقدر با متخصصبودن ارتباط دارد، همچنین اینکه در دوران نمایندگیشان چه اقداماتی برای حوزه تخصصی خود انجام دادهاند جویا شدیم. بهروز افخمی، سینماگر و نماینده تهران در دوره ششم مجلس، بیژن نوباوه، خبرنگار سابق و نماینده تهران در مجلس هشتم و نهم و سعید ابوطالب، فیلمساز و نماینده تهران در مجلس هفتم، در این گفتوگو به بیان نظرات خود در اینباره پرداختند.
حضور در مجلس برای افراد موفق، امتیاز نیست
بهروز افخمی، در پاسخ به پرسش نخست مبنیبر اینکه چه ارزیابیای از حضور چهرههای مشهور در یک رشته خاص در جایگاههای مهمی مانند نمایندگی مجلس دارد، میگوید: «با حضور افراد دارای تخصص در زمینههای مختلف در انتخابات مجلس موافقم؛ بهویژه در زمینههایی مانند هنر و ورزش چراکه عموما افرادی که از حوزههای انتخابی دور وارد مجلس میشوند در این عرصهها وارد نشده و تخصص خاص و لازم را ندارند؛ هرچند اهالی هنر هم که دارای تخصص خاص هستند نیز روحیه ورود به فعالیتهای سیاسی را ندارند». افخمی که اینروزها مجری برنامه تلویزیونی «هفت» شده، با بیان اینکه «مهم این است که این افراد در یک زمینه کارشناس باشند و حداقل در یک زمینه به درد مردم بخورند»، میگوید: «حضور در مجلس برای افراد موفق در حوزههایی مانند ورزش و هنر امتیاز مهمی محسوب نمیشود و اگر فردی از این قشر برای بهدستآوردن شهرت و موقعیت بهتر ورود به مجلس را انتخاب کند، راه خود را اشتباه رفته است، چراکه ممکن است محبوبیت خود را در دوران نمایندگی به دلیل مفید واقعنشدن در مجلس از دست بدهد». او همچنین تأکید میکند:«درعینحال تشخیص اینکه افراد داوطلب چقدر دل و جرئت فعالیت سیاسی دارند را نیز میتوان از نوع فعالیتها، منش، رویکردها و مصاحبههای رسانهای آنها در سالهایی که چهره بودند تشخیص داد؛ البته این تشخیص صددرصد نیست چراکه افراد ممکن است در عرصه سیاست رویکرد خود را تغییر دهند. این تغییر رویکرد شامل سیاسیون هم میشود چنانکه بارها دیدهایم افرادی در ابتدای ورود به مجلس اصولگرا هستند و در انتها از جریانات اصلاحطلبی دفاع میکنند یا برعکس».
شهرتداشتن در یک رشته به معنای تخصصداشتن نیست
اما بیژن نوباوه، نماینده فعلی تهران، در اینباره، معتقد است: «یک فرد وقتی در کسوت نمایندگی وارد مجلس میشود باید نسبت به تمام موضوعات اطلاعات نسبی داشته باشد چراکه قرار است درباره همه موضوعات مملکتی تصمیمگیری کند، همچنین داشتن تخصص در یک حوزه از ضروریات است». او تأکید میکند: «باید دقت کرد شهرت با تخصص فرق دارد؛ نمیتوان گفت وقتی یک فرد در حوزههایی مانند ورزش یا سینما شهرت دارد پس در آن حوزه تخصص نیز دارد». نوباوه با بیان اینکه «تا مادامی که تشکیلات سیاسی مانند حزب وجود نداشته باشد قابلیت افراد تشخیص داده نمیشود»، ادامه میدهد: «با تشکیل حزب، افراد متخصص در حوزههای مختلف میتوانند به قابلیتهای بالای سیاسی و لازم برای حضور در جایگاههایی مانند نمایندگی دست پیدا کنند و از آنجا که در ایران چنین تشکیلاتی وجود ندارد افراد شخصا وارد میدان میشوند و در این راه شهرت به آنها کمک میکند. بنابراین نیاز است با تشکیل احزاب تخصصها در مجلس کارآمد شوند و سروسامان بگیرند». عضو کمیسیون فرهنگی مجلس هشتم و نهم همچنین تأکید میکند: «در تشکیلات حزبی، جنم سیاسی افراد نیز مشخص میشود؛ درواقع اگر یک هنرمند روحیه حضور در فضاهای سیاسی را نداشته باشد از طریق حزب میتوان این تشخیص را داد، در غیر این صورت گاهی افرادی وارد مجلس میشوند که با وجود داشتن تخصص ذکاوت لازم برای رفتارهای سیاسی را ندارد». این خبرنگار سابق صداوسیما، میافزاید: «ممکن است یک هنرمند حوزه کاری خود را بهخوبی بشناسد؛ اما این کافی نیست و باید به میزان عملکرد و تأثیرگذاری فرد توجه کرد که این موضوع شامل انتخابات شورای شهر و... نیز میشود». نوباوه ادامه میدهد: «چهرهبودن شرط لازم است؛ اما برای حضور در چنین مسندهایی، کافی نیست و مردم هنگام رأیدادن باید از خود بپرسند این فرد که چهره محبوبی است چقدر میتواند در امر قانونگذاری و نظارت بر اجرای صحیح قانون نقش داشته باشد؟»
چهرهها میتوانند حلقه اتصال توده با حاکمیت باشند
سعید ابوطالب، نماینده تهران در مجلس هفتم، نیز ارزیابی خود را از حضور افراد چهره که مقبولیت اجتماعی خود را از طریق هنر، ورزش و یا روشهای دیگری بهدست آوردهاند اینگونه بیان میکند: «طبیعی است در نظام مردمسالاری ایران افرادی که به هر دلیلی محبوبیت اجتماعی دارند شانس بیشتری برای رأیآوردن در مسندهایی مانند مجلس داشته باشند. البته در کشورهای دیگر با همین ساختار، احزاب به مردم در انتخاب افراد اصلح کمک میکنند، اما از آنجا که ایران ساختار حزبی ندارد، طبیعتا انتخابها بیشتر فردی است و شایستگیهای فردی اهمیت پیدا میکند». ابوطالب در ادامه با تأکید بر اینکه «کار ویژه احزاب مشخصا ایجاد مشارکت حداکثری، آموزش سیاسی و کمک به انتخاب مردم است»، میگوید: «در این بین افراد مشهور حوزههای فرهنگی، هنری، ورزشی و رسانهای و حتی آشنایان چهرههای انقلاب مانند شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید مفتح و... شرایط متفاوتتری از دیگر کاندیداها دارند و شانس بالاآمدنشان بیشتر است». او با تأکید بر اینکه همه این افراد از فیلتر شورای نگهبان گذشته و زمانی که احراز صلاحیت میشوند یعنی واجد حداقل شرایط لازم علمی و اخلاقی بودهاند، ایرادی به نفس این موضوع نمیبیند و میگوید: «افرادی که در حوزههای هنری، ورزشی، پزشکی و مهندسی مقبولیتی بهدست آوردهاند میتوانند در حوزه خودشان مفید واقع شوند. هریک از این افراد در یکی از کمیسیونهای تخصصی جای میگیرند و در حیطه فعالیت آن کمیسیون که به تخصصشان مرتبط است فعالیت میکنند». ابوطالب ادامه میدهد: «در عرصه تصمیمگیریهای گروهی، افراد در تخصصهای مختلف یکدیگر را همپوشانی میکنند مثلا در حوزه مرتبط با آموزشوپرورش، کمیسیون آموزش و تحقیقات که عموما معلم و استاد دانشگاه هستند طرح و لوایح مرتبط را بررسی و به صحن میفرستند. ما همان قدر که در مجلس به اقتصاددان، جامعهشناس، مهندس و پزشک نیاز داریم به سینماگر، شاعر، نویسنده و... نیز نیاز داریم» کارگردان مستند «اقلیت و اکثریت» در ادامه میگوید: «نمیتوان از یک فرد هنری ایراد گرفت که شما فقط در یک حوزه تخصص دارید؛ چراکه مابقی افراد نیز همینگونه هستند. کسی که اقتصاد خوانده هم چیز زیادی از فرهنگ نمیداند. کسی که عمران یا پزشکی یا سیاست خوانده نیز از حوزههای دیگر اطلاعاتی نسبی دارد؛ بنابراین این افراد با تشکیل کمیسیونهای تخصصی وظایف را همپوشانی میکنند». ابوطالب معتقد است: «افراد مقبول در عرصه اجتماعی میتوانند حلقه اتصال توده اجتماع با حاکمیت باشند و خواستههای مردم را انتقال دهند درحالی که قاعدتا میزان نفوذ یک اقتصاددان در بطن جامعه بسیار محدودتر از یک هنرمند و ورزشکار است».
نمونههایی از مجلس ششم
بهروز افخمی در پاسخ به این سؤال که در دوران نمایندگی چه اقداماتی برای حوزه تخصصی خود انجام دادهاید، به دلایل مخالفتش در دوره ششم مجلس با تصویب « نظام جامع سینمایی» اشاره میکند و میگوید: «وقتی یک قانون تصویب میشود باید جزئیات آن را نیز بسیار دقیق آورد تا در ادامه آن قانون بهجای حل مشکلات، دستوپاگیر نشود، ضمن آنکه همچنان معتقدم ایجاد قانون جدید در حوزه سینما عملا فایده ندارد؛ چراکه اگر مسئولان میخواستند بر اساس اختیارات شخصی خود به نمایش یک فیلم اقدام کنند، این قانون مانع شده و چه بسا اوضاع سختگیرانهتر از قبل میشد». او با بیان اینکه «قوانین به اندازه کافی برای اداره امور سینمایی کشور وجود دارد»، میگوید: «تصویب «نظام جامع سینمایی» جز دردسر حاصل دیگری برای سینما بهدنبال نمیداشت؛ بارها برخی از مسئولان قوانین را دور زده و مانع از نمایش یک فیلم شدهاند و کاری هم از دست وزیر برنیامده، بنابراین همچنان معتقدم سینما به قوانین جدید نیاز ندارد». کارگردان فیلم سینمایی «عروس» اگرچه جزئیات اقداماتی که از سوی او در دوره ششم مجلس برای حوزه فرهنگ و هنر صورت گرفته است را به یاد نمیآورد؛ اما میگوید: «در آن زمان علاوه بر مخالفت با ایجاد قانون جدید در سینما، جلوی تصویب «قانون جامع کتاب» که به همان اندازه خطرناک بود نیز در کمیسیون فرهنگی گرفته شد؛ چراکه اعضای کمیسیون در آن دوره معتقد بودند با اضافهکردن قوانین تنها کار برای هنرمندان سختتر خواهد شد».کارگردان «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» در پایان به تصویب «قانون معافیت مالیاتی فعالیتهای فرهنگی و هنری» بهعنوان اقدامی خوشایند و قابل تأمل که از سوی او در مجلس ششم انجام شد، اشاره کرد.
یک نمونه از مجلس هفتم
هرچند سعید ابوطالب علاقهای به پاسخدادن به پرسش دوم نداشت؛ اما طبق آنچه در خبرها میتوان یافت، او که عضو کمیسیون فرهنگی مجلس بوده است، طرح استفاده مدیریتشده از ماهواره را در مجلس هفتم دنبال میکرد که طبق این طرح «سازمان صداوسیما موظف است حداکثر تا شش ماه، با راهاندازی حداقل سه شبکه تلویزیونی با گستره کشوری، نسبت به دریافت و پخش همزمان آن دسته از برنامههای شبکههای ماهوارهای که مغایر با ارزشها و مبانی فرهنگ اسلامی و ملی نباشد، اقدام کند».
دو نمونه از مجلس هشتم و نهم
بیژن نوباوه هم با تأکید بر اینکه در این دوره و دوره قبلی که در مجلس حضور داشته با علاقه شخصی حضور در کمیسیون فرهنگی را انتخاب کرده است، به اقدامات خود در مجلس اینگونه اشاره میکند: «در کمیسیون فرهنگی، موضوعاتی مانند «قانون جامع صداوسیما» را بهعنوان یک قانون جامع که بتواند سازمان را سر و سامان دهد تدوین کردم؛ اما بهدلیل اینکه کار سختی است با وجود گذشت دو دوره هنوز به نتیجه نرسیده است». «طرح جامع رسانهها» از دیگر مواردی است که نوباوه آن را در کارنامه کاری خود میآورد و میگوید: «با توجه به افزایش رسانههای مجازی که قانون خاصی نیز برای آنها وجود ندارد و همچنان با همان قوانین سابق مطبوعات مکتوب اداره میشوند، این طرح را به مجلس داده و طرح کلی آن نیز به تصویب رسیده است».
انتهای پیام/