پوتین با علم به تحریم و تهدید، به دونباس لشکرکشی کرد/ احتمال الحاق اوکراین به روسیه
گروه جهان خبرگزاری آنا - محمد یوسفی، تحولات اخیر اوکراین ثابت کرد در قرن بیستویکم قدرت و نه قوانین بینالملل موضوع حاکم بر روابط بینالملل است. این یعنی قواعد و حقوق بینالملل به قدرتی نرسیدهاند که بازدارندگی ایجاد کنند و قدرت، مانند دوران قبل از تشکیل سازمان ملل متحد و جامعه جهانی، حرف اول و آخر را در ساحت روابط بینالملل میزند.
تجاوز به خاک یک کشور خلاف قوانین بینالمللی است
در زمینه حمله نظامی روسیه به اوکراین، از دیدگاه قوانین بینالمللی لشکرکشی، دخالت نظامی و تجاوز به خاک هر کشوری محکوم است و اگر بخواهیم مقداری لطیفتر بیان کنیم، قوانین بینالمللی هیچگاه اجازه دخالت نظامی، تجاوز به خاک هیچ کشور یا حاکمیت بر دولت-ملتی را نمیدهد و نمیتوان تجاوز را به خوب و بد تقسیم کرد. اینگونه نیست که بگوییم چون روسیه دخالت نظامی انجام داده، تجاوزِ خوب است یا بگوییم اگر کشوری مانند آمریکا انجام داده تجاوزِ بد است.
از منظر حقوق و قواعد بینالمللی تجاوز به خاک یک کشور و زیر سؤال بردن، تخطی و نادیده گرفتن حاکمیت یک دولت-ملت، خلاف قوانین بینالمللی بهشمار میرود
از سوی دیگر اظهارات ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه درباره اینکه کشورش و اوکراین گذشته مشترک دارند و از لحاظ سرزمینی، تاریخی و نژادی ملتهای واحدی هستند، درست است؛ اما چیزی که طبق دادههای تاریخی ثبت شده، مقداری از این بیان متفاوت است و نشان میدهد میکند خاستگاه تمدن اسلاو از کییف بوده که آن را در ادبیات روسها «کیافسکایاروس» میگویند.
این یعنی قبل از آنکه مسکو به وجود بیاید، کییف بوده که بهعنوان مادر دارای تمدن و گذشته تاریخی بوده، این گذشته تاریخی قبل از پیدایش مسکو شکل گرفته و کییف وجود داشته است. در ادامه تمدن اسلاو شروع به رشد کرد و به سایر مناطق روسیه مانند مسکو رسید.
همانطور که ولادیمیر ولادیمیرویچ پوتین گفت، در اسناد امنیت ملی ایالات متحده، روسیه یا مسکو بهعنوان یک تهدید دائمی قلمداد میشود و در مقابل، در اسناد امنیتی روسیه گسترش ناتو به شرق نوعی تهدید برای روسیه است. از سویی روسیه، ناتو را برای خودش تهدید میداند و از سوی دیگر غرب و آمریکا قدرت گرفتن بیشتر روسیه را برای خودش تهدید میداند. به همین دلیل حساسیتها میان این دو جبهه وجود داشته و همواره وجود خواهد داشت، زیرا هر دو طرف مقابل را بهنوعی تهدید برای خودش تلقی میکند و این تنشها، از نوع نگاه دو طرف به همدیگر شکل میگیرد.
علت اهمیت اوکراین نزد روسیه
اهمیت اوکراین برای روسیه از سایر کشورهایی که زمانی بخشی از SSR یا ساویسکی سایوز، یعنی شوروی سابق بودند، بیشتر است و اوکراین همیشه وزن بیشتری در تعاملات مسکو داشته است. زمانی که شوروی سابق سه کرسی را در سازمان ملل متحد داشت، همواره یک کرسی ثابت برای اوکراین در نظر گرفته و یک صندلی به اوکراین اختصاص داده میشد و این، اهمیت اوکراین برای روسیه را نشان میدهد.
پوتین در حال حاضر آن موقعیت زمانی را درک کرده و فکر میکند در بزنگاه قرار دارد که میتواند اوکراین را بار دیگر به روسیه ملحق کند
بُعد دیگر اهمیت اوکراین برای روسیه موضوع صنعت کییف است. به نوعی میشود گفت صنایع حساسی مانند تجهیزات نظامی، هواپیماسازی و صنایع با اهمیت شوروی در اوکراین قرار دارند و وجود این صنایع مهم، اهمیت کییف را برای روسیه دوچندان میکند.
نکته بعدی که باعث افزایش توجه و حساسیت مسکو نسبت به اوکراین میشود، این است که اوکراین همیشه بهعنوان حلقه اتصال و پل ارتباطی میان روسیه و غرب بوده است. علاوه بر این، اوکراین مسیر انتقال انرژی روسیه به اروپا است و این اهمیت را مضاعف میکند.
بیشتر بخوانید:
اهداف بلندمدت آمریکا از تحمیل بحران اوکراین به روسیه/ مسکو مواظب باتلاق کییف باشد
تلاش روسیه برای تصرف نیروگاه هستهای چرنوبیل/ جنگندههای اف ۳۵ آمریکا در دریای سیاه مستقر میشوند
اینها شواهدی هستند که نشان میدهند اوکراین در کانون توجه سیاستمداران روس بوده، هست و خواهد بود. پوتین حتی در جایی گفته بود سقوط اتحاد جماهیر شوروی، بزرگترین تراژدی ژئوپلیتیک قرن بیستم بود یا جای دیگری در سال ۲۰۲۱ این صحبت را کرد که روسها و اوکراینیها یک ملت هستند و به آن اعتقاد راسخ دارد.
به همین دلیل است که پوتین حتی با علم به پیامدها و تحریمهای تحمیلی غرب علیه روسیه حاضر میشود استقلال دونتسک و لوگانسک را بهرسمیت بشناسد و نیروی نظامی به آنجا گسیل کند، زیرا میداند که بحث دخالت نظامی در اوکراین با دخالت نظامی در دونتسک و لوگانسک و با دخالت نظامی در شبهجزیره کریمه و گرجستان متفاوت است و هزینههای بیشتری را باید پرداخت کند. با وجود این، هدف آنقدر برای پوتین بزرگ است که حاضر میشود همه چالشها را نادیده بگیرد و وارد این پروسه شود.
شکوفایی اقتصادی برگ برنده پوتین بود
اقدام روسیه یکسری تبعات دارد که پوتین با وجود علم به آنها حمله را انجام داد. در سالهای اخیر بعد از شروع زمامداری پوتین، برگ برنده او شکوفایی اقتصادی در روسیه بود و این باعث رضایت مردم شده بود. حال باید دید با توجه به این چالشها و چند پارچگی روسیه از لحاظ اقوام، تا چه حد مردم روسیه ظرفیت دارند؟ آیا ظرفیت تحریم دیگری را دارند که دوباره اقتصاد آسیبدیده روسیه که بهنوعی پاشنه آشیل روسیه هم هست، طاقت تحریمها را دارد یا خیر؟ غرب هم در مقابله با روسیه باید هزینههایی پرداخت کند.
انتهای پیام/۴۰۳۳/
انتهای پیام/