صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۰:۰۲ - ۱۷ آبان ۱۴۰۰
برجام در قاب مذاکرات - ۱؛

ظریف به دنبال «رستگاری در واشنگتن» بود!/ ضرورت «توافق خوب یا هیچ» به جای «هر توافقی بهتر از عدم توافق»

با نزدیک شدن به‌روز هشتم آذرماه و آغاز دور جدید مذاکرات با کشورهای موسوم به ۱+۴ برای لغو تحریم‌ها، دستگاه دیپلماسی کشور مصمم است که با دستیابی به توافقی خوب به هر قراردادی تن در ندهد.
کد خبر : 619504

به گزارش گروه جهان خبرگزاری آنا، گاهی اوقات در زندگی شخصی افراد یا حیات یک جامعه موضوعی حقوقی به نام میراث مطرح می‌شود که وراث را متعهد به اجرای قراردادی می‌کند که اگر خوب تنظیم شده باشد به تأیید عقل سلیم، باید به آن ادامه داد و اگر بد تنظیم شده باشد باید یا با آن قهر کرد که تبعات خاص خود را در بر دارد یا آن‌قدر آن را پیرایش کرد و زهر آن را گرفت تا باز همان عقل سلیم بگوید که قابل‌اجراست زیرا هم نسل فعلی و هم آیندگان از آن بهره خواهند برد.


این گفته که بشر قابل ترقی است و در گذر زمان است که یک فرد یا جامعه و حتی طیف حاکم بر جامعه بر تجربیات و دانسته‌های خود می‌افزایند کاملاً درست به نظر می‌رسد اما به گواهی تاریخ، همیشه افراد و نگرش‌هایی بوده‌اند که با دقت بیشتری نسبت به هم‌دوره‌های خود به قضایا می‌نگریسته‌اند و حال اگر آن فرد یا جامعه هدف که در جریان تعیین سرنوشت خود قرار دارد، به نقطه نظرات افراد تیزبین توجه کرده باشد بدون شک با کمترین هزینه به هدف خود رسیده است و اگر با خودرأیی و خودبزرگ‌بینی از نفوذ هرگونه تفکر دیگری بر تصمیم‌گیری خود ممانعت کرده باشد، نتیجه تصمیمش ماجرای همان میراثی می‌شود که وارث را در صورت ادامه تعهد به اجرای قرارداد، به فلاکت خواهد کشاند.


نیاز تیم مذاکره‌کننده به حمایت حداکثری جامعه برای محقق کردن سیاست "توافق خوب یا هیچ"


بحث این روزهای محافل سیاسی و سیاست خارجی کشور، نحوه تعامل دستگاه دیپلماسی دولت سید ابراهیم رئیسی با توافقی است که در سال ۱۳۹۴ در پی دو سال مذاکره وزارت خارجه دولت حسن روحانی رئیس‌جمهور سابق با پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد (آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه و چین به علاوه آلمان) موسوم به ۱+۵ منعقد شد و برجام نام گرفت تا ایران فعالیت‌های هسته‌ای خود را تحت نظارت سخت‌گیرانه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی ذیل برجام ادامه دهد و در مقابل، تمامی تحریم‌های سازمان ملل، اتحادیه اروپا و آمریکا علیه ایران لغو شود. اما ماجرا به دلیل اینکه برجام تنها یک توافق سیاسی – امنیتی با متنی حقوقی به نفع طرف غربی نگارش شده بود و منافع اقتصادی آن برای ایران در گرو خوشایند طرف غربی قرار گرفت، به‌خوبی اجرا نشد و با تغییر رئیس‌جمهور در ایالات‌متحده زیر پا گذاشته شد. در اوایل سال ۱۴۰۰ مذاکراتی تحت عنوان گفت‌وگوهای وین شروع شد تا برجام احیا شود و آمریکا به توافق بازگردد و ایران هم به تعهدات خود ذیل برجام عمل کند اما پس از ۶ دور مذاکره بالاخره در پایان کار دولت روحانی به بن‌بست خورد و به دولت رئیسی به ارث رسید. دولت سیزدهم نیز پس از چند ماه درنهایت، در هماهنگی با طرف‌های اروپایی، روز هشتم آذرماه را برای آغاز دور جدید مذاکرات در نظر گرفت.



ترامپ بدون اینکه هیچ بندی از برجام وی را در معرض خطر قرار دهد از این توافق خارج شد و قول و قرارهای ظریف مبنی بر اینکه اگر کشوری برجام را نقض کند چنین و چنان می‌شود هم پوچ از آب درآمدند



اینکه علی باقری معاون سیاسی وزارت خارجه و رئیس تیم مذاکره‌کننده ایرانی چه جزئیاتی را در روند دور جدید گفت‌وگوها با ۱+۴ (انگلیس، فرانسه، آلمان، روسیه و چین) به کار خواهد گرفت موضوعی است که باید منتظر ماند تا در زمان خودش تحلیل و تفسیر شود اما آنچه وی از تیم مذاکره‌کننده دولت قبلی و وزارت خارجه تحت مدیریت محمدجواد ظریف به ارث برده، نیازی به انتظار کشیدن ندارد زیرا کاری است که انجام شده و اگر منفعت و ضرری در برداشته تا الآن مشخص شده است. بنابراین بررسی آن نه‌تنها دیگر موضوع امنیت ملی محسوب نمی‌شود بلکه به جامعه ایرانی کمک خواهد کرد تا بداند تیم باقری وارث چگونه قراردادی است و چگونه باید به این تیم کمک کرد تا ره به خطا نرفته و حتی جبران مافات کند.



علی باقری معاون سیاسی وزیر خارجه و رئیس تیم مذاکره کننده ایرانی


اولین اشتباه عمدی دولت قبل این بود که از همان ابتدا آمد و با یک سری اقدامات تبلیغاتی تمام تلاش خود را به کار گرفت تا اکثریت مردم کشور را با تفکر نگاه به غرب همراه کند. دولت قبلی این شانس را داشت که با یک پرونده باز مثل پرونده هسته‌ای که از سال ۱۳۸۲ لاینحل مانده بود به سراغ مردم برود. روحانی در دوره کمپین انتخاباتی ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ دو شعار "خالی بودن خزانه" و "مذاکره با کدخدا" را عامدانه در کنار هم مطرح کرد تا به مخاطبان، این خط فکری را القا کند که خالی شدن سفرهای مردم در گرو کنار آمدن با به اصطلاح کدخدای معاصر یعنی آمریکاست. اینکه روحانی چگونه توانست با عوام‌فریبی رأی بخش عمده‌ای از حامیان اصلاح‌طلبان را در صندوق خود ببیند خیلی مدنظر این مقاله نیست اما وی به‌هرحال پس از روی کار آمدن برای عملی کردن روند حرکت به‌سوی غرب هوشیارانه عمل و محمدجواد ظریف را به سمت وزیر امور خارجه منصوب کرد.




بیشتر بخوانید:


باقری: ۸ آذر مذاکره ایران با ۱+۴ آغاز می‌شود


جیک سالیوان: برجام پایه‌ای برای رویارویی با طیف وسیعی از نگرانی‌ها درباره ایران است




با انتصاب ظریف، تمام توجه سیاست خارجی کشور بر شروع مذاکره با غرب و حتماً انعقاد توافق به هر قیمتی تمرکز یافت. ۶ سال پس از رسیدن به مقام وزارت، مشخص شد که ظریف اعتقاد شدیدی به قراردادهایی از نوع ترکمانچای داشته و اصلاً بدون توجه به این‌همه توانایی، رشادت و مقاومتی که مردم ایران در مقابل همه نوع فشار و هجمه از خود نشان داده بودند کشور را از بابت ضعف و درماندگی در زمره دوره فتحعلی شاه قاجار می‌دیده.


متأسفانه دولت روحانی توانسته بود لایه‌های قابل‌توجهی از همه اقشار جامعه را با تفکر غرب‌گرای خود همراه کند تا به همراه فشار خارجی که برای به‌پای میز مذاکره کشاندن ایران از سوی غرب از قبل وجود داشت زمینه را برای انعقاد توافق آماده کند. به‌هرحال ظریف فردی بود که سال‌ها نمایندگی کشور در سازمان ملل را در پرونده داشت و با تبلیغاتی که در دو سال اول وزارتش کرده بود، موفق شد برخی از سلبریتی ها و چهره‌های هنری و سیاسی و حتی ورزشی را هم برای حمایت از انعقاد توافق با خود همراه کند.



مردم ایران با هر خط فکری باید بدانند همان‌گونه که ضعف دولت قاجار و انعقاد قرارداد ترکمانچای منافع کشور را پایمال کرد، احیای قراردادی بد خواهد توانست بلایی صدها برابر بدتر بر سر فرزندان و نوادگان ما بیاورد



پس مشخص شد که ترفند اول دولت روحانی بالا بردن بیش‌ازحد اهمیت مذاکره با غرب و به‌ویژه انعقاد توافق بر سر موضوع هسته‌ای برای بهتر کردن اوضاع اقتصادی کشور بود. علاوه بر ظریف، خود روحانی هم‌سال‌ها در شورای امنیت ملی صاحب‌منصب بود و به‌خوبی می‌دانست که هرگونه توافق با ایالات‌متحده با برخورداری از بیش از ۹۰۰ موسسه مشاوره‌ای در زمینه عقد قرارداد به نفع کشور تمام نخواهد شد اما حاضر شد به‌منظور محقق ساختن طرز تفکر خود و همراهانش به هر صورتی که شده خود را به غرب نزدیک کند. به هر صورت، برجام با مفهومی سیاسی – امنیتی امضا شد تا غرب از بی‌خطر بودن ایران به اطمینان کامل برسد و سپس با پیروزی هیلاری کلینتون دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ توافقات دیگری برای محدودتر کردن کشور همان‌گونه که غرب می‌خواست منعقد شوند اما روی کار آمدن دونالد ترامپ جمهوری‌خواه به‌عنوان رئیس‌جمهور، پرده از نقایص برجام برداشت. ترامپ بدون اینکه هیچ بندی از برجام وی را در معرض خطر قرار دهد از این توافق خارج شد و قول و قرارهای ظریف مبنی بر اینکه اگر کشوری برجام را نقض کند چنین و چنان می‌شود هم پوچ از آب درآمدند.


لزوم عملی کردن سیاست نگاه به شرق هم‌زمان با پیش بردن مذاکره با غرب


اینجا هم مشخص شد قراردادی که دولت روحانی با غرب بسته بود چه نقایصی داشت و اصلاً به‌دوراز تأمین منافع اقتصادی منعقد شده بود. روحانی و ظریف به‌عنوان دو سیاستمدار قدیمی می‌دانستند که ممکن است دموکرات‌ها انتخابات ۲۰۱۶ را به حریف واگذار کنند اما همان انعقاد برجام هم به نفعشان بود حتی اگر نقض می‌شد زیرا باز هم بهانه‌هایی داشتند که اگر فلان کشور مثلاً آمریکا از برجام خارج شد به دلیل این بود که طیفی در درون ایران اقدامات تحریک‌آمیز در زمینه ساخت موشک و گسترش حضور در منطقه انجام داده است. در هر صورت، این دو می‌توانستند کاسه و کوزه‌ها را بر سر خود ایرانی‌ها بشکنند تا غرب به آن‌ها به دیده احترام نگاه کند.



حسن روحانی و محمد جواد ظریف


در ادامه ماجرا رسیدیم به انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ در آمریکا و روی کار آمدن جو بایدن که حامی بازگشت آمریکا به برجام بود اما بازهم دولت حسن روحانی از هول حلیم در دیگ افتاد و نفرات دستگاه دیپلماسی دولتش بازهم دور میز مذاکره با تروئیکای اروپایی نشستند که نتوانسته بود به تعهداتش ذیل برجام عمل کند. اگرچه آمریکا در مذاکراتی که به گفت‌وگوهای وین معروف شد حضور مستقیم نداشت اما مگر ممکن بود که سه کشور اروپایی مذاکره‌کننده انگلیس، فرانسه و آلمان بتوانند روی حرف و نظر آمریکا حرفی بزنند. ۶ دور مذاکره شد اما آمریکا مجاب نشد که این کشور برجام را نقض کرده است، قبول نکرد که به ایران برای متعهد ماندن به توافق ضمانت بدهد و حتی به‌گونه‌ای صحنه را شکل داد که همگان توپ را در زمین ایران دیدند و هنوز هم ایران را مقصر شکست مذاکرات می‌دانند.




بیشتر بخوانید:


باقری: ایران و چین بر عدم تکرار تحریم علیه کشورها تأکید دارند


خطیب‌زاده: ایران درباره امنیت ملی خود با هیچ طرفی مصالحه نمی‌کند/ مشخص شدن تاریخ مذاکرات وین در هفته جاری




به‌هرحال هشتم آذرماه هم خواهد رسید اما مردم ما با هر خط فکری باید بدانند همان‌گونه که ضعف دولت قاجار و انعقاد قرارداد ترکمانچای منافع کشور را پایمال کرد، همان‌گونه که رفراندوم فرمایشی پهلوی دوم به بحرین که بخشی از خاک ایران بود استقلال داد و همان‌طور که منطقه استراتژیک قره‌سو در شمال آذربایجان غربی در دوره پهلوی اول برای همیشه از خاک میهن جدا شد اصرار بر احیای قراردادی بد خواهد توانست بلایی صدها برابر بدتر بر سر فرزندان و نوادگان ما بیاورد.


انتهای پیام/۴۱۵۵/


انتهای پیام/

ارسال نظر