نمایش تعقل در ماجرای شناورهای آمریکا
این نیروی نظامی کشورمان نشان داد بههیچ روی، تمایلی به بهرهبرداری سیاسی و تبلیغاتی از این ماجرا ندارد و آنطور که در خبر فرمانده نیروی دریایی سپاه آمده، مدیریت صحیح صحنه پس از توقیف شناورها با وجود حرکتهای ناو آمریکایی، اتفاق قابلتوجهی است. این در حالی است که کم نبودند جریانات و چهرههایی که بدشان نمیآمد از چنین ماجراهایی بهرهبرداری سیاسی علیه آمریکا یا حداقل دولت یازدهم کنند. نکته بعدی اینکه؛ با وجود برخی اختلافنظرها، این ماجرا در کل نشان داد در مواقع بحران علیه تمامیت ارضی کشور و در مسائل اساسی کشور که مرتبط با منافع و مصالح ملی است هماهنگی، وحدت و اتفاقنظر میان ارکان تصمیمگیرنده در همه سطوح وجود دارد. چهارم اینکه نشان داده شد ارتباط مستقیم میان ایران و ایالات متحده در چنین مواقعی چگونه میتواند جلوی بسیاری از سوءتفاهمهای احتمالی و بازیگران طرفهای مجعول و مجهول را بگیرد. این مسئله پس از ماجرای سفارت عربستان در تهران هم در منطقیشدن موضع کاخ سفید، تأثیر بسزایی داشت. این بار هم هنوز ساعتی از بازداشت اعضای نیروی دریایی آمریکا نگذشته بود که جان کری، وزیر خارجه ایالات متحده مستقیم با دکتر ظریف تماس میگیرد. احتمالا سخنان ظریف هرچه بوده تا حدود زیادی باعث آرامشخاطر طرف مقابل میشود و درعینحال آنها را متوجه موضع محکم ایران دراینباره میکند، چراکه هیچیک از مقامات کاخ سفید جز درباره اصل ماجرا، سخنی درخصوص این موضوع نگفتهاند.
میتوان تصور کرد اگر تماس مستقیم میان واشنگتن و تهران برقرار نشده بود، امکان داشت آمریکا اعلام کند عمل ایران خصمانه بوده و درباره ترتیبات آزادی تفنگداران آمریکایی هم اظهارنظر کند. تهران هم که نشان داده بیدی نیست که با این بادها بلزرد، پاسخ میداد این هشت نفر باید نخست به پایتخت منتقل شده و تحت بازجویی قرار بگیرند که چرا وارد مرزهای آبی ایران شدهاند و سپس درباره آنها تصمیم گرفته شود. در یک کلام، گرهی که با دست میتوانست باز شود، بهسرعت به یک مسئله جدی دیپلماتیک میان دو کشور تبدیل میشد. صد البته که در آن صورت میتوانستیم لبخند را روی لبان نتانیاهو و مقامات عربستان تصور کنیم. چه آنها و چه تندروها در آمریکا میگفتند چقدر گفتیم اوباما فریب لبخند ظریف و روحانی را خورده و متقابلا، برخی هم در داخل مدعی میشدند... الی آخر.
از یک منظر دیگر هم میتوان به این ماجرا نگریست؛ مقایسه رفتار احمدینژاد با روحانی و ظریف. در جریان بازداشت ملوانان انگلیسی در نوروز ٨٦، رئیس دولت وقت مدیریت کل ماجرا را به دست خودش گرفت. در ابتدا صحبت از تجاوز به آبهای ایران و دادن درس به متجاوزان و... به میان آمده بود. بعد تونی بلر، نخستوزیر وقت انگلستان، عرف دیپلماتیک را کنار گذاشته و با توپ پر از دولت احمدینژاد خواست هرچه سریعتر ملوانان بازداشتشده آزاد شوند؛ درست نقطه مقابل رفتاری که آمریکاییها نشان دادند. در پایان هم احمدینژاد، با کتوشلوار یک برند ایرانی که بر تن ملوانان انگلیسی شده بود، آنها را در برابر چشمان گردشده از تحیر ایرانیان بدرقه کرد. مقایسه میان رفتار مسئولان دولت در سال ٨٦ با رئیسجمهور و وزیر خارجه در سال ٩٤ از پختگی دیپلماسی و تفاوت آشکار در رفتار بینالمللی و داخلی مسئولان حکایت دارد. دولت یازدهم علاقهای به استفاده از چنین ماجراهایی برای مطرحشدن در جهان ندارد.
میماند نکته آخر؛ کاش در قبال برخورد با سفارت عربستان سعودی هم شاهد همین شیوه مدیریت ماجرا در داخل کشور بودیم تا غلبه دغدغه منافع ملی بر عواطف و احساسات زودگذر را میدیدیم. در آن صورت امروز، عربستان همچنان بابت اقدام قرون وسطایی خود در اعدام یک منتقد غیرمسلح، باید به افکار عمومی جهان پاسخ میداد.
انتهای پیام/