صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۲:۰۵ - ۱۷ دی ۱۳۹۴

فرهنگ فشرده لغات چینی به انگلیسی برای عشاق

تازه‌ترین رمان نشر ققنوس که چندی قبل منتشر کرده، رمانی است از گوئوشیائولو با نام « فرهنگ فشرده لغات چینی به انگلیسی برای عشاق».
کد خبر : 60270

به گزارش خبرنگار فرهنگی آنا، رمان «فرهنگ فشرده لغات چینی به انگلیسی برای عشاق» نوشته گونوشیائولو با ترجمه ریحانه وادی‌دار از سوی نشر ققنوس به بازار آمد.


این رمان که ساختاری به عجیبی عنوانش دارد،‌ با داستان زنی چینی به نام چیائو شیائو تسوانگ آغاز می‌شود؛ زنی که گویا از پکن به لندن در حال پرواز است؛ زنی که از همان ابتدا مشکل انگلیسی صحبت کردن را می‌شود در کلامش که در نگارش رمان نیز نهادینه شده، به وضوح دید و خواند: «...من در هواپیما 25000 کیلومتر بالا به زمین بود و تلاش کرد که به همه انگلیسی که در مدرسه آموخت به یاد آورد.»


و توجیه ماجرای عنوان عجیب رمان، با ورود زن به لندن: «تمام چیزی که دانست این بود که اصلا نفهمید مردم به من چی گفت. از حالا به بعد من همیشه فرهنگ فشرده لغات جینی به انگلیسی همراه داشت. جلد قرمزش دقیقا شبیه کتاب کوچک سرخ بود. حتی وقتی به دستشویی رفت من این کتابچه مهم را حمل کرد...»



رمان «فرهنگ فشرده لغات چینی به انگلیسی برای عشاق» که بخش‌بندی‌اش حوادث رخ داده در طول یک سال، مطابق با عناوین ماه‌ها از فوریه تا فوریه صورت گرفته، در چاپ نخست با شمارگان 1650 نسخه‌ای و در 344 صفحه به بازار آمده است.»


این رمان در عین حال که روایتی از آغاز و ناتمام ماندن یک عشق را در خود دارد، توامان داستان سرگشتگی‌ها، سوال‌ها و تعاریف دیگری همچون وطن را در خود دارد، آنچنانکه زنِ داستان بعد از یک‌سال، تصمیم به بازگشت به پکن می‌گیرد و ...


پشت جلد این کتاب می‌خوانیم: « هرجمله‌ای که تو گفت من در دفترم نوشت. روز بعد به لغات نگاه کرد و به هرکدام از آن‌ها خوب فکر کرد. دارم به ذهنیت نفوذ کرد. با این‌که دنیای من خیلی از دنیای تو دور بود. فکر می‌کنم آخرش من توانست تو درک کرد. به نظرم تو خیلی جذاب هست. همه چیزهای دور و برت برام جذابیت داشت. من احساس یک‌جور عشق به تو داشت. به تو: باغبان، مجسمه‌ساز، دوستدار مردمان، غریبه و اصیل. در چین ما اعتقاد داشت صدها تناسخ و حلول دو آدم را سرانجام روی یک قایق در کنار هم قرار می‌دهد. شاید تو همان آدم برای من بود و این‌جا هم همان قایق است.»


انتهای پیام/

ارسال نظر