سه زن، سه رمان
به گزارش خبرنگار فرهنگی آنا، انتشاراتیهای سرگیس، الفبای فرهنگ و پرسیمان چندی قبل تازههای خود را در قالب رمان، روانه بازار کتاب کردند.
تاوان زن بودن
این رمان که نوشته نشمیل کرباسیان است، در 159 صفحه و از سوی انتشارات سرگیس در 1100 نسخه منتشر شده است.
«تاوان زن بودن» که به تایید نویسندهاش از داستانی واقعی نشأت گرفته در مقدمه اینگونه آغاز میشود: «زمانی که به اطرافم مینگرم و یا به تکتک افرادی که به گونهای با آنها ارتباط دارم توجه میکنم، احساس میکنم هر آدمی در خود حرفها و رازهای زیادی برای گفتن دار... و یا شاید هم ناگفتههایی که هیچ وقت نباید گفته شوند. زندگی هر کس کتابی شیرین است.»
همچنین در توضیح پشت جلد این کتاب، قسمتی از داستان آمده است: «هرجا که میرفتم او دنبالم بود مثل یک سایه. قدم به قدم با من بود. گویا که میخواست زندگی آیندهام را تغییر دهد. چقدر از او میترسیدم. پشت سرم، روبرویم، کنارم، ترس از او تمام بدنم را به لرزه درمیآورد. با عجله سمت خانه رفتم. اما او نیز همراهم بود. فریاد زد و من از ترس درجا خشکم زد، برگشتم....»
ماهنار
رمان «ماهنار» نوشته گیتی حدادی یکی دیگر از تازههای بازار نشر است که توسط انتشارات الفبایفرهنگ روانه بازار شده است. این کتاب 104 صفحهای، 1100 نسخه تیراژ دارد و 14 بخش به نگارش درآمده است.
سرآغاز یکی از بخشهای این کتاب اینگونه است: «میدونی بیبیجان هر گلی یه عمری داره؛ عمر ماهنار هم برای اون مرتیکه تموم شده بود. بچهای که به دمبالیش بود، تو راه بود و حالا با خیال راحت میتونست بگه نری اینور و اونور مبادا برات اتفاقی بیفته و اونو مجبور به این بکنه که تو باید فقط بخوری و بخوابی و مواظب بچه توی شکمت باشید...»
آنقدر نیامدی که مغزم را خوردم
«درست یادم نیست با شنیدن آن خبر، خوشحال شدم یا ناراحت؛ خیلی ناراحت شدم یا شاید کمی خوشحال؛ خیلی خندیدم سا فقط چند قطره زار زدم. (چراکه معمولا فاصله بین حسهای اندرونی آدمیزاد، حتی در اوج تضاد هم آنقدر ناچیز است که گاه خودشان نیز یکدیگر را اشتباع میگیرند!)»
این متن، بخشی از رمان «آنقدر نیامدی که مغزم را خوردم» نوشته مهسا حقیقت است که توسط نشر پرسیمان به بازار آمده است. این رمان نیز با 132 صفحه 1100 نسخه تیراژ دارد.
انتهای پیام/