تقابل ایران و عربستان؛ صفبندی متحدان سعودی در برابر دولتهای غربی
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری آنا؛ شنبه خبر اعدام 47 نفر از جمله شیخ نمر باقر نمر، روحانی مبارز شیعه عربستان، از سوی وزارت کشور آلسعود اعلام و به سرعت در افکار عمومی منطقه بازتاب یافت. همان شب دهها افراطی خودسر در تهران و مشهد مقابل سفارت و کنسولگری عربستان به سفارتخانه عربستان در تهران حمله بردند.
رسانههای سعودی از جمله روزنامه عکاظ، این حمله را اینگونه گزارش کردهاند: «تظاهرکنندگان با ورود به محوطه سفارت عربستان اموال متعلق به سفارت را تخریب و برخی اسناد را در مقابل دوربین رسانههای خبری نشان دادند. همچنین بخشی از ساختمان سفارت از سوی معترضان به آتش کشیده شد.»
فردای آن روز، عادل جبیر، وزیر امورخارجه عربستان، در مقابل رسانههای سعودی خبر از قطع روابط با ایران داد و بهسرعت این اقدام منجر به افزایش تنش میان تهران و ریاض شد. همه پروازهای سعودی از تهران و به تهران قطع، کالاهای تجاری تحریم و مبادلات دیپلماتیک لغو شد.
جبههبندی جهانی بر سر تقابل ایران و عربستان
آنچه پس از این تحولات قابل تامل و مشکوک رخ داد، جبههبندی کشورهای جهان بود که به سه دسته خنثی، حامیان سعودی و محکومکنندگان حمله به سفارت و کنسولگری عربستان در ایران تقسیم شدند. برخی کشورها ازجمله چین و پاکستان موضع محتاطانه در پیش گرفتند و از اظهارنظر خودداری کردند. برخی دیگر همچون کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس از جمله امارات، بحرین و کویت که متحدان حاکمان سعودی هستند، بدون توجه به اعدامهای انجامشده و نقض حقوقبشر در این کشور، صرفا به وجه دیگر قضیه که همان حمله به مکانهای دیپلماتیک ریاض بود پرداختند و آن را محکوم کردند. در طرف سوم، پس از یک روز تامل و سکوت، غرب وارد میدان شد و بهتدریج آمریکا، روسیه، آلمان، انگلیس و شورای امنیت سازمان ملل متحد به اظهارنظر پرداختند و بهگونهای محتاطانه دو طرف را به کاهش تنش دعوت کردند.
برلین پس از افزایش تنش در روابط میان ایران و عربستان در صحنه ظاهر شد و دو طرف را به انجام مذاکره فراخواند. آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، همچنین از تصمیم کشورش برای بازنگری در صادرات سلاح به عربستان خبر داد. از سوی دیگر بان کیمون، دبیرکل سازمان ملل متحد، ایران و عربستان را ازهرگونه اقدامی که روابط دو طرف را متشنجتر کند، برحذر داشت و قطع رابطه میان ریاض و تهران را مایه نگرانی فراوان خواند.
دیگر حامی غربی سعودیها یعنی آمریکا با مشاهده تشنج در روابط ایران و عربستان از نگرانیهایش در اینباره گفت و جیمز جفری، مشاور امنیتملی آمریکا در زمان ریاستجمهوری جرج بوش پسر، در اظهارنظر کوتاهی، اعدام شیخ نمر را غیر قابل توجیه و معارض با روابط آمریکا و عربستان در حل بحرانها توصیف کرد و گفت که «شیخ نمر تروریست نبود.»
از سوی دیگر، دیوید کامرون، نخستوزیر انگلیس، اقدام عربستان در اعدام 47 نفر ازجمله شیخ نمر نمر روحانی برجسته شیعه عربستان را بسیار نگرانکننده خواند و از تنش در روابط میان تهران و ریاض ابراز تاسف کرد.
شیوخ عرب، ساز شکایت سر دادند ...
تکاپوی اخیر شیخنشینان عرب برای قطع رابطه با ایران، ناشی از بیتوجهی غرب به آنها بهدنبال توافق هستهای میان ایران و کشورهای قدرتمند غربی است. عربستان ناکام از جنگ در یمن، سوریه و عراق اکنون بهدنبال راهکاری برای برونرفت از رکود بیسابقه اقتصادی است و در این مسیر از هیچ کوششی فروگذار نمیکند.
از سوی دیگر، طراحان نقشههای راهبردی سعودی اینگونه تصور میکنند که دیگر وقت آن فرارسیده است برای خلاصی از انتقادهای ناشی از حمایت از تروریسم که علیه این کشور مطرح می شود، تروریستتراشی کنند، غافل از اینکه ایرانی که بهعنوان هدف حمله ریاض انتخاب شده است، از گردنههای سخت دیپلماتیک خارج شده است و در کنار خود، علاوه بر همپیمانانی همچون روسیه و چین، کشورهای غربی را میبیند که تلاش دارند به ایران نزدیک شوند. به همین دلیل این دسته از کشورها در ماجرای حمله به سفارت ریاض در تهران تصمیم گرفتند که سکوت کنند.
حقوقبشر اینبار عربستان را محکوم کرد
تاثیر تغییر نگرش غرب را اکنون بهخوبی میتوان لمس کرد. لابیهای حقوقبشری بخش عمدهای از جامعه غرب را بهخود اختصاص دادهاند و همین لابیها بودند که پیشتر و در زمانی که میان ایران و غرب رابطه سردی برقرار بود، بیشترین فشارها را برای لغو اجرای احکام اعدام، بر ایران وارد میکردند.
اکنون و بهدنبال اجرای حکم اعدام 47 نفر در عربستان، این لابیها به هجمه علیه عربستان روی آوردند. نمونه عینی این اقدام را میتوان در راهاندازی تجمعات مختلف ضد سعودی در مقابل سفارتخانههای عربستان در برخی کشورهای غربی ازجمله انگلیس مشاهده کرد؛ موضوعی که حتی باعث شد دیوید کامرون، نخستوزیر انگلیس، قید بستن قرارداد نظامی چند میلیارد دلاری با عربستان را بزند و از سفر به ریاض منصرف شود.
عبدالفتاح راغب، عضو شورای روابط خارجی مصر، در تحلیلی از مواضع غرب نسبت به اقدام عربستان مینویسد: «پادشاهی عربستان نباید از باراک اوباما، رئیسجمهوری آمریکا، انتظار واکنش منفی (نسبت به ایران) داشته باشد. همچنین کشورهای (عرب) منطقه باید در راستای کاهش تنش در منطقه تلاش کنند.»
کشورهای عربی منطقه در وضعیت جدید مقابل خود دو مسیر را میبینند: نخست، حمایت از ایران و دوم، دنبال کردن مواضع خاندان آلسعود. برخی کشورهای عرب که دلارهای نفتی عربستان زیر دهانشان مزه کرده است، چشم بسته تنها بهدنبال تحقق رویای انزوای ایران هستند و برایشان تفاوتی نمیکند این هدف رویایی از چه مسیری محقق شود، حتی اگر آن مسیر تعمیق بحران در منطقه باشد.
اعراب ذاتا تمایل به دنبال کردن مسیر دوم دارند. آنها هیچکدام نتوانستهاند از پیله طایفهگری درآیند و چشم خود را به حقایق منطقه باز کنند. آنها بعضا در خفا پیامهایی برای ایران میفرستند و تلاش میکنند با پر کردن خلأ تزلزل روابط میان ایران و عربستان از مسیر گفتوگو، جا پایی در ایران برای خود بازکنند.
غول نفتی منطقه دوران افول خود را میگذراند
عربستان، دیگر آن غول نفتی و قدرت منطقهای چندین سال گذشته نیست و خود در دامی که برای ایران پهن کرده بود، گرفتار شده است. شاهزادههای سعودی بهاندازهای در این مدت از کیسه خلیفه خرج کردهاند و ترفندهای مختلف بهای جهانی نفت را کاهش دادهاند که اکنون برای تخصیص اعتبارات سالانه خود با مشکلات عدیدهای همچون کمبود بودجه مواجه شدهاند.
از دلارهای نفتی سابق دیگر خبری نیست و غول نفتی منطقه اکنون دوران افول خود را میگذراند. از سوی دیگر، شاهزادگانی در راس قدرت قرار گرفتهاند که پختگی لازم را ندارند و در عرصه سیاسی بهاندازهای گاف دادهاند که عربستان در این عرصه با خسارتهای قابل توجهی مواجه شده است. رابطه آلسعود با اروپا و غرب بهدنبال توافق هستهای میان ایران و قدرتهای غربی و کوتاه نیامدن از مواضع قبلی در حال کاهش است و در طرف مقابل این ایران است که توانسته از دایره منطقه نفوذ خود را به قلب اروپا گستردهتر کند.
تقابل نظامی میان ایران و عربستان
تنش در روابط ایران و عربستان وجه دیگری نیز دارد که برخی از آن بهعنوان «تقابل نظامی» یاد میکنند. خبرگزاری رویترز در اینباره مینویسد: «برخی دیپلماتها نگران هستند که بهدنبال بحران فزاینده سیاسی میان تهران و ریاض که در چند روز گذشته به اوج خود رسیده است، در میان جناح تازه روی کارآمده در عربستان، پس از کسب قدرت به وسیله سلمان بن عبدالعزیز در سال گذشته، تمایل رویارویی با ایران حال بهصورت جنگ نیابتی یا تقابل مستقیم وجود داشته باشد.»
شاید تشکیل ائتلاف نظامی اسلامی، افزایش حمایت از گروههای مخالف سوریه و در آخرین مورد اعدام شیخ نمر باقر نمر روحانی، مبارز شیعه عربستان، را بتوان نشانههایی از تمایل طبقه جاکم چدید سعودی برای راهانداختن غائلهای بزرگ دانست.
در هر صورت، اکنون نمی توان با قطعیت درباره آینده حرف زد. نباید فراموش کرد که در ایران دولت جدیدی وجود دارد که رویکرد گفتوگو و تعامل با کشورهای منطقه و جهان را در پیش گرفته است و حتی در این زمینه به توفیقاتی در زمینه ازسرگیری روابط دیپلماتیک با قدرتهای غربی از جمله انگلیس، فرانسه و آلمان نائل شده است و طبعا نمیخواهد از دایره احتیاط گام را فراتر نهد و وارد درگیری منطقهای جدیدی شود.
اما در طرف مقابل ،شاهزادگان سعودی جوان و ناپختهای قرار دارند که گرچه در پارهای موارد اقداماتی عجولانه کردهاند، همزمان ثابت کردهاند که در برخی مواقع به سمت گفتوگو و مذاکره هم گردش میکنند. بارزترین مصداق این موضوع را میتوان رایزنی ایران و عربستان در مذاکرات حل بحران سوریه بیان کرد. پس برای نتیجه گیری قاطعانه باید منتظر آینده بود.
انتهای پیام/