صداوسیما جای امثال دولت آبادی است، اما با حذف سرداران فرهنگ آسیبپذیر شده است
قادر باستانی؛ نویسنده و مدرس علوم ارتباطات اجتماعی در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی آنا، در توصیف بحرانهای فرهنگی در جامعه، خصوصاً در زمینه بحران مطالعه و کتابخوانی گفت: «در نگاه اول باید مشکلات فرهنگی را در قالب کل جامعه دید، یعنی باید بپذیریم که جامعه دچار بحران مطالعه است و مطابق با این نگاه، سازمانها و نهادها نیز بخشی از این جامعه هستند و سازمان صداو سیما هم یکی از این سازمانهاست.»
وی در ادامه با اشاره به وظایف یک رسانه در جامعه توضیح داد: «اما به هر تقدیر نباید مشکلات و غفلتهای رسانه ملی را در تشدید و افزایش مشکلات فرهنگی در جامعه نادیده بگیریم؛ آن هم در جامعهای که مدعی هستیم مبتنی بر انقلابی فرهنگی است ولی با کمال تأسف و شرم، سرانه مطالعه آن به شدت کم بوده و در حال سقوط است.»
این کارشناس درباره مشکل اساسی صدا و سیما اظهار داشت: «به نظر من مشکل اصلی این سازمان، تسلط نگاه ایدئولوژیک بر همهچیز و همهکس است. ساختار این سازمان طوری بنا شده که صاحبان آثار را پیش از اینکه با اثرشان بشناسند، با ایدئولوژی گروهی که به آن نزدیک یا وابسته هستند و از سوی آنها پشتیبانی میشوند، میشناسند.»
وی افزود: «به همین خاطر است که اولویت مدیران و برنامهسازان این سازمان، فرهنگ و زیرمجموعههایش مانند کتاب نیست! آنها دغدغهای برای جلوگیری از تشدید بحرانهای فرهنگی ندارند، بلکه ملاحظات ایدئولوژیک برایشان در اولویت است؛ نگاهی که باعث میشود آدمها و آثار را سیاه و سفید ببینند و جالب آنکه در این تشخیص، خودبسنده عمل میکنند و حتی فیلتر ارشاد را که قانونا مرجع تایید آثار فرهنگی و هنری است قبول ندارند. اصلاً مدیران صدا و سیما بخش قابل توجهی از ناشران قانونی کشور را خارج از نظام میداند.»
باستانی درباره خلا بحثهای تخصصی و تبلیغی پیرامون کتاب و کتابخوانی در تلویزیون گفت: «بعضا کتابهایی در برنامههای تلویزیونی بعضا مورد معرفی قرار میگیرند که کتابهای پروپاگاندا؛ یعنی تبلیغاتی و شعاری هستند؛ کتابهایی که انتخابشان با همان رویکرد ایدئولوژیک صورت گرفته و بیشتر از مضمون، افراد و کانالی که این کتابها از آن طریق منتشر شده و آمدهاند برایشان مهم است. در حالی که معمولا جامعه چنین کتابهایی را پس میزند.»
وی تأکید کرد: «نباید فراموش کنیم که رابطه رسانهها با مخاطبان، باید رابطهای متقابل باشد. به عبارت دیگر صدا و سیما هم باید بر جامعه اثر بگذارد و هم از جامعه اثر بگیرد. اما این اتفاق نمیافتد و اصرار بر تأثیر گذاشتن است، در حالی که تاریخ ثابت کرده فرهنگ با سفارش و دستور منتقل نمیشود؛ که اگر اینطور بود هیتلر و امثال او توانسته بودند این کار را بکنند.»
این نویسنده و منتقد اضافه کرد: «وقتی تفکرات،چهارچوب و نیازهای مخاطب در ساخت برنامهها درنظر گرفته نشود، حاصل کار تولید برنامههایی برای مخاطبان خاص بوده که بیشتر جنبه محفلی پیدا میکنند و نه مطابق با تعریف رسانه.»
وی با اشاره با انتقادها و هشدارهایی که هر ساله از سوی منتقدان و حتی مقامات عالیرتبه نظام اظهار میشود، گفت: «چرا با وجود این همه انتقاد، کسی به سراغ حل مشکل نمیرود؟ آیا تا کنون ضرورت اعمال این انتقادات در صدا و سیما حس شده؟ یا مثلا مجلس یا حتی شورای نظارتی که بر صدا و سیما وجود دارد، قدرت اعمال نظر در این سازمان را داشتهاند؟ متاسفانه خیر، زیرا صدا و سیما یک سازمان فعالِ مایشاء بوده است.»
باستانی خاطر نشان کرد: «به نظر میرسد تنها راه اصلاح، برداشته شدن نگاههای ایدئولوژیک در صداوسیما است. مسئولان این جامعه باید بپذیرند وقتی کتابی در جامعه منتشر میشود و مردم آن را میخوانند، صداوسیما نمیتواند آن کتاب را نادیده بگیرد، آن را پس بزند و بگوید من فلان نویسنده، فلان ناشر و حتی مجوز ارشاد را قبول ندارم.»
وی ادامه داد: «اگر نگاهی به تلویزیونهای همین کشورهای همسایه خود مثل آذربایجان، پاکستان، ترکیه و ... بیندازیم، میبینیم که بیشتر برنامهها با حضور هنرمندان و شخصیتهای مهم فرهنگی آن کشورها تولید و پخش میشود. در حالی که در تلویزیون ما جای بسیاری از چهرههای فرهنگی و شخصیتهای مهم خالی است.»
این کارشناس ارتباطات ضمن بیان این مطلب که سردمداران فرهنگ باید همیشه در صدر باشند، افزود: «چرا شاعران و نویسندگان بزرگ ما راهی به تلویزیون پیدا نکردهاند؟ فکرش را بکنید اگر شخصیتی مانند محمود دولتآبادی را در تلویزیون داشتیم، چقدر میتوانست باعث تاثیرگذاری اجتماعی شود! اما مشکل آنجاست که صدا و سیما سرداران فرهنگی را کنار گذاشته و سعی میکند افراد دیگری را به عنوان الگوی فرهنگی به مردم معرفی کند. در حالی که این روش، در همه جای دنیا روشی شکست خورده است و نمیشود به مردم دستور داد الگوهای فرهنگیشان را تغییر بدهند.»
وی همچنین اظهار داشت: «چرا تا به حال برای ساخت فیلمها و سریالها به سراغ اقتباس از آثار ادبی بزرگ، مثل کلیدر یا آثار نویسندگان ارزشمندی مانند سیمین دانشور نرفتهاند؟ دلیلش وجود همان نگاههای سیاه و سفید بوده است. البته نباید در این راستا سینما و سینماگران را نادیده بگیرم و به آنها هم انتقاد نکنم.»
وی افزود: «ما همیشه بیم تهاجم فرهنگی از سوی دشمنانمان را داشتهایم اما واقعیت این است که مقابله در برابر فرهنگهای مهاجم نیاز دارد که ما به داشتههای فرهنگی خودمان تکیه کنیم. ولی حذف بزرگان فرهنگ تنها باعث ضعف فرهنگی و آسیبپذیری دربرابر تهاجمها میشود.»
باستانی با اشاره به ورود تکنولوژیهای رسانهای جدید و جذب بخش قابل توجهی از جامعه به آنها گفت: «در عرصه فرهنگ وقتی فرصتی را از دست بدهی، دیگر نمیتوانی آن را به سادگی به دست بیاوری. بنابراین اگر صدا و سیما در شرایط کنونی که مردم رفته رفته عادتهای فرهنگی خود را فراموش میکنند، از کتاب فاصله میگیرند، راحت طلب شدهاند و ... نتواند برای جذب مخاطب کاری بکند، دیگر نمیتواند فرصتهای از دست رفته را به دست بیاورد.»
وی درباره وضعیت فعلی صدا و سیما در دوره جدید مدیریتیاش یادآور شد: «مشخص است که این سازمان با آمدن آقای سرافراز سعی در اصلاح داشته و نسبت به دورههای قبلی اقداماتی مثل جذب نخبگان در برنامههای شبکه چهار و... انجام شده اما باید بگویم این اقدامات خیلی دیر و البته خیلی کند صورت میگیرند.»
این مدرس دانشگاه ادامه داد: «صدا وسیما هرچه زودتر باید عینک خودی و ناخودی دیدن را از چشم خود بردارد زیرا ناگزیر به جذب و حفظ مخاطبان خود است.»
انتهای پیام/