جواد اطاعت: گفتمان اصلاحات با خواست مردم همخوانتر است/ بیشترین نقش در انقلاب، جنگ و دفاع از نظام سیاسی را اصلاحطلبان برعهده داشتهاند
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، روزنامه شرق گفتگویی با جواد اطاعت انجام داده که مقدمه و متن آن در ادامه میآید: شرایط انتخابات ریاستجمهوری، با مجلس دهم متفاوت است. پیچیدگیهای انتخابات این دوره، برای اصلاحطلبان دارای شرایط مضاعف است. آنچه اصلاحطلبان باید در روزهای پیشِرو انجام دهند، موضوع گفتوگو با محمدجواد اطاعت است. استاد فعلی دانشگاه شهیدبهشتی، با سمت مدیرکل مطالعات و تحقیقات سیاسی وزارت کشور و دبیر کمیسیون احزاب و تشکلهای سیاسی در وزارت کشور دولت اصلاحات، کار اجرائی را تجربه کرد. این فعال سیاسی اصلاحطلب، نماینده مجلس ششم بود و در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم نیز، یکی از چند چهره شناختهشده در میان ثبتنامکنندگان بود که نامش در میان هشتنامزد پایانی قرار نگرفت. او که دکترای علومسیاسی خود را از دانشگاه تهران اخذ کرده، با وجود توانمندبودن در موضوعات سیاست داخلی که مناظره مشهور وی با علیرضا زاکانی در برنامه زنده سیما ازجمله شواهد آن است، بیشتر علاقهمند به بحث پیرامون موضوعات پایهای سیاست است. گفتوگوی او با «شرق» را میخوانید:
اصلاحطلبان در ماههای اخیر در مواضع خود از بهبود شرایط نسبت به انتخابات سال ٩٢ سخن میگویند. بهنظر شما این رویکرد نسبت به انسجام درونی و تغییر فضاست یا درباره امکانات در اختیار این جریان سیاسی هم صدق میکند؟
اگر یادتان باشد در اسفند سال ٩١، شورای مشاوران اصلاحات بیانیهای با عنوان «بیمها و امیدها» منتشر کردند. در آن مقطع من مصاحبهای داشتم که در آن ضمن توضیح بیانیه، به شرایط آن مقطع کشور پرداختم و اتفاقا همین تیتر هم برای آن انتخاب شد. در آن مقطع عدهای مثل من امیدوار بودند که انتخابات ٩٢ فرصتی ایجاد میکند و عدهای دیگر هم امید چندانی نداشتند. آن موقع بیم و امید ما در شرایط ٥٠–٥٠ بود. البته وقتی با درایت جریان اصلاحطلب و موقعیتشناسی همه کنشگران ازجمله درایتی که آقای عارف به خرج داد، در انتخابات موفق شدیم، مشخص شد امیدواری بر ناامیدی رجحان داشته است. حالا هم جمیع شرایط، ازجمله موفقیت در انتخابات ٩٢ اصلاحطلبان را به وضعیت امیدوارتر کرده است. در کنار این امیدواری، جریان اصلاحات تجربه بیشتری نسبت به گذشته کسب کرده است و عقلانیتر عمل میکند.
در سال ٨٤ هم تلاشهای زیادی انجام شد که اصلاحطلبان فقط یک کاندیدا در صحنه داشته باشند؛ اما متأسفانه اینگونه نشد و یکی از دلایل شکست ما، پراکندگی و تعدد نامزدها بود. این مسئله، دستمایه و تجربهای شد که جریان اصلاحات به بلوغ و عقلانیت فعلی برسد که از آن شکست، درس بیاموزد و بهگونهای عمل کند که در آینده موفق شود. امروز میبینیم بذر امیدی که سال ٩٢ کاشته شد، جوانه زده است و کشور و ازجمله اصلاحطلبان از ثمره آن بهرهمند میشوند و این بهطور طبیعی فعالان سیاسی را امیدوارتر میکند. همانطور که اشاره کردم، بلوغ و عقلانیتی که اصلاحطلبان در انتخابات ٩٢ از خود نشان دادند، در انتخابات پیشِرو هم باعث خواهد شد این جریان سیاسی با انسجام، وحدت، همدلی و همراهی مسیر را به نحو مطلوبتری طی کند.
اگر بخواهم از بحث شما نتیجهگیری کنم، شما هم بهبود فضا را در امید ایجاد شده بین مردم و سیاسیون میدانید نه تغییر موازنه تقسیم امکانات؟
از نظر شرایط اجتماعی، وضع اصلاحطلبان همیشه خوب بوده است.
این «خوب»بودن شرایط هیچگاه تغییر نکرده است؟
بهطورطبیعی، فرازونشیب هم داشتهایم؛ اما نسبت به رقبا شرایط اجتماعی ما خیلی بهتر بوده است. تنها مشکل در حوزه سیاسی بوده که موازنه را منفی کرده است.
اشاره کردید که نتیجه انتخابات ٩٢ اصلاحطلبان را امیدوارتر کرده است؛ اما برخی رسانههای عمومی معتقدند برخی نگران شرایط فعلی مدیریت کشور هستند؟
به جای اینکه ذهنی به مسئله بپردازیم، بهتر است از فکتهای عینی استفاده کنیم. نتایج یک نظرسنجی که از سوی یکی از نهادهای مسئول صورت گرفته است مبین واقعیت دیگری است. برای مثال، سؤال شده آیا با توافق هستهای فضای رفاهی کشور بهتر میشود، بدتر میشود یا تغییر نمیکند؟ ٦٠ درصد پاسخدهندگان گفتهاند بهتر میشود؛ این یعنی امیدی که به آن اشاره کردم. فقط چهار درصد گفتهاند بدتر میشود و ٣٣ درصد گفتهاند فرقی نمیکند. دیگر آنکه در نظرسنجی سؤال شده است که آیا وضعیت سیاسی کشور در مقایسه با پنج سال گذشته نسبت به پنج سال آینده چگونه خواهد بود؟ ٤٣ درصد گفتهاند بهتر شده است و ٤٤ درصد گفتهاند بهتر خواهد شد. این امید، هم در جامعه ایجاد شده هم فعالان سیاسی اصلاحطلب نسبت به گذشته امیدوارتر شدهاند.
برخی فعالان سیاسی استانها و شهرستانها در دو سال گذشته، از تغییرنکردن فضا ناراضی هستند. محدودیتهایی وجود دارد که در تهران، ما آن را تجربه نمیکنیم. پراکندگی این امیدواری در میان مردم در سراسر کشور یکسان است؟
ما سه حوزه داریم. حوزه اجتماعی، حوزه سیاسی و حوزه فعالیت احزاب و تشکلهای صنفی و مدنی. این را سال گذشته هم در نمایشگاه مطبوعات گفتم. اصلاحطلبان در فضای اجتماعی چه در شهرستانها و چه در شهرهای بزرگ وضعیت خوبی دارند. حتی معتقدم در شهرستانهای کوچک، شرایط ما بهتر هم میباشد. در زمینه احزاب، گروهها و تشکلهای سیاسی و مدنی هم با توجه به تجربیات گذشته، اصلاحطلبان بهطور نسبی از انسجام وحدت و همگرایی بهتری برخوردارند. این به این معنا نیست که اختلاف نظر نیست؛ اما نسبت به رقیب، به سازوکارهای همدلانه رسیدهایم. اما باید اذعان کنیم در حوزه سیاسی و از نظر امکانات، جناح مقابل وضعیت بهتری دارد.
این تفکیک وضعیت سیاسی از شرایط احزاب، به چه معنی است؟
منظورم در نظام سیاسی است و حمایتهایی است که از اصولگرایان صورت میگیرد. دولت اگرچه منتخب اصلاحطلبان بوده و باید در شرایط جدید، فضای بهتری برای اصلاحطلبان فراهم کند، اما هنوز سایه بیاعتمادی فضای سیاسی را تا حدودی با چالش مواجه کرده است. اینجا رقبای ما وضع بهتری دارند. به طور مشخص، در تأیید صلاحیتها، آنها نگرانی ندارند، اما دوستان ما منتظرند ببینند چه اتفاقی رخ میدهد و این در برنامهریزی سیاسی اصلاحطلبان تأثیر میگذارد.
منتقدان در رسانههای خویش بهگونهای صحبت میکنند که گویا اصلاحطلبان با نظام زاویه دارند، ارزشهای انقلابی را نادیده میگیرند و... . آیا واقعا اینگونه است؟
از نظر ساختار فکری، در هیچکجای جهان یک رفرمیست، نظام سیاسی را نفی نمیکند. اصلاحطلب کسی است که تلاش میکند با زدودن نابسامانیهای موجود، نظام سیاسی را کارآمدتر و برای رفع معضلات و مشکلات مردم چابکتر کند. اما از آنجا که برخی راهحلی برای اداره بهتر امور ندارند، فقط با نفی دیگران میخواهند خود را بالا بکشند. از نظر عملکردی هم اصلاحطلبان، رهبری نظام را لنگرگاه ثبات و امنیت کشور میدانند. امنیت مثالزدنی ایران در دنیای پرآشوب کنونی، مدیون و مرهون رهبری هوشمندانه نظام سیاسی است و اگر کسانی فکر میکنند اصلاحطلبان به گونه دیگری میاندیشند، این نهتنها خلاف اخلاق، بلکه برخلاف مصالح و منافع ملی است. البته بخشی از این موضعگیریها هم به دلیل سوءتفاهمهایی است که وجود دارد و فعالان اصلاحطلب هم باید بهگونهای عمل کنند که سوءظنها و بیاعتمادیها را به حداقل ممکن کاهش دهند.
ولی باید قبول کنیم مخالفان موفق شدهاند بین نظام سیاسی و اصلاحطلبان، فاصله بیندازند؟
این موضوع به این دلیل است که برخی جریانهای سیاسی خود را عین نظام تعریف میکنند و اگر انتقادی به آنها روا داشتی، آن را تضعیف نظام تلقی میکنند. از طرفی همه ارزشها را مصادره میکنند. برای مثال، اگر یک تحقیق میدانی انجام دهید خواهید دید بیشترین نقش در انقلاب، جنگ و دفاع از نظام سیاسی را اصلاحطلبان برعهده داشتهاند و در مسئولیتهایی که عهدهدار بودهاند علاوه بر اینکه عملکرد بهتری داشتهاند، در پاکدستی آنان نیز شبههای وجود ندارد. البته ممکن است سوءتفاهمهایی به وجود آمده باشد، اما اصلاحطلبان هم باید تلاش کنند که این مسائل مرتفع شود. انتخابات فرصت مناسبی برای تبدیل این سوءتفاهمها به حسن تفاهم است.
ممکن است اصلاحطلبان به این نتیجه رسیده باشند که حاضرند به قول شما تلاش کنند سوءتفاهمها به حداقل ممکن کاهش پیدا کند، اما اگر رادیکالها با دمیدن بر طبل اختلاف، مانع شوند، شما کاری برای کشور نمیتوانید انجام دهید؟
من به عقلانیت سیاسیای که در هسته مرکزی کشور وجود دارد، اعتقاد دارم. در انتخابات ریاستجمهوری هم همین نگرانیها وجود داشت، اما من مصرا اعتقاد داشتم عقلانیت موجود در نظام سیاسی و هوشمندی مردم، رافع ناامیدی و باعث بازگشت امید خواهد بود. هماکنون هم امیدوارم شورای نگهبان با درک شرایط کشور و مردم، با سعهصدر فضایی فراهم آورد تا همه کسانی که قصد خدمت صادقانه به کشور دارند، بتوانند در این مسابقه سرنوشت حضور یابند. این شور و شعور در مردم هم دیده میشود. امیدوارم این امیدی که در جوانان، زنان و مردم ایجاد شده است، با وسع نظر مسئولان امر کار خود را بکند و بستری فراهم آورد که بتوانیم از تنگناهای موجود عبور کنیم.
آیا با رد صلاحیت گسترده مواجه نخواهیم بود؟
حتما اینطور نخواهد شد، ما با حسننیت برای انجام وظیفه وارد عرصه شدهایم، مسئولیت اجتماعیمان را انجام میدهیم و امیدواریم مسئولان نظارتی هم این رویکرد اصلاحطلبان را مثبت ارزیابی کنند و با نگاه موسعی، تحتتأثیر القائات جریانهای رقیب قرار نگیرند.
اگر اصلاحطلبان به مسئولیت برگردند، آیا تفاوتی در عملکردهای آنان مشاهده خواهیم کرد؟
همانگونه که انسانها در گذر زمان تجربه کسب میکنند و عقلانیتر عمل میکنند، طبیعی است جریانهای سیاسی هم در فرایند زمان آبدیده شوند. برای مثال، تجربه سال ١٣٨٤، به اصلاحطلبان آموخته است که باید ائتلاف، انسجام و همگرایی سیاسی را جایگزین تفرقه، تشتت و تعدد کنند که این بلوغ سیاسی را در انتخابات ٩٢ شاهد بودیم؛ مضافا اینکه عنصر زمان و مکان در تصمیمسازیها و تصمیمگیریها تعیینکننده است و نباید در دورههای زمانی متفاوت عملکردی یکسان داشته باشیم کمااینکه تعدادی از فعالان اصلاحطلب برای اینکه فضا تند نشود در این انتخابات ثبتنام نکردند تا با این شیوه، حسننیت خود را نشان دهند.
اما مواضع گرفتهشده از سوی برخی افراد و جریانها، نشانگر دیدهشدن این حسننیت نیست از جمله بحث تعداد ثبتنامیها؟
تعداد زیاد ثبتنامها اساسا ربطی به جریانهای سیاسی ندارد و مردم عادی و فارغالتحصیلان دانشگاهی هستند که سوءنیتی هم ندارند. این موضوع به نبود احزاب سازمانیافته و نهادمند و از طرفی به فرهنگ سیاسی ایرانیان برمیگردد. برخلاف آنچه گفته شده است که تعداد زیاد نامزدها به ازای هر کرسی ٤٢ نفر، نکته مثبتی برای کشور نیست و بیانگر توسعهنیافتگی سیاسی است. اگر احزاب توانمندی میداشتیم این پالایش باید توسط احزاب صورت میگرفت. قوانین بازدارنده هم وجود ندارد. برخی از کشورها برای ثبتنام وثیقه دریافت میکنند که اگر نامزد مربوطه از درصد معینی کمتر رأی بیاورد، آن وثیقه به نفع دولت مصادره خواهد شد. برخی از کشورها از شیوه جمعآوری امضا استفاده میکنند. در اینجا من حق را به نهادهای ناظر میدهم، چراکه هم تعدد زیاد نامزدها کار را برای آنها دشوار میکند و هم چهبسا رد صلاحیتها باعث ایجاد فضای منفی در کشور شود. اما آنجایی که به اصلاحطلبان مربوط است اگر آنها مطمئن بودند نفرات اول این جریان در حوزههای انتخابیه تأیید میشوند، شاید به تعداد کرسیهای نمایندگی مجلس ثبتنام میکردند و نه بیشتر.
شما اشاره داشتید برخی از چهرههای شاخص اصلاحطلب برای حسننیت ثبتنام نکردند. امکان استفاده از اینها در فرایند انتخابات، به چه شکل ممکن است؟ مثلا اگر فلان چهره اصلاحطلب به شیراز برود و برای اصلاحطلبان کمترشناختهشده تبلیغ کند، مؤثر است یا مردم همچنان به کاندیداهای اصلی و شناختهشدهتر اقبال نشان میدهند؟
در حوزههای تککرسی که ارتباطات شخصی و عوامل قومی- قبیلهای تعیینکنندهتر از مسائل سیاسی است، حمایت احزاب و شخصیتها کمتر تأثیرگذار است؛ اما درعینحال درصد قابلتوجهی از مردم هم با رویکردهای سیاسی در انتخابات شرکت میکنند و برای این گروه از شهروندان حتما تأثیر دارد.
در سالهای گذشته خیلی درباره گروههای مرجع حرف زدهاند. با محدودیتهایی که در فضای سیاسی وجود داشته است، گفته میشد باید به عرصه اجتماعی رفت و با گروههای مؤثر آن ارتباط برقرار کرد تا فرایند اصلاحات به حرکت خود در دل جامعه ادامه دهد. این امر کمتر انجام گرفته است. نگران نیستید گروههای مرجع این تصور را داشته باشند که فقط در انتخاباتها و با آنها صحبت میشود؟
ما ابزارهای تبلیغی لازم را در اختیار نداریم. معدود روزنامههای مستقل و چند سایت، تنها رسانه اصلاحطلبان است و رسانههای دیداری و شنیداری در اختیار اصلاحطلبان نیست. برای ایجاد ارتباط با گروههای مختلف و نهادهای مدنی، امکانات رسانهای مورد نیاز است یا احزاب قدرتمندی باید باشند که تمهیدات لازم را برای ایجاد ارتباط فراهم آورند تا بتوان با لایههای زیرین اجتماعی ارتباط برقرار کرد. ما نه حزب توانمندی داریم و نه رسانه فراگیر. با این ابزارها طبیعتا جریان اصلاحات قادر نیست آنگونه که میخواهد، در لایههای زیرین اجتماعی فعالیت کند. وضعیت ما از منظر امکانات مطلوب نیست؛ اما با عنایت به استراتژی و رویکرد اصلاحطلبان برای اداره کشور، سرمایه اجتماعی قابلتوجهی از نخبگان فکری و دانشگاهی، فعالان اقتصادی و حتی مردم عادی در اختیار داریم که از این استراتژی و رویکرد حمایت میکنند.
شاخص شما برای این سخنتان چیست؟
نظرسنجیها نشاندهنده این واقعیت است. در همان نظرسنجیای که در سؤال قبلی شما اشاره شد، از پرسششوندگان سؤال شده است که برای بهبود اوضاع کشور، مردم کدامیک از گزینهها را توصیه میکنند؟ پاسخدهندگان معتقد بودهاند ١٢ درصد طرفدار گزینه حفظ وضع موجود هستند، ٢٧ درصد خواهان تغییرات اساسی و ٥٩ درصد اصلاح وضع موجود را مدنظر قرار میدهند. درادامه از پرسششوندگان پرسیده شما چه نظری برای بهبود شرایط دارید؟ ١٣ درصد وضع موجود را پیشنهاد دادهاند. ٥٥ درصد به اصلاح و ٢٦ درصد به تغییر اساسی رأی دادهاند. با این نظرسنجی میتوان تشخیص داد شرایط چگونه است. اگر این تحلیل را استخراج کنیم که جامعه نه وضع موجود را میپسندد نه مایل به تحولات ساختاری است، میتوانیم نتیجه بگیریم رویکرد کلیای که با خواست مردم هماهنگتر است، همان اصلاحات است.
جریان مقابل با سرمایهگذاری در فضاهای مجازی شبکههای اجتماعی، روزنامه، هفتهنامه و وبسایتهای پرتعداد، نشان داده توجه آنان نیز به فضای سایبری جلب شده است. فکر نمیکنید نقطه قوت اصلاحطلبان را نشانه گرفتهاند؟
زدن رستوران و تعدد آن مهم نیست، کیفیت محصولاتی که عرضه میکنید، مهمتر است. ممکن است از نظر منابع مالی و امکانات سختافزاری، امکانات بیشتری داشته باشند؛ اما همانگونه که اشاره کردم، گفتمان اصلاحات با خواست مردم همخوانتر است. برای مثال، در سال ٧٦ ستاد اصلاحات ابزار چندانی نداشت و منابع مالی خیلی ضعیف بود؛ اما استراتژیها عالمانهتر اتخاذ شد بهگونهای که با خواست عمومی همخوان و همراه بود و جاذبههای خاص خود را داشت. دیدیم با امکانات کم اصلاحطلبان توانستند نتیجه حداکثری بگیرند. فقط ابزار مهم نیست؛ بلکه مهمتر اندیشهای است که تولید میشود و راهکارهایی که ارائه میشود، تعیینکنندهتر است. برای مثال، جریان اصلاحات موافق برجام است و این دولت توانسته با رویکرد تنشزدایی و تلاش دیپلماتیک، حقانیت ایران در دنیا را به اثبات برساند؛ اما کسانی در مقام مخالفت با برجام، مواضع تخریبی علیه دولت و تیم مذاکرهکننده و دستاوردهای آن را در پیش گرفتهاند بهطور طبیعی مردم ایران این رویه را نمیپسندند. در نظرسنجیها هم اکثریت جامعه از توافق هستهای حمایت کردهاند. پس میتوانیم نتیجه بگیریم از حامیان توافق هستهای هم حمایت خواهند کرد. بنابراین محتوایی که در قالب بستههای اطلاعرسانی در رسانههای مختلف به مردم داده میشود، برای آن جریان سیاسی و فکری هم تعیینکننده است.
این محتوا آماده شده؟ محتوایی که جواد اطاعت و اصلاحطلبان در انتخابات دوران اصلاحات به مردم عرضه کردند، این دوره هم میتواند جریانساز شود؟
محتوایی که سال ٧٦ ارائه کردیم، حاصل سه، چهار سال مطالعه بود و در انتخابات جواب داد. الان نتیجه ١٠ سال مطالعه را به میدان آوردهایم که رافع بسیاری از مشکلات کشور خواهد بود. از ٨٤ به این سو، اصلاحطلبان بازگشتی به خویشتن خویش کردند، اشکالات خود را دیدهاند و با نگاه واقعبینانهتری وضعیت کشور را ملاحظه میکنند، مضافا اینکه ما برای همه حوزههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور کار علمی انجام دادهایم که اگر رسانه ملی اجازه میداد، میتوانستیم آنها را به سمع و نظر مردم برسانیم. البته این راهکارها در قالب کتاب، مقالههای پژوهشی و بعضا گفتوگوهای تخصصی در رسانههای مکتوب منتشر شده است و به نظرم نظام سیاسی برای بهبود شرایط باید از این توشهای که ما در اختیار داریم، برای برونرفت کشور از مشکلات موجود استقبال کند.
اصلاحطلبان از فضای دانشگاه در سال ٧٦ و دو تریبون عصر ما و سلام استفاده کردند تا با جامعه گفتوگو کنند. نشست با گروههای اجتماعی در دانشگاهها و نقاط دیگر، از جمله نقاط قوت اصلاحطلبان بوده است. در ماههای گذشته، برخی نشستهایی که قانونی بوده و همه مجوزهای لازم برای آن کسب شده، یا قبل از برگزاری لغو شده یا حین نشست، امنیت حاضران تأمین نشده است. این باعث نمیشود معدود فرصت گفتوگو با گروههای مرجع سلب شود؟ وقتی مُر قانون رعایت نشود و بعد از آن مسببان هم نگرانی درباره رفتار خود نداشته باشند، در مردم احساس منفی ایجاد نمیکند؟
این نوع عملکردها، غیراخلاقی، مذموم و ناپسند است و به نظرم باعث وهن نظام سیاسی ماست که عدهای کوچک اجازه ندهند منتقدان حرف بزنند؛ اما فراموش نکنیم در دنیای امروز امکانات ارتباطی فقط به صورت چهرهبهچهره نیست. رسانههای مجازی و مکتوب تا حدودی جبران کننده است.
مضافا اینکه وقتی عدهای با سوءاستفاده از امکاناتی که دارند، جریان دیگر سیاسی را از برخی حقوق خود محروم میکنند، حتما خبر و بازتاب آن اثرگذارتر از انجام نشست است. اگر نشست انجام شود، هزار نفر آن سخنان را خواهند شنید؛ اما خبر لغو یا مزاحمت در سطح ملی منتشر و چند میلیون نفر متوجه این محدودیتها میشوند که تبعات منفی برای کسانی ایجاد میکند که تجمعات قانونی را برهم میزنند.
اگر اصلاحطلبان بگویند از نظر کار تبلیغات روانی انتخابات، دچار محدودیت مالی هستند و پوستر و بیلبورد به اندازه اصولگرایان در اختیار آنان نیست و اگر همایشها و نشستها هم چنین وضعیتی داشته باشد، توقع ندارید که هواداران اصلاحات با همان روحیه به فعالیت ادامه دهند؟
طبیعتا این محدودیتها مشکل ایجاد میکند؛ اما بیش از اصلاحطلبان برای برهمزنندگان، مسئله ایجاد میکند. سطح آگاهی عمومی به گونهای است که در داستان قرچک اکثریت اصولگرایان هم مناسب ندیدند از اتفاقاتی که برای آقای موسویلاری افتاد و عدهای با بیتوجهی به قانون، مراسم قانونی را برهم زدند حمایت کنند و از آن ابراز برائت کردند.
هماکنون در آستانه انتخابات مجلس دهم هستیم. فرض کنیم فضا برای شما در انتخابات فراهم شده است. برنامه اصلاحطلبان برای اداره بهتر کشور چیست؟
توضیح و ارائه برنامهها فرصت موسعی میطلبد؛ اما باید اذعان کنیم اداره نامناسب کشور در حوزه اجرا باعث شده است در بسیاری از زمینهها آسیبهای جدی به کشور وارد شود. هماکنون با مشکلات زیستمحیطی مواجه هستیم که بروز و ظهور آن را بیشتر در کمبود منابع آب و آلودگی هوا مشاهده میکنیم. با وجود منابع مالی قابلملاحظه در سالهای گذشته، سرمایهگذاری زیربنایی چندانی در مزیتهای نسبی کشور ازجمله نفت و گاز و پتروشیمی نداشتهایم. ساختار اداری کشور به شیوه بسیار نابهنجاری گسترش یافته است بهگونهای که کل درآمدهای کشور صرف هزینههای جاری دستگاه عریض و طویل اداری میشود. رشد اقتصادی در محاق است، رکود توأم با تورم، زندگی مردم و فعالان اقتصادی را در تنگنا قرار داده است. خزانه دولت با توجه به کاهش شدید قیمت نفت خالی است. متأثر از این وضعیت، شاخصها و آسیبهای اجتماعی هم بسیار نگرانکننده شده است. ما باید به سرعت دستبهکار شویم و با اولویتبندیها با رویکردهای علمی، معضلات را یکی پس از دیگری با کمک دولت مرتفع کنیم و شرایط کشور را به سمت بهبودی سوق دهیم.
آیا با این همه مشکلات واقعا میتوان کاری کرد؟ چقدر امیدوارید بتوان شاخصهای اقتصادی، اجتماعی را مثبت کرد؟
من بر نیمه خالی لیوان تأکید کردم. پتانسیلهای کشور هم کم نیستند. همانگونه که اشاره کردم در منطقه آشوبزده خاورمیانه به برکت رهبری هوشمندانه نظام، امنیت که مهمترین شرط لازم توسعه و پیشرفت کشور است را در عالیترین سطح داریم. کشور از پتانسیلهای سرزمینی بالایی برخوردار است. ما حدود ١١ درصد منابع نفت جهان را داریم. اولین کشور دارای ذخایر گازی جهان با ٣/١٨ درصد گاز دنیا هستیم، جاذبههای گردشگری ایران فرصت مناسبی را برای سرمایهگذاری در این صنعت در اختیار ایران قرار میدهد. مهمتر از همه، سرمایه انسانی بالایی داریم. جریانهای خردگرای سیاسی اعم از اصولگرا و اصلاحطلب به یک تفاهم نانوشته خوبی رسیدهاند. ما میتوانیم با یک ائتلاف فراگیر بر سر منافع و مصالح ملی و با استفاده از این پتانسیلهای موجود، بیماریهای اقتصادی، اجتماعی را مداوا کنیم.
انتهای پیام/