صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۲:۰۹ - ۲۰ تير ۱۴۰۰
فرصت‌های سیاست خارجی دولت سیزدهم-۱/ سلیمانی:

فعال‌سازی کریدور شمال-جنوب کلید طلایی دولت سیزدهم برای ورود به قفقاز و آسیای میانه

استقبال باکو از نفوذ آمریکا و اسرائیل، چالش‌ مهم پیش روی ایران استدولت سیزدهم فرصتی طلایی پیش رو دارد تا با گسترش روابط در آسیای مرکزی و قفقاز، به‌ویژه‌ جمهوری آذربایجان بتواند در این منطقه ورود کند؛ رویکردی که جز با تبادلات مرزی و فعال کردن کریدور شمال-جنوب محقق نمی‌شود.
کد خبر : 593794

گروه جهان خبرگزاری آنا-مجتبی اسماعیلی، پس از پایان جنگ سرد و نظام بین‌الملل دوقطبی که با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۳۷۰ هم‌زمان شد، جماهیر سوسیالیستی شوروی یکی پس از دیگری به استقلال دست یافتند و از درون این اتحاد ۱۵ کشور پدید آمد که جمهوری آذربایجان با حدود ۷۵۰ کیلومتر مرز با کشورمان یکی از آن‌هاست.


مناسبات تهران– باکو پس از شناسایی تقریباً دیرهنگام آذربایجان ازسوی ایران یعنی پس از گذشت پنج ماه از استقلال در سایه اشتراکات تاریخی و فرهنگی و دینی میان مردم دو کشور گرچه به نزدیکی منجر شده بود، اما به‌دلیل رویکردهای متفاوت و متناقض موجود نسبت به اشتراکات و واگرایی های موجود در سیاست خارجی دو کشور، موجب کاهش اعتماد متقابل شد و مانع از آن شده است که روابط دو کشور از عمق و استحکام لازم و کافی برخوردار باشد.


روابط جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان پس از استقلال این جمهوری دارای فراز و نشیب‌های فراوان بوده است. در دوره ریاست جمهوری ایاز مطلب‌اف و متعاقباً در دوره‌ای که یعقوب محمداف، رئیس وقت مجلس ملی آذربایجان پس از کناره‌گیری اجباری ایاز مطلب‌اف به‌عنوان کفیل ریاست جمهوری وظایف رئیس جمهور را برعهده داشت، مناسبات دو کشور روبه جلو بود و با آغاز اشغال قره‌باغ از سوی ارمنستان، مرحوم اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس‌جمهور وقت ایران در اردیبهشت‌ماه ۱۳۷۱ با دعوت از همتایان آذری و ارمنی خود به تهران اقدام به میانجی‌گری برای برقراری آتش‌بس و صلح کرد، اما هم‌زمان با صدور این بیانیه شهر شوشا سقوط شوشا کرد تا میانجی‌گری کشورمان با شکست مواجه شود. در همین شرایط جبهه خلق آذربایجان با تبلیغات گسترده ایران را عامل سقوط شوشا معرفی کرد که تاکنون نیز این برداشت در افکار عمومی این کشور باقی مانده است.



دیدار الهام علی‌اف، رئیس‌جمهور آذربایجان با رهبر معظم انقلاب در اسفند ۹۵


در انتخابات ریاست جمهوری که خرداد ماه ۱۳۷۱ برگزار شد ایلچی بیگ در سایه تبلیغات منفی علیه ایران و روسیه و دامن زدن به ملی‌گرایی افراطی پیروز شد. با روی کار آمدن ایلچی بیگ به‌دلیل رویکردهای منفی وی نسبت به روسیه و ایران، روابط باکو با تهران و مسکو رو به سردی گرایید و دولت جدید نزدیکی به غرب و ترکیه را هدف اصلی سیاست خارجی خود قرار داد.


یک‌سال از افراط‌گرایی در عرصه داخلی و خارجی دولت جبهه خلق گذشته بود که با تحریک و مساعدت روسیه در خرداد ماه ۱۳۷۲ کودتا علیه دولت وقت رخ داد. در بحبوحه کودتا ایلچی بیگ در تماس تلفنی از حیدر علی‌اف، رئیس شورای عالی جمهوری خودمختار نخجوان که مخالف یکدیگر بودند دعوت کرد به باکو بیاید و به غائله خاتمه دهد.


علی‌اف در نخستین فرصت وارد باکو شد و پس از حضور در مجلس ملی که نماینده مجلس هم محسوب می‌شد و مشورت‌های لازم، عازم شهر گنجه شد و با صورت حسین‌اف دیدار و مذاکره کرد و با وعده نخست‌وزیر شدن او غائله را پایان داد.


دوره ثبات نسبی در سیاست خارجی آذربایجان


حیدر علی‌اف که رئیس مجلس ملی شده بود، کفیل ریاست جمهوری شد و در مهرماه۱۳۷۲ در انتخابات سراسری با رأی بسیار بالایی به ریاست جمهوری رسید. رویکرد آذربایجان در دوره حیدر علی‌اف کاهش تنش با روسیه و ایران و برقراری توازن در سیاست خارجی و روابط با روسیه و غرب بود. این دوره را می‌توان دوره ثبات نسبی در سیاست خارجی جمهوری آذربایجان دانست. علی‌اف که فرزند خود الهام علی‌اف را به‌عنوان نخست‌وزیر منصوب کرده بود، در آخرین روزهای حیاتش در بیمارستانی در آمریکا از قدرت کناره‌گیری کرد. پس از آن الهام علی‌اف در انتخابات سال ۱۳۸۳ به‌عنوان رئیس‌جمهور آذربایجان برگزیده شد.


الهام علی‌اف سیاست‌های پدرش را ادامه داد و با درآمدهای نفتی ناشی از کنسرسیوم نفتی در راستای رشد اقتصادی و ایجاد تأسیسات زیربنایی گام برداشت. او این مسیر را تاکنون ادامه داده، هرچند که همواره مورد انتقاد شدید مخالفان از نظر چگونگی مصرف درآمدهای نفتی مواجه بوده است.


روابط ایران و جمهوری آذربایجان که در چنین فضایی برقرار و ادامه یافت، در زمینه‌های مختلف تحت تأثیر عوامل داخلی، منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای با فراز و فرودهایی همراه بوده است. برای بررسی این موضوع با افشار سلیمانی، سفیر سابق کشورمان در جمهوری آذربایجان گفت‌وگو کرده‌ایم که در زیر تقدیم می‌شود.


آنا: لطفاً درباره پیشینه روابط ایران و آذربایجان توضیح دهید. نخستین ارتباطات میان تهران و باکو به چه دوره‌ای بازمی‌گردد و در چه حوزه‌هایی بوده است؟


سلیمانی: پس از فروپاشی شوروی، جمهوری آذربایجان در اوت ۱۹۹۱ اعلام استقلال کرد و از کشورهای مختلف خواستار به‌رسمیت شناختن خود شد. ترکیه سه روز پس از اعلام استقلال جمهوری آذربایجان، این کشور را به رسمیت شناخت و جمهوری اسلامی ایران پنج ماه بعد به این اقدام مبادرت ورزید. روابط ایران و آذربایجان پس از استقلال این جمهوری از شوروی دارای فراز و نشیب‌های فراوان بوده است.


با ریاست جمهوری ایاز مطلب اف و آغاز جنگ قره‌باغ، ایران سعی کرد با میانجی‌گری به حل بحران کمک کند؛ در این دوران هنوز روابط گسترده‌ای میان دو کشور به وجود نیامده بود و باکو در اوایل استقلال مجال چندانی برای تعریف روابط خود با کشورهای منطقه نداشت که علت اصلی این امر بحران قره‌باغ بود.


با روی کار آمدن ابوالفضل ایلچی بیگ، روابط تهران – باکو رو به سردی گرایید، اما سرانجام با انتخاب حیدر علی‌اف، سیاستمدار کهنه کار آذربایجانی و نیز با آتش‌بس اعلام‌شده در جنگ قره‌باغ در مارس ۱۹۹۴، دوران بهبودی روابط دو کشور آغاز شد.


حیدر علی‌اف با سفر به ایران به دعوت دکتر علی‌اکبر ولایتی و هاشمی رفسنجانی، وزیر امور خارجه و رئیس‌جمهور وقت و امضای قرارداد همکاری و کمک درحالی‌که نخجوان تقریباً در محاصره بود، توانست افکار عمومی آذربایجان را نسبت به ایران و حیدر علی‌اف مثبت و زمینه بازگشت وی را به باکو فراهم کند.


ماجرای دیدار دکتر ولایتی با حیدر علی‌اف در آلماتی


آنا: شما از ابتدای روابط ایران و آذربایجان تا سال ۱۳۷۵ در همه موضوعات مربوط به روابط دو کشور مجری و شاهد عینی مبادلات بودید. با توجه به تجربیات خود، نوع روابط تهران و باکو را در سال‌های آغازین روابط دوجانبه تبیین کنید.


سلیمانی: حیدر علی‌اف الگوی توسعه آذربایجان را مبتنی بر الگوی برقراری توازن میان کشورهای غربی، روسیه و ایران تعریف و از توسعه روابط با کشورهای منطقه استقبال کرد. جمهوری اسلامی ایران میان سال‌های ۹۵ – ۱۹۹۲ در رأس شرکای تجاری جمهوری آذربایجان قرار داشت.


با عدم پذیرش جمهوری اسلامی ایران در کنسرسیوم نفتی قرن در اسفند ۱۳۷۳ که با فشار دولت آمریکا انجام شد، روابط دو کشور دچار وقفه چندماهه شد. من که در آن زمان کاردار موقت ایران در باکو بودم، در دیداری با حیدر علی‌اف از وی خواستم نسبت به گرم کردن روابط دو کشور گام جدی بردارد. علی‌اف اعلام کرد به‌زودی کنسیرسیوم گازی معدن شاه دنیز تشکیل خواهد شد و او شرکت‌های آمریکایی را وارد آن نخواهد کرد تا ایران سهمی از این کنسرسیوم دریافت کند.



با توجه به اینکه با نزدیک شدن به صلح و امنیت در قره‌باغ که به‌تازگی گام‌های جدی برای آن برداشته شده است، ایران نباید از تصمیم آذربایجان برای تردد نکردن از جاده‌هایش برای اتصال نخجوان به باکو دچار چالش نشود



در مرداد ۱۳۷۴ که ولایتی برای شرکت در مراسم بزرگداشت هشتصدمین سال تولد آبای، شاعر قزاق در آلماتی، پایتخت وقت قزاقستان به‌سر می‌برد و قرار بود حیدر علی‌اف نیز به همین منظور عازم آلماتی شود، من با ابتکار شخصی برای آب شدن یخ روابط، زمینه ملاقات ولایتی و حیدر علی‌اف را در هتل محل اقامت وزیر امور خارجه فراهم کردم و علاوه بر انجام مشورت‌های لازم با ولایتی، خودم نیز در این دیدار حضور داشتم که نتیجه بسیار خوبی در پی داشت، به‌طوری‌که هاشمی رفسنجانی به دعوت حیدر علی‌اف از چهارم تا ششم آبان ۱۳۷۲ به باکو سفر کرد و ۱۴ سند همکاری از سوی وزیران ذی‌ربط در زمینه‌های مختلف امضا شد.


عاملی که ایران و آذربایجان را به سوی اختلاف منافع سوق داد، موضوع رژیم حقوقی دریای خزر و قدرالسهم دو کشور از منابع زیر بستر این دریا بود. اوج رویارویی ایران و آذربایجان بر سر استفاده از منابع دریای خزر در سال ۲۰۰۱ رخ داد، به‌گونه‌ای که تهران، باکو را تهدید کرد که در صورت عقب‌نشینی نکردن کشتی‌های کشف و استخراج نفت شرکت انگلیسی از معادن نفتی آراز، آلوو شرق که ایران نام البرز بر آن نهاده است، به زور متوسل خواهد شد. شرکت «بی پی» بدون مجوز دولت باکو از محل مورد نظر دور شد و به پایگاه نفتی خود در نزدیکی ساحل باکو بازگشت.


آذربایجان به‌دنبال بازپس‌گیری مناطق اشغال‌شده قره‌باغ


با به قدرت رسیدن الهام علی‌اف، رهبر حزب آذربایجان نوین که جانشین پدرش شده بود، آذربایجان علاوه بر حفظ روابط با روسیه سرعت مناسبات با غرب را افزایش داد و در جهت استفاده از حضور شرکت‌های نفتی آمریکایی و اروپایی برای حل مناقشه قره‌باغ همت گماشت که نتیجه جدی به همراه نداشت و پس از ۳۰ سال آذربایجان با اقدام نظامی در اواخر آبان ۱۳۹۹ به بخش‌های عمده‌ای از خاک اشغال‌شده خود و توافق صلح با کمک نسبی روسیه دست یافت.


آنا: چه عواملی باعث شد کشورمان بتواند ورود کنسرسیوم نفتی قرن شود؟


سلیمانی: وجود تنش میان ایران و آمریکا، سیاست خارجی کشورمان و نیز تضعیف اعتماد متقابل میان تهران- باکو به‌دلایل مختلف سبب ندادن اجازه به ایران برای ورود به کنسرسیوم نفتی قرن از سوی آمریکا و ایجاد چالش در کسب سهم خود از منابع نفتی دریای خزر نشد.


علاوه بر این، با انعقاد قرارداد احداث خط لوله نفت باکو، تفلیس، جیحان و خط لوله گاز باکو، تفلیس، ارزروم، مسیر ایران به‌عنوان مسیر انتقال انرژی که امن‌تر، کوتاه‌تر و ارزان‌تر از آن دو خط بود، کنار گذاشته شد و به‌دلیل امنیتی و اقتصادی و ایجاد نشدن زمینه وابستگی به انرژی و مسیر ایران به زیان کشورمان تمام شد که هیچ وقت قابل جبران نخواهد بود.


آنا: سیاست خارجی جمهوری آذربایجان بر چه عواملی مبتنی است؟


سلیمانی: از ابتدای استقلال آذربایجان و به‌ویژه در دوره‌های حیدر و الهام علی‌اف اولویت سیاست خارجی این کشور بازپس‌گیری مناطق اشغال‌شده قره‌باغ و سایر شهرهای اشغالی از ارمنستان به‌وسیله برخورداری از اقتصاد قوی ناشی از درآمدهای نفتی و امنیت استخراج و انتقال انرژی و تحت تأثیر قرار دادن تصمیمات روسیه، آمریکا، فرانسه و انگلیس بوده است.


دیگر اولویت‌های سیاست خارجی آذربایجان عبارتند از:




  • پیگیری سیاست خارجی نسبتاً مستقل با هدف برپایی تمامیت ارضی و استحکام حاکمیت جمهوری آذربایجان و تلاش برای به حداقل رساندن تأثیر قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی با توجه به میزان برخورداری از مؤلفه‌های قدرت ملی و تفوق بر مخاطرات امنیتی






  • اتخاذ رویکرد برقراری توازن نسبی در روابط با روسیه، آمریکا و اروپا (البته کشورها و نهادهای غربی همواره منتقد رعایت نکردن حقوق بشر به‌ویژه از جهات آزادی بیان و برگزاری اجتماعات از سوی دولت آذربایجان بوده‌اند و همین موضوع مانع از تعمیق بیشتر روابط آذربایجان با غربی‌ها شده است).






  • تعمیق روابط با ترکیه تا حد رسیدن به سطح اتحاد راهبردی






  • توسعه دموکراسی نسبی و هدایت شده بر مبنای اقتصاد بازار آزاد و حاکمیت قانون






  • توسعه روابط متقابل حسن همجواری و سودمند با دولت‌های همسایه و منطقه و جهان بر مبنای اولویت‌ها






  • غیر نظامی کردن دریای خزر






  • ادغام در ساختارهای اروپایی و فرا آتلانتیکی شامل ناتو و اتحادیه اروپا




نفوذ رژیم صهیونیستی در آسیای میانه و قفقاز


آنا: با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی شاهد نفوذ رژیم صهیونیستی در جمهوری‌های نوظهور بودیم. نقشه صهیونیست‌ها از نفوذ و ورود به این منطقه چه بوده است؟


سلیمانی: پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، رژیم صهیونیستی با سرعت جمهوری‌های تازه استقلال یافته آسیای مرکزی و قفقاز را به رسمیت شناخت و به برقراری روابط دیپلماتیک با این کشورها و تأسیس سفارتخانه در بیشتر این جمهوری ها اقدام کرد. در واقع هدف این رژیم از توجه به این کشورها مبارزه با بنیادگرایی اسلامی تحت تأثیر ایران و کشورهای عربی، افزایش نفوذ همه‌جانبه در این کشورها و کسب وجهه بین‌المللی بود.



جمهوری آذربایجان بزرگترین اقتصاد را در میان کشورهای قفقاز جنوبی دارا و این در حالی است که از تمام ظرفیت‌ها برای افزایش روابط با این کشور از سوی ایران استفاده نشده است



تمایل به گسترش روابط از طرف اسرائیل با استقبال این جمهوری ها مواجه شد، زیرا سرمایه‌گذاری‌ها، فناوری و تجربیات اقتصادی این رژیم می‌توانست در روند رشد و توسعه اقتصادی این کشورها بسیار مفید باشد. در این میان روابط با جمهوری آذربایجان از اهمیت ویژه‌ای برای رژیم اسرائیل برخوردار است، زیرا هر دو ایران را به درجات مختلف به‌عنوان تهدید اصلی خود ارزیابی می‌کنند.


آنا: چرا جمهوری آذربایجان راه نزدیکی با اسرائیل را در پیش گرفت؟


سلیمانی: یکی از چالش‌های سیاست خارجی جمهوری آذربایجان برای ایران نزدیکی به رژیم صهیونیستی است. باکو اهداف گوناگونی از توسعه مناسبات خود با اسرائیل جست‌وجو می‌کند که برخی از مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از؛


– نزدیکی به اسرائیل امکان تأثیر بر سیاست‌های منطقه‌ای آمریکا را به نفع باکو افزایش می‌دهد.


– این اقدام را راهبرد موازنه ساز در برابر مناسبات بسیار دوستانه تهران- ایروان محسوب می‌کند.


– مناسبات با رژیم صهیونیستی امکان استفاده باکو از فناوری‌های نظامی و کشاورزی این رژیم را افزایش می‌دهد.


عملکرد سیاست خارجی کشورها در محیط منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای علاوه بر اینکه تحت تأثیر عوامل مختلفی به صورت عملیاتی درمی‌آید، تأثیرات متفاوتی نیز به همراه دارد. مناسبات دوستانه ایران و ارمنستان هر چقدر هم که در سایه همجواری و همسایگی لازم و قابل توجیه باشد، برای جمهوری آذربایجان به‌عنوان تهدید تلقی می‌شود و همین‌طور، روابط اسرائیل و آذربایجان با هر عنوانی ایران را نگران کرده است. در این میان، موضع کشورهای مختلف نسبت به بحران قره‌باغ یکی از عوامل اصلی ارزیابی باکو نسبت به آن کشورها در برقراری و چگونگی مناسبات است.




بیشتر بخوانید:


سلیمانی: سیاست خارجی دولت با نادیده گرفتن شایسته‌سالاری فرصت‌ها را از دست داد




جمهوری اسلامی ایران بنا به دلایل متعددی توان تأثیرگذاری در موضوعات قفقاز جنوبی به‌ویژه در جمهوری آذربایجان را از دست داده است، هر چند بیش از حد خوشبینانه به نظر خواهد رسید که اصولاً چنین توانی را در استقلال این کشورها تا به امروز فرض کرد، اما تهران در دوره کوتاهی به‌عنوان بازیگر تأثیرگذار در این منطقه شناخته شده بود.


کاهش قدرت نفوذ ایران در قفقاز


آنا: دولت سیزدهم تا حدود ۳۰ روز دیگر قدرت را در دست می‌گیرد. در حوزه سیاست خارجی چه عواملی باعث کاهش نفوذ ایران در حوزه قفقاز شده است؟


سلیمانی: این موضوع به عوامل داخلی، منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای بازمی‌گردد. موضوع دیگر به تنوع قومی در ایران بازمی‌گردد که منجر به رویارویی ارامنه و آذری‌ها به‌دلیل بحران قره‌باغ شد. از عوامل منطقه‌ای مؤثر می‌توان اختلاف بر سر رژیم حقوقی دریای خزر، بحران قره‌باغ و نیز تمایل به اجرای یک الگوی توسعه غربگرا از سوی آذربایجان و گرجستان را عنوان کرد.


از عوامل فرامنطقه‌ای مؤثر در کاهش نفوذ و تأثیر ایران در قفقاز جنوبی نیز می‌توان به حضور قدرت‌های فرامنطقه‌ای و فعالیت آن‌ها در قفقاز جنوبی پرداخت. آمریکا با زیر فشار قرار دادن و یا امتیازدهی به کاهش تأثیرگذاری جمهوری اسلامی در این منطقه و پایین ماندن سطح روابط ایران با کشورهای قفقاز جنوبی اقدام کرده است.



منطقه قره باغ کوستانی


موضوعاتی همچون امکان مشارکت نداشتن ایران در نخستین کنسرسیوم نفتی باکو موسوم به پروژه قرن (۱۹۹۵) که با مخالفت آمریکا و متحدان اروپایی اش محقق شد، اعلام حوزه دریای خزر به‌عنوان منطقه منافع حیاتی از سوی آمریکا (۱۹۹۷)، توافق بر سر خطوط انتقال انرژی باکو- تفلیس- جیحان (۱۹۹۹) و متعاقب آن خط لوله انتقال گاز باکو - تفلیس -ارزروم، جمهوری اسلامی ایران را با محدودیت‌های رسمی در منطقه مواجه کرد.



مسیر ایران برای انتقال انرژی دریای خزر کوتاه‌ترین، امن‌ترین و ارزان‌ترین آلترناتیو است که به‌دلیل فشارهای آمریکا بر منطقه قفقاز بدون استفاده مانده است



از دیگر عوامل مؤثر در توسعه، تعمیق و تحکیم نیافتن روابط ایران با آذربایجان می‌توان موارد زیر را بیان کرد؛




  • بحران قره‌باغ و متهم کردن جمهوری اسلامی ایران به حمایت از ارمنستان از سوی آذربایجان






  • اندیشه پان ترکیسم و طرح آذربایجان بزرگ از سوی برخی محافل آذری و موضوعاتی از قبیل استقلال آذربایجان جنوبی که حساسیت جمهوری اسلامی ایران را برانگیخته است






  • احساس نگرانی آذربایجان از صدور انقلاب اسلامی ایران به این کشور و طرح موضوعاتی همچون تشکیل ایران شمالی که آذربایجان را بخش جدا شده از ایران معرفی می‌کنند






  • اختلاف در زمینه رژیم حقوقی دریای خزر به‌ویژه قدرالسهم ایران از منابع انرژی زیر بستر دریا




  • استقبال باکو از نفوذ آمریکا و اسرائیل در منطقه به‌عنوان عاملی موازنه ساز در برابر محور مسکو، تهران، ایروان




  • احساس تهدید جمهوری اسلامی ایران از گسترش نفوذ آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه قفقاز جنوبی




لازم به ذکر است در برخی از کتاب‌های درسی جمهوری آذربایجان نگاه ضد ایرانی تأثیر منفی در رویکرد این کشور نسبت به ایران برجای گذاشته است، به‌عنوان نمونه در کتاب تاریخ مقطع پنجم دبستان در آذربایجان، نقشه آذربایجان بزرگ قسمت‌هایی از ایران را نیز دربرمی‌گیرد.


هر چند پس از استقلال آذربایجان، با توجه به شیعه بودن مردم این کشور گمان بسیاری بر سلطه فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در این کشور می‌رفت و همواره ایران منبع رهنمودهای دینی در این کشور بود، در رقابت با فرهنگ غربی، فرهنگ شیعی – ایرانی تأثیر و نفوذ چندانی به دست نیاورده است.




  • همکاری‌های جمهوری آذربایجان با ساختارهای سیاسی، اقتصادی و نظامی اروپا ازجمله شورای اروپا، سازمان امنیت وهمکاری اروپا، مجمع پارلمانی اروپا، اتحادیه اروپا و پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)




در کنار موانع مذکور رویکرد باکو در رابطه با پرونده هسته‌ای ایران که پیوسته بر حل مسالمت‌آمیز آن تأکید می‌کند و نیز اجازه ندادن به استفاده از خاک آذربایجان به‌عنوان پایگاهی برای تهدید ایران، به‌عنوان عوامل مثبت روابط دو کشور تلقی می‌شود. این مواضع پیوسته در سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های الهام علی‌اف، رئیس‌جمهور این کشور مطرح شده است.


فرصت‌های مغفول مانده و قابل استفاده ایران در آذربایجان


آنا: دولت سیزدهم در حوزه سیاست خارجی چگونه می‌تواند از ظرفیت‌های مغفول مانده آذربایجان در راستای توسعه روابط استفاده کند؟


سلیمانی: جمهوری آذربایجان بزرگترین اقتصاد را در میان کشورهای قفقاز جنوبی دارا و این در حالی است که از تمام ظرفیت‌ها برای افزایش روابط با این کشور از سوی ایران استفاده نشده است. قرار گرفتن جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان در کنار دریای خزر و عضویت هر دو کشور در سازمان همکاری‌های اقتصادی (اکو) و تأکید بر همکاری‌های منطقه‌ای به‌ویژه در زمینه‌های انرژی، تجارت، حمل‌ونقل و ارتباطات، ظرفیت مناسبی برای تقویت همکاری‌های منطقه‌ای ایجاد کرده است.


جمهوری آذربایجان کشوری محصور در خشکی است و از مسیر کشورهای همسایه ازجمله گرجستان و ایران می‌تواند به‌عنوان پلی برای ارتباط با جهان خارج ازطریق دریای سیاه و خلیج‌فارس مرتبط شود. در واقع عنصر همسایگی باعث اهمیت یافتن هر یک از این دو کشور برای دیگری است و موقعیت جغرافیایی ایران به‌خاطر قرار گرفتن میان دو حوزه خزر و خلیج‌فارس که هر دو حوزه از قطب‌های انرژی دنیا محسوب می‌شوند، اهمیت ایران را از منظر جغرافیایی افزایش می‌دهد.



ورود آزمایشی قطار باری روسیه به آستارا


آشکار است با وجود تلاش‌هایی که غرب و در رأس آن آمریکا و نیز رقبای منطقه‌ای ایران برای منزوی کردن و حذف ایران از معادلات منطقه انجام می‌دهند، باز هم مسیر ایران به سوی دنیای آزاد برای جمهوری آذربایجان، بهترین و با صرفه‌ترین مسیر است.


از زمان استقلال تا سال ۱۳۷۵ (۱۹۹۶) موازنه تجاری میان دو کشور به نفع جمهوری آذربایجان بود، اما از این سال تا به امروز این موازنه به نفع جمهوری اسلامی ایران است. مناسبات تجاری – اقتصادی ایران و آذربایجان بسیار پر فراز و نشیب بوده است، به‌طوری‌که سقف مبادلات تجاری دو کشور از ابتدا تا کنون در بیشتر موارد به ۴۰۰ الی ۵۰۰ میلیون دلار در سال رسیده است و در اوج همکاری‌های تجاری از ۶۰۰ میلیون دلار عبور نکرده، هرچند همیشه تراز ایران در برابر آذربایجان ۸۰ درصد مثبت بوده است. این درحالی‌است که حجم مبادلات تجاری ترکیه و آذربایجان حدود ۳ میلیارد دلار در سال است و میزان تجارت ترکیه با کشورهای قفقاز جنوبی چهار تا پنج برابر است.


اقدام دیگر ایران برای تقویت روابط تجاری لغو روادید اتباع آذری برای ورود به ایران است. لغو رویداد به‌صورت معمول اقدامی دو طرفه است، اما طرف آذری همچنان به‌دلیل نگرانی‌های گفته شده اقدام به لغو روادید برای اتباع ایرانی نکرده است.


از فرصت‌های استفاده شده در زمینه‌های اقتصادی و انرژی می‌توان موارد زیر را بیان کرد؛




  • اجرای قرارداد معاوضه گاز آذربایجان از مسیر ایران به جمهوری خودمختار نخجوان.




به این صورت که آذربایجان به‌وسیله خط لوله در آستارا به ایران گاز تحویل می‌دهد و ایران از خط لوله داخلی که به خط لوله نخجوان متصل شده، معوض آن را پس از کسر ۱۵ درصد به‌عنوان هزینه سوآپ به طرف آذری منتقل می‌کند. با وجود اینکه از حدود ۳۰ سال قبل قرار بود این خط لوله به نخجوان متصل شود، ولی با پیگیری‌های انجام‌شده در سال ۱۳۸۴ در زمان مسئولیت بنده به اتمام رسید و با حضور رؤسای جمهور دو کشور افتتاح شد.




  • بهره‌برداری از پل مرزی پلدشت – شاه تختی که بر روی سد ارس قرار دارد. در ۲۵ مهر ۱۳۸۶ عملی شد.






  • قرارداد فروش یک‌هزار و ۷۰۰ خودروی سمند به آذربایجان. ارزش این قرارداد ۸ میلیون و ۷۶۶ هزار یورو بوده است و در ۲۱ اسفند ۸۵ توافق شد.






  • همکاری در زمینه انرژی برق و احداث خط ۱۳۲ کیلو ولت جلفا به‌وسیله جمهوری اسلامی ایران.






  • تسریع در اجرای خط ۳۳۰ کیلو ولت پارس آباد ایران و ایمیشلی جمهوری آذربایجان و افزایش ترانزیت برق به جمهوری آذربایجان به‌وسیله احداث نیروگاه آبی بر روی رودخانه ارس.






  • احداث سدهای خدا آفرین وقیز قلعه سی با مشارکت دو کشور




فرصت‌های پیش رو و نقشه راه تحقق آن


آنا: توصیه شما به مسئولان سیاست خارجی کشورمان در دولت سیزدهم برای بهبود و توسعه روابط با جمهوری آذربایجان چیست؟


سلیمانی: سطح روابط ایران و آذربایجان آن گونه که سابقه تاریخی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی مشترک ایجاب می‌کرد، گسترش چشمگیری نداشت و پس از استقلال این جمهوری به‌جز دوره کوتاهی شاهد افزایش همکاری متقابل نبوده است.


گرچه فرصت‌های ازدست رفته‌ای چون انتقال خطوط انرژی از مسیر ایران، مشارکت ایران در کنسرسیومهای نفتی و گازی آذربایجان (به‌جز پروژه گازی شاه دنیز که شرکت اویک در آن شرکت، اما بعداً سهم ۱۰ درصدی خود را به شرکت ایرانی نیکو واگذار کرد) و حضور اقتصادی و تجاری ایران در قفقاز جنوبی به‌ویژه در آذربایجان کمرنگ شد، اما درصورت انتخاب راهبرد تنش‌زدایی، هم‌زیستی مسالمت‌آمیز، اعتماد سازی متقابل، اولویت منافع ملی، شناخت واقع‌بینانه نظام بین‌الملل، تطبیق آرمان‌گرایی با واقع‌گرایی در عرصه داخلی، منطقه و جهان و شناخت دقیق از مؤلفه‌های قدرت و هرم نظام بین‌المللی و تقویت فضای باز و امن سیاسی برای تضارب آرا و استقرار شایسته سالاری در سطوح و ابعاد مختلف می‌توان مانع از تکرار فرصت‌سوزی شد.



همچنین می‌توان فرصت‌های باقی‌مانده را شکار و حتی فرصت‌های جدیدی در راستای منافع ملی ایجاد کرد. در همین راستا ارزیابی مجدد و آسیب‌شناسی عملکرد سه دهه اخیر می‌تواند به اصلاحات لازم و تغییر رویکرد و راهبرد نیز منجر شود.


منافع ملی ایران ایجاب می‌کند براساس رویکرد تحقق چسبندگی اقتصادی از رهگذر پیوستگی ژئوپلیتیک از تمامی ظرفیت‌های موجود استفاده کند و با توجه به اینکه با نزدیک شدن به صلح و امنیت در قره‌باغ که به‌تازگی گام‌های جدی برای آن برداشته شده است، ایران از تصمیم آذربایجان برای تردد نکردن از جاده‌هایش برای اتصال نخجوان به باکو دچار چالش نشود.


با اولویت دادن به همکاری‌های اقتصادی، تجاری و صنعتی در عصر دیجیتال و هوشمند می‌توان با گستردگی قابل توجهی موجبات چسبندگی اقتصادی را برگرفته از توانمندی‌های ناشی از ژئوپلیتیک و ظرفیت‌های طبیعی و فناوری محور در ایران و آذربایجان و دیگر همسایگان بر مبنای منافع مشترک و اعتماد متقابل با رفع نگرانی‌های متقابل به منصه ظهور رساند تا موجبات تقویت امنیت منطقه، توسعه کشورها و رفاه ملت‌های منطقه را فراهم کرد.


ازجمله اقداماتی که می‌توان انجام داد، موارد زیر است؛




  • برای اتصال خط آهن روسیه به ایران از مسیر آذربایجان و ارمنستان که از شهر جلفا به شبکه سراسری راه آهن ایران که تا بندرعباس امتداد دارد و در داخل ایران به دیگر محورها متصل می‌شود، با توجه به امضای بیانیه صلح اخیر در قره‌باغ باید تلاش جمعی کرد تا زمینه افزایش تجارت و توسعه توریسم در منطقه فراهم شود.






  • می‌توان پروژه کریدور ارتباطی ترکیبی از دریای سیاه را از مسیر گرجستان، آذربایجان و از راه‌های جاده‌ای و ریلی ایران به خلیج‌فارس با سرمایه‌گذاری چندجانبه و به‌وسیله تشکیل کنسرسیوم با مشارکت کشورهای منطقه در راستای افزایش چسبندگی اقتصادی عملیاتی کرد.






  • همه خطوط برق کشورهای منطقه را به یکدیگر متصل کرد و در جهت افزایش تبادل انرژی میان همسایگان گام‌های جدی برداشت.






  • دررابطه با انتقال آب میان کشورهای منطقه و احداث سد و نیروگاه می‌توان برنامه‌ریزی کرد.






  • احداث خط آهن آستارا-رشت را در اسرع وقت به اتمام رساند و کریدور ترکیبی شمال -جنوب را که از بندر بمبئی در اقیانوس هند شروع می‌شود و با عبور از دریای عمان و خلیج‌فارس از مسیر خطوط جاده‌ای و ریلی به دریای خزر، آذربایجان و روسیه و شرق اروپا می‌رسد با توجه به کوتاه شدن زمان و کاهش هزینه حمل، به توسعه تجارت منطقه‌ای همت گماشت.






  • کشورهای پیرامون دریای خزر می‌توانند با افزایش تعداد کشتی‌های باری و مسافری موجبات رونق تجارت و توریسم را در منطقه فراهم کنند و با ایجاد مناطق آزاد تجاری و بازارچه‌های ساحلی زمینه گسترش تجارت چمدانی را فراهم کنند.






  • باتوجه به آزاد شدن مناطق مرزی آذربایجان با ایران از اشغال، با ایجاد گذرگاه‌های جدید مرزی می‌توان ترددهای توریستی و تجارت چمدانی را میان دو کشور افزایش داد و به‌این وسیله امنیت مرز و رفاه ساکنان مناطق مرزی را تقویت کرد.






  • اجرای پروژه‌های مشترک تولیدی در مناطق مرزی با رویکرد صادراتی سبب افزایش اشتغال و تولید و صادرات و ضریب امنیتی منطقه گ و مانع از دخالت سایر کشورها در این مناطق می‌شود.




در هر صورت پیوند راهبردی در حمل‌ونقل هوایی، زمینی، دریایی و اتصال خطوط برق کشورهای منطقه و افزایش مبادلات تجاری منطقه‌ای و ایجاد مراکز تولیدی و فناوری در منطقه از هر جهت ضامن امنیت و توسعه کشورهای منطقه خواهد بود.


بدیهی است با گذشت زمان با تحقق این پروژه‌ها اعتماد متقابل و چندجانبه میان دولت‌ها و ملت‌ها تقویت می‌شود و دیدگاه‌ها و منافع مشترک موجب به حاشیه رفتن اختلافات و زدوده شدن آن‌ها می‌شود و امنیت منطقه‌ای استحکام می‌یابد. کشورهای ثالث هم به فکر دخالت در منطقه نمی‌افتند و به این ترتیب چسبندگی اقتصادی ناشی از پیوستگی ژئوپولتیک به چسبندگی امنیتی و همراه شدن ملت‌های منطقه منجر می‌شود. طبعاً کشورها می‌توانند این همکاری‌ها را به مرور زمان به موضوعات فرهنگی، علمی، اجتماعی و… بدون دخالت در امور داخلی یکدیگر و به صورت شفاف تعمیم دهند.


انتهای پیام/۴۰۳۳/


انتهای پیام/

ارسال نظر