صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

مهری

/////////////////////
کد خبر : 591766

؟؟؟


- ؟؟؟ نمی‌گیریم یا گرفتند، فکر می‌کنند هنوز این مقاومت را دارند. خیلی خطرناک است. الان یک ماه دیگر دوباره در سالن‌ها بسته می‌شود. با همین منوال پیش برود دوباره همین شرایط را داریم.


برنامه؟ اجرا؟ متن؟-


اوضاع فروش کتاب شما؟


- بله، ما هنوز رونمایی رسمی نکرده‌ایم ولی الان در سایت نودا فروش می‌رود. چون قرار بود اوضاع یک مقدار بهتر شود تا بتوانیم با حضور چند تن از اساتید یک مراسم رونمایی کوچک و مختصری بگیریم ولی من خودم قشم بودم، بعد که برگشتم فرصت پیش نیامد ولی احتمالاً در 10 تا 15 روز آینده مراسم رونمایی رسمی از این کتاب خواهیم داشت.


توقع هنرمندان از دولت آینده؟ اولویت‌ها در حوزه تئاتر با توجه به وضعیت فعلی؟


- یک چیزی را صادقانه می‌گویم. من خودم به شخصه و خیلی از هنرمندان هیچ‌وقت از هیچ دولتی، چه از دولت آقای روحانی گرفته، چه از دولت آقای احمدی‌نژاد گرفته و چه حالا که دولت آقای رئیسی در راه است، هیچ توقعی نداشته‌ایم چون متأسفانه هنرمندان در اولویت خیلی انتهایی برای همه دولت‌ها بوده‌اند. به همین دلیل ما یاد گرفته‌ایم فقط روی پای خودمان باشیم.


بحث واکسینه شدن هنرمندان را داریم که بعضی از عزیزان و دوستان هنرمندمان این مسئله را عنوان کردند که حداقل ما بتوانیم کار کنیم.


سر یک سریال قبل از عید بودم که سر آن سریال کرونا گرفتم. در حد مرگ بودم ولی مجبور بودم به خاطر اینکه داشتند قسمت‌های من را رج می‌زدند، با کرونا سر فیلمبرداری بروم و واقعاً مرگ را آنجا احساس می‌کردم ولی متأسفانه این اتفاق بود و هست.


وقتی هم که بچه‌ها عنوان کردند که حداقل هنرمندان بتوانند با خیال راحت‌تر بتوانند بروند کار کنند، همه موضع گرفتند که این همه آدم میانسال داریم! مریض‌های خاص داریم! اینجوری داریم! آنجوری داریم! هنرمندان هیچ اولویتی ندارند! بله، هنرمندان هم بخشی از مردم هستند فقط البته نمی‌دانم چرا فحش‌خور ما ملس‌تر از بقیه آدم‌ها شده است.


اگر هم الان بخواهیم مطالبه واکسن کنیم قطعاً با این قضیه با مشکل مواجه می‌شویم که خون هنرمندان از هیچ کس دیگر رنگین‌تر نیست در صورتی که این تنها کاری است که ما داریم. خود من اگر کار نکنم زندگی‌ام فلج می‌شود در صورتی که سایر مشاغل مثل سوپرمارکت‌ها و رستوران‌ها با کرونا هم سر کار می‌رفتند ولی ما در صورت گرفتن کرونا، کاملاً آن روزی که داریم قطع می‌شود و کاری که داریم از دست می‌دهیم.


؟؟؟


- بله مثل همان مسئله مالیات که گیر داده بودند باید به هنرمندان مالیات تعلق بگیرد در صورتی که عده خاصی از هنرمندان بودند که درآمد آنچنانی داشتند. به خدا قسم من سال‌های عمرم را روی تئاتر گذاشته‌ام، بهترین سال‌هایی که اصلاً می‌توانستم یک زندگی دیگری را داشته باشم. زندگی‌ام را گذاشتم که در این رشته و عرصه‌ای که خودم دوستش داشتم کار و فعالیت کنم و زندگی‌ام را جلو ببرم. درآمد سالیانه من مگر چقدر است؟


وقتی می‌گویی هنرمند، همه می‌آیند با آن قشر نوید محمدزاده، جواد عزتی، گلزار و ... مقایسه می‌کنند. حتی این آفت بد را هم که بعداً با هم مفصل راجع به آن صحبت می‌کنیم را داریم که مثلاً منی که 20 سال تئاتر کار کرده‌ام، این همه جایزه گرفته‌ام، من دیده‌ام مثلاً بعضی از بچه‌ها می‌گویند ما 10 یا 15 جایزه بازیگری داریم و برایشان افتخار است، من بالغ بر 70 جایزه بازیگری، کارگردانی و نویسندگی دارم! و وقتی وارد عرصه تصویر می‌شوم دقیقاً همین است. می‌بینم وجهه اجتماعی منی که سال‌ها کار کرده‌ام با آن کسی که تازه وارد تصویر شده و یک فیلم کار کرده فرقی نمی‌کند، چه بسا که او را بیشتر از من تحویل می‌گیرند.


یعنی تئاتری‌ها در واقع یک قشر مظلوم، طرد شده، که مثلاً فکر می‌کنند تئاتری‌ها آدم‌های علافی هستند! این دیدگاهی است که من سر چندین کاری که اخیراً رفتم متوجه شدم که حتی به رزومه تو یک نگاه نمی‌کنند که تو کی هستی و کجا بودی؟ چقدر تصویر کار کرده‌ای؟ چقدر مردم تو را می‌شناسند؟ این شده حتی ملاکی برای قرارداد بستن، ملاکی برای در خطر بودن یا نبودن از کرونا.


خیلی وقت‌ها می‌گویند مگر حالا شما تئاتری چه کار می‌کنید که واکسن هم بزنید؟! خب زندگی ما دارد از این راه می‌رود! ما اگر کار نکنیم روزی‌مان را نمی‌توانیم سر سفره‌مان ببریم. کل زندگی ما در این قضیه خلاصه شده و در این مسئله است و بعد ما باید با تعدادی آدم که کار تصویری کرده‌اند، دستمزدهای آنچنانی هم از تصویر می‌گیرند و ما در اولویت دهم آنها قرار می‌گیریم، مقایسه شویم.


من به عنوان یک هنرمند تئاتری واقعاً دلم می‌خواهد اگر، چون واقعاً قضیه آقای رئیسی یک جوری بود که چون خانواده من خوشبختانه یا متأسفانه از ایشان طرفداری می‌کردند که حالا ایشان قرار است یک منجی باشد و یک اتفاقی را رقم بزند، من به مامانم می‌گفتم من یک بار می‌آیم سرِ دین شما می‌خواهم ببینم این اتفاقی که شما دارید رقم می‌زنید و فکر می‌کنید یک اتفاق بهتری است، چگونه است؟ بعد از این دیگر قطعاً به هیچ کسی نمی‌توانم اعتماد کنم.


امیدوارم دولتی که برای خیلی از اقشار جامعه این امید را داشته که قرار است گرانی‌ها از بین برود، قرار است یک امیدی بین مردم قرار بگیرد، قرار است عدالت بین مردم قرار بگیرد، این عدالت را راجع به هنرمندان هم برقرار کند که تمام بچه‌هایی که دارند کار می‌کنند اعم از تدارکات، تئاتر، منشی صحنه، بازیگرها، همه در یک لِول هستند، همه دارند زحمت می‌کشند تا یک کار خوبی را ارائه کنند، پس ما اولویت‌مان را بگذاریم روی بچه‌هایی که زحمت کشیده این عرصه هستند، نه بچه‌هایی که بیشتر دیده شده‌اند، نه بچه‌هایی که با چهارتا سریال مردم آنها را می‌شناسند که متأسفانه این آفت حالا دامن خود من را هم گرفته، ترجیح می‌دهم در این شرایط کار تصویر کار کنم.


چاره‌ای نیست!


- می‌گویم که سال‌های سال است دارم تئاتر کار می‌کنم، چه اتفاقی را رقم زدم؟! در بالاترین نقطه‌های تئاتر ایران قرار گرفتم، هیچ کسی من را نمی‌شناسد! در صورتی که کافی است من یک سریال حتی با بازی بد هم کار کنم.


ریحانه پارسا... و چقدر هم تلخ بود!


- بله. نمی‌دانید من واقعاً سر این کارهایی که اخیراً رفتم، یعنی حتی سر بستن قراردادم، به شما می‌گویند، یعنی موجب توهین است، خب حالا شما مثلاً این همه هم تئاتر کار کرده‌اید اما کسی که شما را نمی‌شناسد! حالا یک دستمزد بگیر بیا! بعد تو با خودت فکر می‌کنی که من این همه رزومه دارم، این همه سال عمرم را گذاشتم، این همه زحمت کشیده‌ام، بعد من باید با یک بازیگری که مثلاً یک سریالی را به هر دلیلی بازی کرده، یکسری روابط خودش را داشته، یکسری استعدادهای خودش را داشته، یک اتفاق برایش افتاده و حالا در کارش دیده شده، من را باید با یک آدم کار اولی مقایسه کنند و خیلی بدتر اینکه به تو بگویند آن دستمزدی که بازیگر کار اولی یا دومی یا چندمی که تجربه‌ای ندارد می‌گیرد، چندین برابر دستمزدهایی است که به بچه‌های تئاتری می‌دهند و فکر می‌کنند که دارند به ما صدقه می‌دهند که از ما در کارهای تصویری استفاده می‌کنند که خب حالا شما باید به وسیله ما دیده شوید!


این خیلی دردناک است و بحث مفصلی را می‌طلبد. باید راجع به این قضیه صحبت کنم که من در این یک سال گذشته که به دلیل کرونا بیشتر درگیر تألیف بودم، بعد هم کار تصویر را ترجیح می‌دادم به اینکه تئاتر کار کنم، بنا به همین دلایلی که خطر کمتری وجود داشت در بازه‌ای که تو داشتی، مثلاً طی 10 یا 15 روز در یک فیلم بازی می‌کردی تا تمرین پنج، 6 ماهه تئاتر!


آنقدر تجربیات تلخ و ناگوار داشتم، فقط دلم می‌سوخت که من، حالا منی که ؟؟؟ مهری هستم این اتفاقات دارد برایم می‌افتد و برخوردها می‌شود، وای به حال بچه‌هایی که چهار یا پنج سال است کار کرده‌اند.


یک زمانی می‌گفتند بازیگرها برای اینکه خوب کار کنند، دیده شوند و اصالت داشته باشند باید از تئاتر شروع کنند در صورتی که الان همه می‌روند تصویر کار می‌کنند و بعد می‌آیند تئاتر هم کار می‌کنند که بگویند ما تئاتری هم می‌توانیم باشیم ولی به انتخاب خودمان داریم تصویر کار می‌کنیم!


منظورم از توقع از دولت آینده و مدیران فرهنگی، یک جور بی توقعی و اینکه «مرا به خیر تو امیدی نیست، شر مرسان!» یعنی دولت دخالتی نکند اما بحث واکسیناسیون هنرمندان مهم است که حداقل این یک مورد را به عنوان کف خواسته‌ها پیگیری کنند؟


- واقعاً چون اوضاع را نمی‌شود پیش‌بینی کرد. معمولاً هر دولتی که می‌آید از هنرمندان به نفع خودش در اوایل استفاده می‌کند و بعد هنرمندان می‌شوند طفیلی و به کناری پرت می‌شوند. من واقعاً نمی‌دانم که دولت جدید چیست و امیدهایی که خانواده‌ام و خیلی از مردم را دارم می‌بینم نسبت به دولت جدید دارند و من هم امیدوارم که واقعاً این‌طور باشد، همه فکر می‌کنند یک روزنه امیدی دارد شکل می‌گیرد.


اگر این‌جور باشد که واقعاً ما هنرمندان باید خیلی از دولت جدید توقع داشته باشیم. آنقدر که ما بدی دیده‌ایم ترجیح‌مان این است که هیچ توقعی از هیچ دولتی نداشته باشیم!


کدام یک از هنرمندان ما که سالی هفت، هشت یا 9 اجرا هم دارد می‌رود یک حقوق ثابت دارد؟ کدام از ماها یک تأمین داریم؟ حتی در دولت قبلی گفتند که تئاتر شغل نیست! در صورتی که ماها داریم با تئاتر زندگی می‌کنیم.


من جزء کسانی بودم که به شغل محسوب نشدن تئاتر اعتراض کردم. مگر ما راه دیگری برای زندگی‌مان داریم؟ ما سال‌های عمرمان را گذاشتیم، وقتی برایش رشته دانشگاهی داریم، وقتی که ماه‌ها و سال‌ها زمانمان را می‌گذاریم، تئاتر شغل دوم خیلی از ماها نیست، شغل اول ماهاست. چیزی است که با آن زندگی می‌کنیم.


درست است که الان خیلی از هنرمندان طرد شده‌اند به سمت، من استاد پیشکسوتی را می‌شناسم که الان دارد در نانوایی کار می‌کند! استاد پیشکسوتی را می‌شناسم که در نمایشگاه، دلالی می‌کند و من دلم می‌شکند که می‌بینم این آدم با این نوع هنر دارد جلوی دست چهار آدم 1619 کار می‌کند، چایی می‌آورد چایی می‌برد! استاد هنرمندی را می‌شناسم که واقعاً در خرج زندگی و مخارج روزانه‌اش مانده است!


چرا ما نباید یک امنیتی داشته باشیم؟ مگر غیر از این است که کار ما فرهنگ‌سازی است؟ مگر غیر از این است که در دنیا برای فرهنگ‌سازی میلیاردها میلیارد خرج می‌کنند؟ غیر از این است؟ نه! ما فقط نمی‌دانم چرا اینجا به یک نقطه‌ای رسیده‌ایم که واقعاً هنرمندان و تئاتری‌های ما باید یک جوری آدم‌های مطرودی باشند که حتی حق دفاع کردن از حقوق اولیه خودشان را هم ندارند.


اگر واقعاً این دولت، دولتی است که آن وعده‌هایی که داده محقق شود، البته اینقدر ما در دولت‌های قبلی فکر می‌کردیم اتفاقات عظیمی می‌افتد و ناامید شدیم، الان هم احساس می‌کنم شاید از این دولت هم نباید خیلی توقع داشت.


اما حداقل کسی که مورد تأیید رهبری است یک ذره امیدهایی به ما می‌دهد که من هم متوقع می‌شوم که ای کاش یک حقوق ثابت برای برخی از هنرمندان، حداقل بالای 50 سالمان را دولت یک حقوق ثابت برایش تعیین کند. می‌دانید چقدر اتفاق مثبتی می‌افتد؟


شما فکر کنید حقوق بازنشسته‌های تئاتری یک میلیون و 700-800 هزار تومان است. گریه‌دار است! شما فکر کن اگر این آدم یک نوه‌ای داشته باشد، یک اجاره خانه‌ای داشته باشد، اجاره‌خانه اصلاً در تهران زیر 3 تا 4 میلیون تومان پیدا نمی‌کنید! در بدترین نقطه‌اش که جنوب شهر هم باشد 2 میلیون تومان کمتر نیست، خب این آدم اگر خانه‌ای نداشته باشد بقیه ماه را چگونه باید بگذراند؟


ما امنیت نداریم. ای کاش مثلاً یکسری خانه سازمانی بود که برای هنرمندها در نظر می‌گرفتند. اینقدر اتفاقات است، اینقدر که همیشه ما آدم‌های بی‌توقعی بودیم، فکر می‌کنم هنوز هم باید بی‌توقع باشیم. من خودم را دارم می‌گویم.


اما ای کاش اگر قرار است کسی کاری کند، در مرحله اول تأمین مسکن هنرمندانی باشد که بالای 50 سال دارند، نه منی که 30 سالم است. من برای خودم حرف نمی‌زنم، برای اساتیدی حرف می‌زنم که عمرشان و جانشان را گذاشته‌اند و در آخر هیچ نصیب‌شان شده است.


ای کاش یک حقوق ثابتی برای هنرمندان داشته باشیم. ای کاش یک تأمین کاری برای بچه‌هایی که دارند کار می‌کنند داشته باشیم. واقعاً ما سالی یک دانه کار، در آن یک دانه کار هم 10 میلیون تومان هم بگیرند، ماهی چقدر می‌توانم خرج کنم؟ چقدر از زندگی من را تأمین می‌کند؟


ای کاش امنیت شغلی باشد. ای کاش واکسیناسیون الان در این مرحله، ممکن است تا اسفند ماه یا فروردین ماه سال آینده خیلی از مردم واکسینه شوند ولی الان که ما احتیاج داریم ای کاش این اتفاق بیفتد. ای کاش این اتفاق همین الان برای بچه‌ها بیفتد.


انتهای پیام/

ارسال نظر