فرهانی
در ارتباط با محاکات و فصل دومش، آن انگیزه اصلی چه بود که سراغ فصل دوم رفتید؟
- چند مورد وجود دارد، اولینش حتماً شرایط سازمان و مخاطب است. اینها چیزهایی هستند که برای فصل دومش مهم است. وقتی کاری از یک کیفیت و استاندارد قابل قبول برخوردار باشد، مثل برنامههایی که جا افتاده و توانسته مخاطبش را پیدا کند، ادامه دادنش عاقلانهتر است تا رفت دوباره یک برنامه جدید را که نتیجهاش مشخص نیست شروع کرد.
اما در هر صورت محاکات از روز اول هم قرار بود حدود همین 100 قسمت باشد ولی با یک تغییراتی فصل یک و دو شد. در این برنامهها اصلاً 40 یا 50 قسمت، شوخی است. یعنی در طول زمان و مدت و تا تماشاچی بتواند برنامه را پیدا کند و برنامه بتواند مخاطب خود را بیابد. اصلاً در تلویزیون یکی از نکاتی است که شاید الان خوشبختانه به آن رسیدهاند. یک زمانی بود که ما همیشه این ایرادات را میگرفتیم ولی الحمدلله الان خودشان هم فهمیدهاند که استمرار در برنامه میتواند آن را جا بیاندازد و باعث دیده شدن آن شود. اینکه الان زودتر یک برنامه روی آنتن بیاید با 10، 20 یا 30 قسمت، واقعاً دیده نمیشود.
الان با این شرایط فضای مجازی و اینترنت و این همه شبکهها و پلتفرمهایی که وجود دارد، به نظرم بهترین کار تلویزیون همین است که برنامههایش به رده استاندارد برود. البته نمیگویم همه برنامههایش ولی برنامههایی که گرفته و از یک سطح استاندارد برخوردار هستند را اگر ادامه دهند کار درستتری است.
محاکات هم الان شامل همین اتفاقات است، هم از نظر مخاطب و دیده شدن و هم از نظر برخورداری از یک سطح استاندارد قابل قبول، این نکات دست به دست هم داد تا ادامهاش را پیگیری کنیم.
سبک جدیدی که در این برنامه شاهدش بودیم و یک مقدار ریسک هم بود، اینکه به جز آن برنامههای عید که چهرهها بودند، این مردم عادی بودند که میآمدند و داستان خود را روایت میکردند، به نظرتان جذابیتش به آن اندازه بود که مخاطب را همراه خود بکشاند؟ حتی در 70، 80 یا 100 قسمت؟
- اولاً که در حیطه برنامهسازی در هر کاری خلاصه یک ریسکی وجود دارد. شما بهترین فیلم را هم که بسازی و اصلاً کلاً این جنس برنامهسازی همیشه با ریسک همراه است. هیچ وقت ریسک را نمیتوان از شرایط برنامهسازی و سینما حذف کرد اما اینکه تلاش کنی و بتوانی ریلگذاری برنامه را درست انجام دهی، ریسکش را پایینتر میآورد اما در هر صورت همه برنامهها ریسک خودش را دارد.
از سوی دیگر تلویزیون سلبریتیزده شده و الحمدلله مدتی است که یک مقدار کمتر شدهاند. واقعاً یک سلبریتی چقدر میتواند برود همه جا یک خاطره تعریف کند. چند جا برود بگوید پسرخانه من این بوده، دخترخالهام این بوده، مامانم این غذا را درست میکرده، بابام ماشین میشسته!
مگر واقعاً چقدر گنجایش است؟ شما این بازیگران را نگاه کنید، مرتب از این شبکه به آن شبکه، حتی خودشان هم دیگر نمیدانند چطوری میروند، حرفی برای گفتن دیگر وجود ندارد.
دائرةالمعارفشان را ببینید چقدر است؟ چندتا خاطره است؟ در هر صورت ریسکش را داشته اما خدا را شکر به خاطر اینکه از این جنس برنامهها خلاصه بالای 400 قسمت ساختهایم و همه شرایطش را میدانیم.
حالا سعی میکنیم با استفاده از جذابیتهای متفاوت در مجموع به نحوی باشد که برنامه بتواند گلیم خودش را از آب بیرون بکشد.
400 قسمت یعنی هزارداستان و ...؟
- بله. این جنس برنامه را ما تا الان اینقدر ساختهایم اما تجربه دیگران هم بوده، آنها را نگاه کرده و بحث و آسیبشناسی کردهایم. در هر صورت از این جنس برنامه زیاد ساخته شده و چیزی نیست که بگوییم ما نوآوری و اختراع کردهایم. هر چند که ما یک بیان دیگری را تعریف کردیم و به خاطر شرایط کرونا و ... توانستیم تماشاچیان را برای اولین بار آنلاین به درون استودیو ببریم.
اینها همهاش چیزهایی است که به قول شما با اینکه ممکن است یک ریسکی هم داشته باشد، با نوآوری و اجرای خیلی خوب، دقیق و سنجیده آقای منصور ضابطیان، اینها همه بار آن ریسک را کم میکند.
چطور به آقای ضابطیان رسید؟ شناخت قبلی بود یا گزینههای دیگری هم داشتید؟
- من با منصور ضابطیان بالای 20 سال است رفاقت داریم و از زمان دانشجویی با هم کار میکردیم. از سال 76 با منصور که آن زمان تدوین هم خوانده بود، این فیلمهای کوتاه دانشجویی که میساختیم منصور تدوین میکرد. آقای ضابطیان پیشنهاد خود من بود. من با منصور قبلاً هم یک کار دیگر در همین شبکه نسیم قرار بود انجام دهیم که به سرانجام نرسید. هم منصور و هم محمد صوفیه دوتا از رفیقهای خیلی قدیمی از سال 76 من هستند. خدا را شکر اینجا همه چیز جفت و جور شد تا بتوانیم همکاریمان را با منصور و محمد صوفی انجام دهیم.
به انتخاب این داوران چگونه رسیدید؟
- در بحث انتخاب داوران یکی از چیزهایی که خیلی به ما کمک کرد، دوست و رفیق خوب من سعید قطبیزاده بود. در یک مقطعی که قرار بود سعید هم با ما باشد و در یک شرایطی هم آمد و به من مشورت داد و به خصوص که سعید در آن شرایط خیلی کمک کرد و همینجا هم از او تشکر میکنم. پسر باسواد و منتقد منصف و با دانشی است که نکتهاش خیلی چیز پیچیدهای نیست. البته خیلی گزینههای دیگری هم بودند. شرایط تلویزیون و آمدن بعضیها در تلویزیون خلاصه یک ژستهایی دارند و یک اتفاقاتی است. قطعاً گزینههای دیگری هم بودند اما باز هم خدا را شکر این گزینهها با مشورت دوستان و در نظر گرفتن شرایط و به خصوص در آن زمان سعید قدسی به نظرم خیلی تأثیر گذاشت و به این ترکیب داوران رسیدیم که به نظرم ترکیب خوبی هم شد. از جمله اینکه 0750 هم کارگردان است، هم نویسنده است، هم بازیگر است. خلاصه با این مختصات خیلی نداریم بانویی که همه این تجربیات را داشته باشد.
شیوه صحبت کردن و لحنش هم یک بخشی از عطوفت و زنانگی فضا را به دوش کشیدند. یعنی جنستان در داوران جور بود.
- بله خدا را شکر. روز اول خیلی بالا و پایین کردیم و آدمهای مختلف اما خلاصه با مشورت و کمک دوستان در مجموع به نظرم چیز خوبی هم شد. بحث سواد و جذابیت و همه این چیزها در کنار منصور ضابطیان و یک نفر عادی را اضافه میکنید، به نظرم ترکیب خوبی شده است.
سؤالی که برای مخاطبان پیش آمده اینکه خروجی این روایتها و حکایتها که قرار است به فیلمنامه و رمان تبدیل شود، در اختیار کارگردان، کانون فیلمنامهنویسان، سیما فیلم یا ... در اختیار جایی قرار میگیرد؟
- اتفاقاً بله. همین الان آقای ملکمحمدی مدیر گروه فیلم و سریال شبکه دو خیلی اصرار دارند این کار را انجام دهند و داریم هماهنگیهایی انجام میدهیم که بتوانیم در مورد اینها کار کنیم. البته این قصهها که مال ما نیست و مال خود آدمهاست. حالا اینها باید یکسری کارهای خودشان را انجام دهند. آقای بهرنگ ملکمحمدی هم پیگیر هستند از این داستانها برای خودشان یکسری خروجی بکشند و یک مجموعهای درست کنند شبیه 1035 و احتمالاً به یک سرانجامی برسانند.
خود شما به عنوان کسی که سالها مجری طرح بودید و تهیهکننده چند کار در نمایش خانگی و سینما بودید، وسوسه میشدید، مثلاً برنامههایی را میدیدید که بگویید این هم خوب چیزی است اگر با فلان کارگردان و فلان بازیگر ساخته شود.
- همه داستانها مگر چگونه به وجود میآید؟ خیلی از داستانها از زندگی آدمهاست فقط نویسندهها روی آنها تخیل زیادتر میکنند یا 1110 ماوراییاش را زیادتر یا فانش را بیشتر میکنند. خلاصه تمام ریشهها اصولاً یک جور است که مدلهای واقعیاش وجود داشته و در ذهن نویسنده که میرود پرداختش را بیشتر میتواند کند و ...
اکثر نویسندهها بیشتر قصهها را بر اساس یک اتفاقی، یک لحظهای، آقای اصغر فرهادی هم وقتی یک فیلم را ساخته، گفت این را بر اساس یک اتفاق مثلاً جدایی نادر از سیمین را ساختم. بر اثر یک اتفاق یک چیزی در ذهنش بوده و ذهنش را درگیر کرده بوده و آن را ساخته. اصولاً قصهها یک مثالهای واقعی تویشان هست. نه اینکه بگویم دقیقاً عین آن اما میشود از آنها الهام گرفت و یک خطش را استفاده کرد.
قطعاً این فضا وجود دارد و الان هم که الحمدلله خود شبکه و آقای ملکمحمدی پیگیر هستند که یک کارهایی را انجام دهند.
فصل دوم یا ادامه برنامه به زعم شما، در چه مرحلهای است؟
- یک هفته است که ضبطش شروع شده. الان هست و قرار است إنشاءالله داخل شبکه دو شب یلدا جشنواره قصهگویی راه بیندازیم که به نظرم خیلی اتفاق میمون برای تلویزیون و خصوصاً شبکه دو است. تلویزیون خاستگاه هم مردم و هم قصهها است. تهش قرار است به یک جشنوارهای ختم شود که جشنواره قصهگویی شبکه دو بشود و در سیما اتفاقی بیفتد و تا شب یلدا آن اتفاق بیفتد.
آغازش از ابتدای هفته اول تیر ماه است؟
- بله، از یکم یا دوم تیرماه سری جدیدش شروع میشود. چهارشنبهها و پنجشنبهها بعد از اخبار سراسری شبکه دو هستیم.
از زمان پخش راضی هستید؟ با شبکه به توافق رسیدید؟
- اولاً که تعامل ما با شبکه خیلی خوب است. مضاف اینکه بهترین ساعت همین ساعت است. آنها هم کمکاری نکردند. بهترین ساعت پخش را، الان دیگر آن اخبار تایمش طولانیتر است یا نه، در تابستان با این شرایط دیده میشود و بازپخش آن هم خوب است و واقعاً ساعت بدی نیست و شبکه دو اصلاً به جز آن ساعت، ساعت دیگری ندارد. 8:30 اخبارش است، 9 سریالش شروع میشود، ساعت 10:30 دوباره اخبار است، بعدش هم گفتوگوی ویژه خبری است. اصلاً به غیر از آن ساعت، شبکه دو هیچ ساعتی ندارد.
همزمان با پخش، ضبط را ادامه میدهید؟
- بله. اصولاً همه کارهای ما همینجوری است به خاطر اینکه بازخوردها و تأثیراتش را میبینیم. اصولاً هر چه برنامه ساختم، یک بخش مهم و بیشترش پخش و تولیدش همزمان با هم بود.
حکایات و آدمهایی که به محاکات میآیند، گروه سوژهیاب دارید یا از دوستان و رابطان رسانهای و مطبوعاتی خود استفاده میکنید؟
- الان یک تیم خیلی حرفهای گذاشتهاند، سردبیر دارد و چندین نفر دارند تلاش میکنند و زحمت میکشند و دنبال سوژههایی هستند که قابل قصهگویی، قابل پخش و قابل گفتمان باشد، هستند.
سردبیر و تیم گروه سوژهیاب؟
- به نظرم چند قسمت پخش شود بعد بگوییم. یعنی ابتدا برنامه ثابت شود بعد.
پیشبینی تا شب یلدا چند قسمت است؟
- 52 قسمت.
مجری و کارشناسان که همانها هستند، تغییر دیگری در دکور، ساختار برنامه یا قوانینی که وجود دارد؟
- ما چون دکور بزرگ و 1520 ساختیم زیاد دست به هیچی نزدیم. برای سری دومش فقط نوسازی کردیم. آن دکور، دکور برنامهای حداقل 200 و چند قسمتی است. یک سازه بزرگ و یک دکور در یک فضای یک هزار متری در خوابگاه شهید بهشتی است.
بعد از تجربه تهیهکنندگی در سینما، چند برنامه ترکیبی خندوانه و دل در شبکه نمایش خانگی به نظر میرسد تنوع کاری دارید و نمیخواهید در یک فاز کار کنید. این برنامه ریزی خودتان است؟ میخواهید در تلویزیون باشید یا در سینما هم شما را خواهیم دید؟
- حتماً. به غیر از من کسی را سراغ دارید که هم فیلم سینمایی، هم سریال خانگی، هم سریال تلویزیونی و هم برنامه ترکیبی تهیه کرده باشد؟! من تمام حوزهها را تجربه داشتم. قطعاً که داریم کارهایش را یواش یواش آرام انجام میدهیم برای سریال خانگی. الان در مقدماتش، در بحث فیلمنامه، اینها هم حتما دارند یک کارهایی انجام میدهند.
سینما هم چرا! اما متأسفانه به خاطر این دو سال کرونا، اتفاقاً با دوستان هم درباره فیلمنامه صحبت کرده بودیم که به خاطر شرایط کرونا الان خیلی از فیلمها پشت اکران مانده است. سینما یک بحث خیلی حرفهای و تخصصی است که زمان ساخت، اکران و بازگشت سرمایهاش بسیار مهم است. آنجا دیگر واقعاً نمیشود بی گدار به آب زد. یک بخش سینما نفس توی نفس تماشاچی است و حضور تماشاچی برایش مهم است.
الان بحث این است که تلویزیون هم رسالت خیلی مهمی است. از روز اولی که کرونا بود، از روز اول و در خط اول کرونا ما داشتیم برنامه میساختیم.
از روزی که کرونا شروع شده دو سری مکس ساختهام. در خود کرونا ستارهساز را شروع کردم، سریال 1735 را برای شبکه سه ساختم. بنابراین از روز اول کرونا در خط مقدم بودیم و کمک کردیم که مردم داخل خانه بنشینند.
با شیوع کرونا مردم بنا بوده در خانه بنشینند و بیرون نباشند اما از روز اول ما یک روز هم معطل نشدیم که بگوییم به خاطر شرایط و خطرات کرونا پرهیز کنیم و الحمدلله ما در هیچ کدام از پروژهها حتی یک نفر را هم نداشتیم که در برنامههای ما به کرونا مبتلا شود.
بعد از اتفاقات و حاشیههایی که برای دل افتاد، احساس کردم شاید عقبنشینی کرده و نمیخواهید وارد فضای شبکه نمایش خانگی شوید.
- دل اصلاً کلاً پروژه قابل دفاعی نیست. تنها نکتهاش که قسمتهایش زیاد شد، البته حالا نمیخواهم دربارهاش توضیح دهم، سر فرصت یک موقعی توضیحاتش را خواهم داد که چه اتفاقی...
خیلی عجیب و غریب شد. نمیدانم بگویم نکته خوب یا بدی بود، اصلاً از فضا خارج و به خاکی رفت.
- نه هیچ اصلاً خاکی هم نرفت. پلتفرمها ما را به یک شرایطی سوق دادند که مجبور شدیم این کار را کردیم. حالا چون نمیخواهم در مورد آن پلتفرمها توضیح دهم که وارد حاشیه شود و امانتداری هم یک بخشش است که انسان باید داشته باشد. من میتوانم توضیح دهم و ته واقعیت را بخواهم بگویم شاید 10 درصد هم در آن اتفاق ما مقصر نبودیم و ناخواسته بودیم. خلاصه آن کار با آن کیفیت و با آن بازیگران، بعد از ما هم ساخته شده، هنوز که ما به اندازه آن ندیدیم. هزینهای که برای سریال دل شد با آن تماشاچی که دل داشت.
مثلاً حامد بهداد مصاحبه کرد و گفت دل را بازی کردم فقط به خاطر اینکه صاحبخانه شوم یا آقای راد عزیز که در مصاحبه اینطوری صحبت کرد. آدم دلشکسته میشود و نمیدانم حق با کیست؟
- اتفاقاً همین آقای سعید راد همیشه با من در تماس است. حامد هم اصلاً بعید میدانم چنین حرفی بزند. اتفاقاً یک مصاحبه هم کرد گفت من کار حرفهای تینیجر بازی نکرده بودم. همهاش فیلمهای بدبختی و بیچارگی بازی کرده بودم. خواستم بروم یک فیلم شیک هم بازی کنم و یکسری مخاطب هم آنجوری داشته باشیم. مصاحبه حامد بهداد را دقیقاً هم یادم است هم میدانم چه گفته. این بحث حرفهای است. حرف آنها چرا باید بر نظر من تأثیر داشته باشد. بحث مخاطب است، مخاطب مهم است. قصه ما همین الان نسبت به کارهای دیگری که پخش میشود، قصه و انسجام قصه ما خیلی بیشتر از این حرفهاست. درست است، ما چند قسمت اضافهتر مجبور شدیم بسازیم که جزء همان هم ساختیم. همین الان سریالهای خانگی را برو نگاه کن همه 40 و یکی، دو دقیقه است. یعنی همان زمان اگر بحث کمفروشی و هر چیزی که بوده، در آن زمان ارشاد به ما گیر بیشتری هم داد، همه قسمتهای ما 48 یا 50 دقیقهای بود، اگر ما هم میخواستیم روی 40 دقیقه ببندیم که برایمان کاری نداشت. بنابراین مسائلی است که اگر بخواهیم همه اتفاقات را برای مردم توضیح دهیم، اطمینان مردم به این رسانهها و پلتفرمها از بین میرود. چیزی نبوده که فکر کنند ما تعمدی یا از سر سود بیشتر کرده باشیم، پروژه دل زیانده بوده.
جمله حامد بهداد در پاسخ به اینکه چرا در دل بازی کردی، گفت: «در نظر گرفتن مسائل اقتصادی پاسخی بهتر برای این سؤال است. (این کار) جایزهای به عنوان نقطه پایان سالها احساس ناامنی ناشی از اجارهنشینی بود.» اینطوری گفته. در مجله اندیشه پویا.
- همین هم اتفاق کمی نیست. خدا را شکر. اشکال ندارد. اما تهش همین نکته مهمش همان است که گفتم، همین الان قصههای دیگر را اگر کسی تایمهایش را بحث کارشناسی کند، دل هنوز نسبت به کارهای دیگر در جایگاه خوبی است. الحمدلله ببین سریالهایی هستند که مردم اصلاً حالشان دارد به هم میخورد وقتی پخش میشود. حالا الان مثلاً «مردم معمولی» الان چیست؟!
افتضاح است و نمیشود راجع به آن بحث کرد.
- خوب و جلف مگر گرفت؟! سیاوش اصلاً دیده شد؟! آیا کسی در موردش حرف میزند؟
فقط شاید زخم کاری و یک مقدار هم میخواهم زنده بمانم.
- زخم کاری که کلاً دو قسمت پخش شده است! خلاصه من 40 قسمت ساختم و 40 قسمت را همه دیدند! الان چه کسی 40 قسمت میسازد که همهاش را مردم بتوانند ببینند؟!
بالاخره جریانساز شده، همین که راجع به آن صحبت میکنند خودش نکته مثبتی است.
- نکات مهمتری است. بالاخره چند پلتفرم آن وسط هستند، بخش خصوصی هستند، من هم دوست ندارم با مصاحبههایم و گفتن حقایق، آنها لطمه ببینند. سریال دل از روز اول 30 قسمت بوده. پلتفرمها ما را به یک سمتی بردند که مجبور شدیم 40 قسمتش کنیم. حقایق چیزی است که آدم باید آنها را یک جایی و یک وقتی بگوید اما ممکن است گفتن حقایق من به آنها آسیب برساند و من نمیخواهم به آنها آسیب برسد. آنها الان دارند یک بار 3 هزار یا 2 نفری جامعه هنری را میکشند، چرا من الان به آنها لطمه بزنم؟ 2419 من همان موقع سر تایمم، نه دو ماه بیشتر فیلمبرداری میکردم و نه هزینه بیشتری میدادم، همان 30 قسمت را تحویل میدادم. حتماً خب یک اتفاقاتی افتاده. ؟؟؟ شده. اینکه همه الان یک جایی میشوند مدعی بیننده و درصد و فلان و این حرفها شوخی است! ما که خودمان وسط آتش بودیم! بنابراین بعضی مواقع سکوت به نظرم چیز قشنگتری است و مرور زمان همه چیز را مشخص میکند.
امکان دارد دوباره با منوچهر هادی کار کنید؟
- بله! چرا کار نکنم؟! همین الان چه کسی میتواند رکورد منوچهر را در شبکه خانگی را بزند؟ دل را ساخته، بعدش گیسو را ساخته، همین الان چند روز دیگر فیلمبرداری سریال بعدیاش تمام میشود. سریال نیسان آبی را ساخته که به نظرم کار خیلی خوبی هم خواهد شد.
برای توصیه به بینندههای محاکات برای ادامه این مجموعه چه میگویید؟ محاکات را ببینید چون...
- محاکات میبینند به خاطر اینکه خودشان را در این برنامهها میبینند. همنوعشان، همدردشان، همزندگیشان، هممحلیشان، همشهری و هماستانیشان را. به نظر من تلویزیون باید آیینهای از خود مردم باشد و در تمام برنامههایم همین را رعایت کردهام و برای همین هم از جنوبیترین تا شمالیترین و از غربیترین تا شرقیترین آدمهای ایران را آوردهایم. از زاهدان و سیستان و از جاهایی آوردهایم که اصلاً تلویزیون حتی در محلشان نبوده. به نظر من تلویزیون باید آینه تمام قد مردم کشور باشد. این اعتقادم است و در برنامهسازیام الحمدلله این تنها یک شعار نیست. ستارهساز من نیست مگر؟! مگر این بچهها را از کل ایران برنمیداریم و میآوریم؟! این جزء باورهای ماست.
پس به نوعی مردم و مخاطبان میتوانند خودشان و حتی اطرافیانشان را در محاکات ببینند.
- ؟؟؟ یک طرحی داخل اپلیکیشن تلوبیون داریم که مردم قصههایشان را به صورت مکتوبی یا تصویری آنجا بفرستند تا بتوانیم در آن جشنوارهای که قرار است شب یلدا برگزار کنیم، آنها شرکت کنند.
انتهای پیام/