بایدها و نبایدهای حضور موفقیتآمیز در عرصه سیاست بینالملل
به گزارش گروه جهان خبرگزاری آنا، انتخابات ریاست جمهوری سال جاری از یک بابت بسیار مهم است چراکه در پایان قرنی قرار دارد که در طول آن علیرغم رشادتهای بیبدیل مردم این مرزوبوم، حضور سیاستمدارانی نالایق و کمتجربه بر مسند قدرت باعث شد این کشور تن به پذیرش قراردادهایی دهد که نهتنها خاک و منابع ما را به باد فنا داد بلکه غرور و حرمت ملی را نیز خدشهدار کرد. این گزارش درصدد القای نومیدی و بیاعتمادی به شخصیتهای سیاسی و حقوقی ایران نیست اما بههرحال بازگشت به گذشته و درس گرفتن از اشتباهات تاریخی میتواند خطرات تکرار آنها در آینده را بسیار کمتر کند.
توانایی تعامل شرافتمندانه با جامعه بینالملل یک شاخصه مهم رئیس دستگاه اجرایی
تمرکز بر موضع قدرتمندانه و حاکمانه رئیس دستگاه اجرایی کشور در خصوص تحولات منطقهای و جهانی و تعاملات کشور با جهان خارج از آنچنان اهمیتی برخوردار است که همه امور دیگر در سه قوه اجرایی، قانونگذاری و قضایی را تحت پوشش قرار میدهد.
بازبینی معاهده الجزایر، اشک هر وطن پرستی را بر گونههایش جاری میکند
دولت جدیدی که از پس انتخابات ۱۴۰۰ سر برون خواهد زد وظایف عمدهای بر عهده دارد هم از بابت اینکه اجازه امتیاز دادن در تعاملات بینالمللی را به صفر برساند و هم از این منظر که بتواند تا حد ممکن بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم حقوق از دست رفته مردم کشورش را احیا کند. یک نمونه بسیار تلخ از تعامل بزدلانه بر سر منافع ملی به سال ۱۳۴۹ و دوره حکومت محمدرضا پهلوی بازمیگردد. در ۲۴ اردیبهشتماه ۱۳۴۹ نمایندگان مجلس شورای ملی پس از شنیدن گزارش نمایندگان سازمان ملل، به جدا شدن بحرین از ایران رأی دادند و این جزیره نفتخیز و استراتژیک برای همیشه از دست ما ایرانیان رفت.
بیشتر بخوانید:
خسارات سنگین قرارداد الجزایر؛ درس عبرتی برای حامیان مذاکره با آمریکا
فؤاد ایزدی در گفتوگو با آنا: نگاه انتخاباتی به مذاکرات وین خسارات چندصد میلیارد دلاری به بار خواهد آورد
جزیره بحرین در بخش جنوبی خلیجفارس از پیش از ظهور اسلام جزو قلمرو ایران بود اما در دوره قاجار که بهشدت در تعاملات بینالمللی ضعیف بود، دولت استعمارگر بریتانیا مطابق با دو قرارداد منعقده در سالهای ۱۸۲۰ و ۱۸۹۲ اوضاع را بهگونهای ترتیب داد که طرف لندن حکومت ایران در نظر گرفته نشد و بهتدریج با حمایت از شیوخ ساکن در بحرین آنها را به جدایی از ایران نیز ترغیب کرد.دولت ایران نسبت به این دخالت خارجی اعتراض کرد و در ماه نوامبر سال ۱۹۲۷ مسئله بحرین را به جامعه ملل ارجاع داد، اما نهتنها کاری از پیش نبرد بلکه پس از مدتی از مواضع خود منصرف شد و آنچه را که میخواستند بیچونوچرا تقدیم کرد.
پس از جنگ جهانی دوم لوایحی در ایران به تصویب رسید و بهموجب آن دولت موظف شد نسبت به احقاق حقوق ایران در بحرین اقدام کند. همچنین دولت وقت ایران در سال ۱۹۵۷، بحرین را بهعنوان استان چهاردهم کشور اعلام کرد و در سال ۱۹۵۸ نیز از شیخ سلمان بن احمد الخلیفه شیخ بحرین خواست که وفاداری خود را به دولت ایران نشان دهد.
به همان دلیلی که قبلاً هم بر آن تأکید شد یعنی فقدان توان مذاکره قدرتمندانه و شرافتمندانه بود که استعمار انگلیس و دولتهای منطقه ازجمله عربستان توانستند با اعمال فشار بر ایران و دست زدن به یکسری تبلیغات رسانهای و دیپلماتیک، دولت محمدرضا پهلوی را فاقد توانایی برای اقدام نظامی و به کنترل دوباره درآوردن بحرین جلوه دهند تا آنجا که خود شاه ایران نیز مقهور شد و تن به رفراندوم در بحرین داد و با دست خود بخش ثروتمندی از کشور را از دست داد. نگاه به بیرون دولت قاجار و پهلوی و ناپختگی و بزدلی مقامات وزارت خارجه در آن دوره تا آنجا بود که رفراندوم استقلال بحرین را بجای برگزاری در تمام ایران تنها در جزیره بحرین برگزار کردند تا خود را از تنش رودررو شدن با قدرتهای جهانی برهانند.
نیاز ضروری ایران امروز به حضور جسورانه در صحنه بینالملل
نمونه دوم ازایندست، تعامل نابخردانه مذاکره بر سر آزاد کردن گروگانهای آمریکایی و رفع توقیف از دارائیهای ایران در خارج به سال ۱۳۵۹ است. در ۲۹ دیماه سال ۱۳۵۹ هیئت مذاکرهکننده ایرانی بیانیهای را امضا کرد که هم به آزادی جاسوسان آمریکایی انجامید و هم به منافع ملی این سرزمین لطمات جبرانناپذیری وارد کرد.
حضور قدرتمندانه پای میز مذاکره یکشبه مهیا نمیشود و نیاز به تربیت نیروی متخصص و نیز بیدار نگه داشتن افکار عمومی برای حمایت از مذاکره شرافتمندانه حتی با به رنج و زحمت افتادن دارد
هیئت مذاکرهکننده ایرانی در مذاکرات الجزایر که ریاست آن در دستان فردی بود که امروز در جرگه اصلاحطلبان است بهقدری خام و از موضع ضعف وارد مذاکرات شد و تن به امضاء یک عهدنامه داد که بهعنوان نمونه یک قرارداد بد میتواند برای دههها در واحدهای درسی رشتههای تاریخ، روابط بینالملل، علوم سیاسی، روانشناسی و حتی علوم نظامی در دانشگاهها تدریس شود. بازبینی این قرارداد اشک هر وطن پرستی را بر گونههایش جاری میکند. این امتیاز باعث تعجب طرف مقابل هم شد که چگونه ممکن است یک مذاکرهکننده از حقوق ملتش چشمپوشی کند و در راستای محقق ساختن منافع ملی طرف مقابل قدم بردارد.
نمونه دیگر اینگونه مذاکرات عجولانه در سال ۲۰۱۵ انجام شد؛ زمانی که ایران و پنج قدرت جهانی بعلاوه آلمان توافقی را به امضاء رساندند که اجرای آن ضمانت حقوقی نداشت و تنها یک توافق سیاسی بود که با عوض شدن یک سیاستمدار میتوانست نقض شود. همچنانکه در سال ۲۰۱۸ به دست دونالد ترامپ رئیسجمهور سابق آمریکا به یک کاغذ پاره تبدیل شد.
اگر در جریان سه نمونه ذکرشده اصل بر مذاکره خوب و تعامل شرافتمندانه گذاشته شده بود مطمئناً کشور ما اینقدر لطمه نمیدید. البته باید تأکید کرد که حضور قدرتمندانه پای میز مذاکره یکشبه مهیا نمیشود و نیاز به تربیت نیروی متخصص و نیز بیدار کردن افکار عمومی برای حمایت از مذاکره شرافتمندانه حتی با به رنج و زحمت افتادن دارد.
به همین دلیل است که نقش رسانهها بسیار حساس و حیاتی میشود زیرا رسانه بیدار میتواند بانگ بیداری برآورد مخصوصاً در روزهای سخت انتخابی بزرگ مثل انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ تا مردم فراموش نکنند فرد منتخبشان حتماً باید مسلح به سلاح شجاعت و درایت باشد.
انتهای پیام/۴۱۵۵/
انتهای پیام/