صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

ورزش

سلامت

پژوهش

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

علم +

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۸:۱۲ - ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۰
آنا گزارش می‌دهد؛

باور دانشمندان غربی درباره وجود خدا

در میان عالمان معاصر غربی درباره وجود خدا سه دیدگاه به چشم می‌خورد: منکران وجود خدا، افراد به ظاهر بی‌تفاوت و معتقدان به وجود خدا.
کد خبر : 581489

به گزارش خبرنگار حوزه فرهنگ گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، درباره اعتقاد به خداوند به عنوان موجودی مستقل و فوق طبیعت، در میان عالمان معاصر سه دیدگاه به چشم می‌خورد: منکران وجود خدا، افراد به ظاهر بی‌تفاوت و معتقدان به وجود خدا.


منکران وجود خدا معتقدند اولا هیچ راهی برای اثبات خدا وجود ندارد تا جایی که بچلز، فیزیکدان آمریکایی می‌گوید: هیچ شاهد علمی بر وجود خالق جهان طبیعت و اراده یا غایتی ورای قوانین شناخته شده طبیعت نداریم.


ثانیا علوم به تنهایی قادر به پاسخگویی به سوالات ما هستند. بونر فیزیکدان انگلیسی می‌گوید: کار علم این است که برای تمام حوادث جهان واقعی تبیین‌های عقلانی فراهم کند، هر دانشمندی که برای توضیح چیزی به خدا متوسل شود شغلش را کنار گذاشته است.


یا فرانسیس کریک برنده نوبل پزشکی می‌گوید: دانشی که ما تا کنون به دست آورده‌ایم این را غیرمحتمل می‌سازد که چیزی باشد که نتوان آن را بر حسب فیزیک و شیمی توضیح داد.


ثالثا جهان طبیعت خودکفا است و نیازی به ماوراء طبیعت نیست. هاکینگ می‌گوید: می‌توان جهان را به وسیله یک مدل ریاضی توصیف کرد که تنها به وسیله قوانین فیزیک تعیین می‌شود.


این دست از عالمان فکر می‌کنند جهان ابدی و خودساخته است و باید قوانین طبیعت را از شرط خودسازگاری به دست آورد. آندره لینده، کیهان‌شناس روس می‌گوید: جهان یک هویت ازلی و تولید کننده خود است یا اتکینز شیمی‌دان انگلیسی می‌گوید: هدف من این است که استدلال کنم جهان می‌تواند بدون دخالت خداوند به وجود آید و نیازی نیست که به یک وجود متعال متوسل شویم. از نظر این‌ها خدا اصلا مطرح نیست و بعد روحی انسان چیزی جز تجلی فرآیندهای فیزیولوژیکی که در مغز انسان رخ می‌دهد نیست.


دسته‌ای دیگر از عالمان غربی آشکارا اظهار بی‌اعتقادی به خدا نمی‌کنند اما در آثار و گفته‌های‌شان هم نشانه‌ای از اعتقاد به خدا نمی‌بینیم و گاهی اعتقاد به خداوند دارند اما اظهار آن را به نفع خود نمی‌بینند. وات، بیولوژیست آمریکایی می‌گوید: به نظر من غالب عالمان فعال، احساس عمیق دهشت از عظمت فراگیر جهان دارند. بعضی شاید پرهیز می‌کنند از اینکه این دهشت را به زبانی فراتر از آنچه در جهان تجربی مشاهده می‌کنیم بیان کنند.


همچنین پوکینگ هورن می‌گوید: هر دانشمندی که ملاحظات مذهبی یا کلامی را در کارهای علمی وارد کند در معرض خطر قهر جامعه علمی قرار دارد.


دسته‌ای دیگر از دانشمندان معتقدان به وجود خداوند هستند. از میان عللی که فلاسفه بر وجود خداوند ارائه کرده‌اند «برهان کیهان شناختی» و «برهان نظم» بیشتر مورد توجه عالمان علوم تجربی قرار گرفته است.


برهان کیهان‌شناختی می‌گوید که موجودات این جهان مبین خود نیستند و تبیین جهان در خودش نیست، بلکه در وجودی است که مبین خود باشد. استگر، اخترفیزیکدان انگلیسی می‌گوید: وجود هر چیزی-چه انرژی، چه ذرات مادی و چه قوانین حاکم- مستلزم علتی است که یا خودش علت نخستین است یا به علت نخستین که در سلسله علّی برای تبیین خودش نیاز به علت دیگری ندارد، منتهی می‌شود.


برهان نظم نیز مبتنی بر این واقعیت تجربی است که در جهان، علی‌رغم همه پیچیدگی‌ها، درجات زیادی از نظم می‌بینیم و این نظم نیاز به تبیین دارد، وجود خداوند این تبیین را فراهم می‌کند.


اما برهان نظم مورد حمله هیوم قرار گرفت و فرضیه انتخاب طبیعی داروین آن را مورد تعرض قرار داد. ادعا شد که انتخاب طبیعی می‌تواند منجر به نظم شود بدون آنکه ناظمی در کار باشد؛ اما در مقابل عده‌ای با توسل به حساب احتمالات، ظهور نظم از بی‌نظمی را بسیار نامحتمل شمرده‌اند.


اسلتون، ریاضیدان آمریکایی با استفاده از حساب احتمالات نشان داده است که برای آنکه دو سطر از نمایش شکسپیر نوشته شود باید ۱۰ به توان ۱۵ ضربه روی یک ماشین تایپ پنجاه حرفی زده شود.


همچنین هویل اختر فیزیکدان انگلیسی، محاسبه کرده که احتمال اینکه هزار آنزیم متفاوت در طی چندی بیلیوم سال عمر زمین به نحوی درست گرد هم آیند که یک سلول زنده تشکیل شود یک در ده به توان چهل هزار است.


برهان نظم در چند دهه اخیر به نحو دیگری نیز مورد توجه قرار گرفته است. استدلال شده که بعضی از پدیده‌های مشاهده شده در طبیعت بستگی بسیار ظریفی به نسبت قوت نیروهای مختلف طبیعت دارند. به عنوان مثال ثابت شده که تشکیل ستارگان نتیجه تنظیمی ظریف بین قوت نیروی الکترومغناطیسی و نیروی گرانش است.


اگر قوت نیروی گرانش به میزان یک در ده به توان چهل متفاوت با مقدار فعلی آن می‌بود ستارگانی نظیر خورشید تکون نمی‌یافتند و زمینه بروز حیات به شکلی ک می‌شناسیم نمی‌بود.


از سویی وجود تنظیم ظریف بین ثابت‌های بنیادی طبیعت منجر به پیشنهاد اصل آنتروپیک (اصل انسان محوری) شده است و عنوان می‌کند که رابطه بین ثابت‌های بنیادی طبیعت چنان است که اجازه داده در مرحله‌ای از تحول جهان، موجودات ذی‌شعور ظهور یابند.


دیگر اینکه ساختارهای فعلی جهان که اینقدر نسبت به مقدار ثابت‌های طبیعت حساس است نتیجه یک طراحی قبلی است و این انطباق‌ها را می‌توان به خدا نسبت داد.


پل دیویس می‌گوید: اگر نمی‌توانیم از جهان‌های دیگر دیدن یا آنها را مستقیما تجربه کنیم وجود آنها همانقدر یک مسئله ایمانی است که اعتقاد به خدا.


هویل، اخترفیزیکدان معروف انگلیسی که همواره از فرض وجود خدا پرهیز داشت، درباره این تنظیم ظریف چنین گفته است: هیچ چیز به اندازه کشف تنظیم ظریف ثابت‌های طبیعت، الحاد مرا نلرزانده است.


البته عده‌ای از عالمان خداباور وجود خدا را فقط از طریق تجارب شخصی پذیرفته‌اند. به قول ولفگانگ اسمیت، ریاضیدان، فیزیکدان و فیلسوف علم آمریکایی برای من هیچ چیز آشکارتر و یقینی‌تر از وجود یا واقعیت خدا نیست، در واقع من متمایل به این دیدگاه هستم که وجود خدا تنها یقین مطلق است.


والتر تیرینگ، فیزیکدان و نظریه‌پرداز اتریشی می‌گوید: من اعتقاد ندارم که بتوانم خدا را با منطق انسانی بفهمم، من تنها می‌توانم به تجارب شخصی‌ام متوسل شوم که او مرا هدایت می‌کند، چنان که به نظر می‌رسد هر جزئی از مخلوقات را چنین می‌کند.


­­­انتهای پیام/۴۱۰۷/

انتهای پیام/

ارسال نظر
نظرات بینندگان 1 نظر
ناشناس
07:03 - 1401/10/30
نفهمیدم ن از نطر اسلامی از نظر غربی