مهران غفوریان: ازدواج یعنی تغییر بزرگ
مهران غفوریان یک پکیج کامل از چیزهایی است که میتواند او را کمدینی خاص و بامزه کند. او فیزیک، چهره، گویش و بازی جذابی دارد که کمک میکند برای مخاطب یک اتفاق دیدنی در کارهای مختلف باشد. میخواهیم وجوه تازهای از او را در این مصاحبه بشناسیم.
کد خبر : 58088
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، مجله زندگی ایده آل نوشت: غفوریان یک بازیگر طنز دلنشین است که به راحتی در دل مخاطب نفوذ میکند که به نظر میآید کار خاصی برای خنده گرفتن از مخاطب انجام نمیدهد و کارهایش ساده است اما او زمانبندی کمدی و ریتم بازی را میشناسد.
غفوریان حتی نگاه خوبی نسبت به طنز دارد که آن را با ساخت و بازی همزمان زیر آسمان شهر به اثبات رساند. او که در تبدیل یک موقعیت ساده به یک لحظه ناب کمدی استعداد عجیبی دارد، به راحتی هر صحنه سادهای را کمیک میکند. این بازیگر را همیشه در قالبی طنز دیدهایم و همیشه به یک میزان مورد علاقه بوده است. حالا میخواهیم وجوه تازهای از او را در این مصاحبه بشناسیم.
20 سال روی موج خوب
کار طنز سختیهایی دارد که دیده نمیشود. شما در لحظه، موقعیتی را به هر شکلی خلق میکنید که عالی است اما یکدفعه اتفاقی میافتد که کار به تکرار میرسد و آن بکر بودن اولش را از دست میدهد. تکرار که زیاد میشود، هم انرژی شما هم حس آن صحنه از بین میرود اما باید با همه این شرایط جوری بازی کنید که مخاطب متوجه نشود و بخندد. خب این کار سادهای نیست. یک جوک هم همان دفعه اول تاثیر جذابش را دارد و به تکرار که برسد از نفس میافتد. خود بازی طنز هم در درازمدت خلاقیت زیادی میخواهد تا برای مردم جذاب و خواستنی باشد. بیشتر از 20سال در این کار بودن و کار جدید داشتن و تکراری نشدن، ساده نیست.
حال خوب من و مردم
به نظرم هر کسی باید کار خودش را انجام بدهد و در ژانر خودش درست حرکت کند. من که بازیگر طنزم بهتر است در همین رشته باشم. من دوست دارم یک نقش جدی بازی کنم اما ترجیح میدهم طنز خوب بازی کنم. همه چیز بستگی به این دارد که چه کسی تو را انتخاب کند و در چه کاری به خدمت بگیرد. قطعا من میتوانم جدی و تلخ هم بازی کنم و این تجربه را به صورت محدود داشتم اما طنز چیزی است که واقعا دوست دارم چون هم حال خودم را خوب میکند و هم حال مردم را.
خداحافظ رودربایستی
شاید کمی دیر متوجه شدم اما فهمیدم که لزومی ندارد به هر پیشنهادی، جواب مثبت بدهم. خیلی وقتها اواسط کار متوجه میشدم از آن پیشنهاد اولیه کلی فاصله دارد و توی ذوقم میخورد اما ادامه میدادم چون به تعهد کاری معتقد هستم و اینکه کار در هر حال باید به پایان برسد. اما حالا خجالت و رودربایستی را کنار گذاشتهام. مهم نیست به کسی بربخورد. مهم این است که دیگر اشتباه قبل را تکرار نکنم. کلا سعی کردهام در سالهای اخیر نه تنها در کار بلکه در زندگی شخصی هم تغییرات عمدهای در خود ایجاد کنم.
یک کار فانتزی آبرومندانه
کار «سیگنال موجود است» یک کار فانتزی اما با سر و شکلی آبرومند است. مهدی مظلومی دنبال این نیست که به زور هر چیزی بخواهد مخاطب را بخنداند. نوع کمدی آن را دوست داشتم و به نظرم نقشم در آن به شکل جالبی درآمده است. همیشه از بازی در نقش آدمهایی که کار نکردهام استقبال میکنم.
کارگردان کاربلد و ماهر
یکی از خوبیهای کار با مهدی مظلومی این بود که نگاهش به طنز متفاوت از تجربههای دیگرم بود. دوست دارم با آدمهای مختلف در طنز کار کنم؛ البته به شرطی که کارشان را بلد باشند و مظلومی هم به خوبی کارش را بلد است. کارگردانی که نمیداند چه میخواهد، انرژی آدم را میگیرد. او سر کار «سیگنال موجود است»، هم شرایط خوبی فراهم کرد و به من هم اعتماد کافی داشت تا راحت باشم.
همکاری متوالی با مدیری
خوشحالم از اینکه در سالهای اخیر چندین بار با مهران مدیری همکاری کردهام. مهران کارهایی میسازد که شما نمیتوانید آنها را قبول نکنید. جنس بازی هرکدام از ما را میشناسد و نقشهایی که به افراد میدهد، بهترین انتخاب است. شرایط کار با او همیشه عالی است و همه، کارهایش را میبینند؛ در این شرایط معلوم است که دوست دارم با او همکاری داشته باشم. فکر خوبی پشت کارهای مدیری است و نظم کارهایش مثالزدنی است. کارها و تیمش درجهیک هستند و انرژی زیادی به بازیگر میدهد. هر بار آنقدر نقش پیشنهادیاش جذاب است که آدم ناخودآگاه جذب میشود. کارهای آیتمی هم تنوع بازی خوبی به بازیگر میدهند و برای همین دوست دارم با مهران باشم.
ازدواج یعنی تغییر بزرگ
بعضیها میگویند بعد از ازدواج تغییر نمیکنند اما به نظرم این خودش یکجور نقص است چون ازدواج شرایط زندگی و حتی فکر تو را نسبت به مسائل عوض میکند. مگر میشود آدم تغییر نکند!؟ شما کارهایی را انجام میدهید که فکرش را هم نمیکردید و برعکسش هم هست، یعنی کارهایی را که قبلا میکردید، دیگر انجام نمیدهید. البته درست است که آدم کلا عوض نمیشود اما به هر حال تغییراتی رخ میدهد؛ البته برای من این تغییرات به سمت خوبی بوده است.
ورزشهای برادرانه
مدتی همراه برادرم کاراته را دنبال میکردم. خیلی هم خوب پیش رفتم اما بعد از مدتی رهایش کردم. بدی کار بازیگری این است که شما نمیتوانید برنامه منظمی داشته باشید و از خیلی از کارها که دوستشان دارید، میمانید. روزی دوست داشتم قهرمان هنرهای رزمی بشوم و عاشق لباسهای این رشته بودم. من ذاتا استعداد چاقی دارم و به همین دلیل خیلی دوست دارم ورزش را در کارهای روزمره خودم قرار دهم ولی معمولا خیلی در این کار موفق نبودهام!
ماجرای بیسابقه خندوانه
به نظرم اتفاقی که در خندوانه افتاد یک ماجرای بیسابقه بود. رامبد جوان شکل خوبی از کمدی را در کارش خلق کرد که باعث جلب مخاطب شد. این حس صمیمیت فضای برنامه و اینکه ما باید زنده و با توانایی خودمان به تنهایی مردم را بخندانیم یکجور محک زدن خودمان هم بود. فکر نمیکردم اینقدر مورد استقبال واقع شود. البته من سعی کردم با خود و خانوادهام شوخی کنم که به کسی برنخورد. این برنامهها باعث نزدیکتر شدن مردم با بازیگران میشود. اساسا خنداندن مردم مهمترین مساله بوده؛ وگرنه جنبه مسابقهاش بین بچهها اصلا مطرح نبود. خوشحالم که توانستم برای لحظاتی دل مردم را شاد کنم.
رویای گالری هنری
هنوز هم گاهی نقاشی میکشم. من اصلا از نقاشی وارد هنر شدم و بعد به بازیگری پرداختم. کارم هم خیلی خوب بود. یک زمانی فکر میکردم تابلوهای مختلفی کار کنم و نمایشگاه بگذارم ولی نشد. شاید بعدها این کار را انجام بدهم. (باخنده)
صدای خوب خوانندگی
برادرم، مهدی دنبال موسیقی رفت ولی من دنبال هنر پدرم یعنی نقاشی رفتم. پشیمان نیستم. استعداد موسیقی نداشتم. صدای خوب خوانندگی هم نداشتم اما بهشدت به موسیقی علاقه دارم و کارهای برادرم را دوست دارم.
صداقت شرط اول رفاقت
آدم میتواند به راحتی با آدمهای زیادی آشنا شود اما رفاقت، زیاد اتفاق نمیافتد. من از دوستان زیادی ضربه خوردهام که فکرش را هم نمیکردم. به نظرم شرط اول و آخر رفاقت، وجود صداقت و روراستی است. الان خیلی راحت به هم دروغ میگوییم و مهم نیست اعتمادها از بین برود. برای همین خیلیها را میشناسم ولی دوستان زیادی ندارم!
انتهای پیام/