صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

چند دلیل ساده برای مشاوره نرفتن/ مگر دیوانه‌ام؟

ما در همه کارها خبره‌ایم. از مسائل سیاسی گرفته تا حقوقی. به بچه‌های فامیل مشاوره می‌دهیم که در این دوره و زمانه کدام رشته دانشگاهی بهتر است و بازار کار مناسب‌تری دارد؛ و به زوج‌های جوانی که دچار اختلاف شده‌اند راهکار می‌دهیم که پایه‌های زندگی بر چه اساسی محکم‌تر می‌شود.
کد خبر : 57956
به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، روزنامه شهروند نوشت: درواقع همه ما یک مشاور درون داریم که از همه‌چیز سر در می‌آورد و بهترین نسخه‌ها را برای دیگران می‌پیچد. مشاور درونی که خیلی‌وقت‌ها در کار خودش می‌ماند اما حاضر نیست پیش مشاور یا روانشناسی برود که تخصص این کار را دارد. با این روند چندان هم بی‌دلیل نیست که رشته مشاوره از مقطع کارشناسی حذف و در دیگر رشته‌ها ادغام می‌شود. البته این شرح‌حال در کنار وضع دیگر کشورها که قرار می‌گیرد کمی ناامید‌کننده به نظر می‌رسد چراکه تنها از ‌سال ٢٠٠٠ به بعد ١٥٠ رشته دانشگاهی با پایه روانشناسی به دانشگاه‌ها اضافه شده است که از دل هرکدام از آنها مشاورهای تخصصی وارد جامعه می‌شوند. مشاورهایی که می‌توانند به بهترین تصمیم کمک کنند و کیفیت زندگی در یک جامعه‌ای را بالا ببرند. در کشور ما اما براساس آنچه در این سال‌ها دیده‌ایم به مشاور اهمیت چندانی داده نشده است. مردم در این جور مواقع یک جمله کلیدی دارند که آن را به‌کار می‌برند. این‌که به خود یا کسانی که قصد راهنمایی از مشاور را دارند برچسب دیوانه‌بودن می‌زنند. این وضع در برخی مراتب حاد‌تر هم می‌شود و البته در زمینه‌هایی هم درحال اصلاح شدن است. در گزارشی که خواهید خواند به بررسی چرایی اهمیت ندادن به مشاور پرداخته‌ایم و در گفت‌وگویی با زهره واحدی، روانشناس آن را بررسی کرده‌ایم.


کسی نباید بفهمد من مشاوره می‌روم
زمان زیادی برد تا آدم‌ها به این باور رسیدند که روح و روان هم مثل دیگر اعضای بدن به مشاوره و روانشناس نیاز دارد. سال‌ها طول کشید تا خیلی از مردم متوجه شوند، کسی که پیش مشاور یا روانشناس می‌رود دیوانه نیست و جمله معروف «مگر دیوانه‌ام؟» از رونق بیفتد. سال‌ها طول کشید و البته همچنان عده‌ای در این گمراه به سر می‌برند و شاید وضع تا حدودی در کلانشهرها بهتر شده‌باشد. تا آنجایی که زهره واحدی، روانشناس و مشاور می‌گوید: مراجعه‌کننده‌هایی را دارم که از شاهرود یا ساری به تهران می‌آیند و جلسات مشاوره و روانشناسی را می‌گذرانند. وقتی هم از آنها می‌پرسم که آیا در شهر خودتان مشاور وجود ندارد؟ جواب می‌دهند که دوست ندارند کسی متوجه این موضوع شود چراکه بعدا فکرهای خوبی درباره کسی که به مشاوره رفته نمی‌کنند و ممکن است اسم‌شان سر زبان‌ها بیفتد. حالا تصور کنید که در کشورهای پیشرفته مشاوره‌های خانوادگی وجود دارد. مثل پزشک‌خانواده یا وکیل‌خانوادگی. مشاورها وقتی زندگی به مرحله‌حاد می‌رسد چند روزی را با خانواده زندگی می‌کنند تا به‌صورت علنی شاهد رفتارهای زن و شوهر یا فرزندان باشند. بعد هم براساس آنچه دیده‌اند، راهکارهایی ارایه می‌دهند که مشکلات برطرف شود و از راه‌های مختلف یک زندگی بتواند کیفیت مطلوب خودش را داشته باشد. آنچه در کشورهای پیشرفته همیشه اهمیت داشته، کیفیت زندگی بوده است. این‌که اگر قرار است چند سالی زندگی کنیم آن را به بهترین نحو به سرانجام برسانیم. کسی که قید مشاوره را در هر زمینه‌ای می‌زند درواقع از کیفیت زندگی کم می‌کند که می‌تواند با سریع‌ترین راه به درست‌ترین راه‌حل دست پیدا کرد.


مشاوره‌های تحصیلی بیشتر جدی گرفته می‌شوند
آدم عاقل مگر قبل از بچه‌دار شدن هم مشاوره می‌رود؟ بچه که به‌دنیا آمد حالا با خواندن چند کتاب روانشناسی یاد می‌گیریم باید چطور با بچه رفتار کنیم. این جواب خیلی از زوج‌های جوانی است که فکر می‌کنند، بچه‌دار شدن یک فرآیند طبیعی است که باید در زندگی اتفاق بیفتد و وقت و موقعیت خاصی ندارد. اما در این زمینه مشاوره‌های تخصصی زیادی وجود دارد که هم از نظر روحی و هم از نظر روانی والدین را آماده بچه‌دار شدن می‌کند. واقعیت این است که چنین مشاوره‌هایی در کشور ما هنوز باب نشده است. در عوض طی سال‌های اخیر برخی مشاوره‌ها جای خود را در زندگی مردم باز کرده‌اند و یک اتفاق عادی به حساب می‌آیند. زهره واحدی درباره بیشترین مراجعه‌کننده به مشاورها می‌گوید: در حال‌حاضر مشاوره‌های تحصیلی بیشتر مراجعه‌کننده را دارد. این اتفاق از زمان کنکور و جدی شدن آن در سطح جامعه پر رنگ‌تر شده و برای خیلی‌ها جا افتاده که اگر قرار است آینده تحصیلی خوبی داشته باشند، باید از راهنمایی‌های مشاور استفاده‌کنند. بعد از آن هم مشاوره‌های پیش از ازدواج و خانواده هم در بین عموم جای خودش را باز کرده است. در همین دو مورد هم می‌توان فهمید که مشاوره تا چه اندازه نقش پررنگی در اصلاح امور داشته است. کسی که از مشاور استفاده می‌کند درواقع دنبال سریع‌ترین و درست‌ترین راهی است که به نتیجه برسد. پس نباید درباره آن مقاومتی وجود داشته باشد اما متاسفانه هنوز خیلی‌ها با مشاوره‌ها بیگانه هستند.
ساعتی ١٥٠‌هزار تومان برای حرف شنیدن؟
ویزیت هر جلسه مشاوره و روانشناسی از ساعتی ٤٠ هزار تومان شروع می‌شود و گاهی به ١٥٠‌هزار تومان هم می‌رسد. دوباره یک‌جمله معروف از درون ما را صدا می‌کند. «مگر دیوانه‌ام که ساعتی ١٥٠‌هزار تومان بدهم و به حرف‌های یک نفر دیگر گوش‌بدهم؟» خیلی‌ها معتقدند، مشاوره رفتن در زمینه‌های مختلف بیشتر حکم یک کالای لوکس را دارد که هر طبقه‌ای نمی‌تواند از آن استفاده کند و از آن‌جایی که مشکل تربیتی یا خانوادگی درد ندارد، همیشه ترجیح داده‌ایم با آن سر کنیم اما سراغی از مشاورها و ویزیت‌های گران آنها نگیریم. این درحالی است که اگر درد دندان امانمان را بریده باشد، حاضریم ساعتی ٢٠٠‌هزار تومان هم که شده پرداخت کنیم اما از درد خلاصی پیداکنیم. همین موضوع بالا بودن هزینه‌های مشاوره و روانشناسی باعث شده تا مداوای روح و روان ما به تعویق بیفتد. از طرف دیگر ترجیح می‌دهیم به مشاوره‌های رایگان دوست و آشنا و همسایه تن بدهیم اما از یک مسیر اصولی و البته کمی پرهزینه مشکلاتمان را حل نکنیم. زهره واحدی درباره گران‌بودن هزینه‌های مشاوره و روانشناسی می‌گوید: درمورد هزینه‌های روانشناسی نیاز است تا دولت و بیمه‌ها کمک کنند. سال‌هاست وعده داده می‌شود تا در سرای‌محله و فرهنگسراها برنامه‌های مشاوره و روانشناسی در همه زمینه‌ها بگذارند اما معمولا اگر برنامه‌ای هم برگزار شود به‌صورت مشاوره‌های گروهی است. درحالی‌که خیلی از مشکلات را نمی‌شود در جمع بیان کرد و نیاز است تا در یک شرایط خاص افراد حرف‌هایشان را به روانشناس یا مشاور بزنند. از طرف دیگر بهتر است در ابتدا شرایط در محله‌های پایین‌شهر فراهم شود. هرچند که ثروتمند بودن شرط کافی برای مراجعه به مشاوره نیست و تا حد زیادی به فرهنگ آدم‌ها بستگی دارد اما به‌هرحال نمی‌توان کتمان کرد که هزینه‌های بالا در این زمینه خیلی از افراد را منصرف می‌کند که قید مشاور را برای همیشه بزنند.
خیلی‌ها با واژه مشاور حقوقی آشنایی ندارند. نمی‌دانند که خیلی از مسائلی که در زندگی پیش می‌آید با یک مشاوره ساده حقوقی حل می‌شود. مشاوره‌های جنسی هم در رتبه بعدی قرار دارد. در کشور ما مسائل جنسی همیشه جزو خط‌قرمزها بوده و همین باعث شده تا کمتر کسی برای پیدا کردن یک راه‌حل مناسب سراغ مشاور برود. در صورتی‌که راه‌حل و راهکارهای مختلفی که از سوی افراد متخصص مطرح می‌شود باعث بازتر شدن ذهن شده و برآیند اجتماعی را بالا می‌برد.
تفکر درست باعث پیشرفت جامعه می‌شود و همه اینها از دل مردمانی رشد می‌کند که برای تفکرجمعی احترام قایل هستند؛ تفکری که از افراد متخصص برمی‌آید و راه را برای نتیجه بهتر باز می‌کند.



انتهای پیام/

برچسب ها: روانشناسی مشاوره
ارسال نظر