صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

ورزش

سلامت

پژوهش

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

علم +

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۲:۲۲ - ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۰

«توانمندسازی»، حلقه مفقوده سیاستگذاری مسئله زنان سرپرست خانوار

ضرورت توجه به زنان سرپرست خانوار از این منظر قابل اهمیت است که ایشان به عنوان یکی از اقشار زحمتکش جامعه؛ از یک طرف محور ایجاد تعادل، مرکز عواطف، مهربانی و آرامش در خانواده هستند و از طرفی، نقش اقتصادی خانه را نیز عهده‌دار هستند و در قاعده‌ هرم اقتصادی جامعه قرار دارند.
کد خبر : 579396

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا،  زنان سرپرست خانوار به زنانی گفته می‌شود که مسئولیت تأمین معاش زندگی یا اداره امور خود و یا خانواده خود را بطور دائم یا موقت عهده دارهستند و عواملی چون طلاق، فوت، اعتیاد همسر و یا از کارافتادگی وی، رها شدن توسط مردان مهاجر و یا بی‌مسئولیت، موجب آسیب پذیر شدن این طیف وسیع از جامعه می‌شود.  


در سال‌های اخیر شاهد روند رو به رشد زنانی هستیم که به تنهایی مسئولیت زندگی خود را به دوش میکشند و به عنوان زنان سرپرست خانوار در جامعه معرفی می‌شوند. در حال حاضر تعداد خانواده‌های زن سرپرست، آسیبها و مشکلات آنان به حدی رسیده که دیگر نمی‌توان از آن به عنوان پدیده ای استثنائی صحبت کرد. با وجود این، وضع نهادها و مراکز مرتبط و حمایتگراز زنان سرپرست خانوار در خصوص تخصیص تسهیلات و کمک به این قشر  با مشکلات فراوانی روبه رو است.


در واقع شرایط زندگی در جامعه امروز همراه با شیوع میزان بالای طلاق و متارکه و ...بگونه‌ای شده که شاهد افزایش فزایندە پدیدە زنان سرپرست خانوار و مشکلاتی که این گروه از جامعه با آن دست به گریبان است، هستیم  به استناد آمارهای رسمی، در سال‌های اخیر همگام با بسیاری از جوامع دیگر، سهم خانوارهای زن سرپرست در کشورما رشد  داشته است. بر اساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۷۵ سهم این خانوارها از کل خانوارهای کشور حدود ۸.۴ درصد بوده، در حالی که بر مبنای اطلاعات سرشماری‌های ۱۳۹۰و ۱۳۹۵ این سهم به بیش از ۱۲ درصد افزایش داشته است.


گفتنی است آمارهای جدیدتر، از رشد ۲۷ درصدی  زنان سرپرست خانوار حکایت دارد. این موضوع در شرایطی است که بازار کار زنان ایران زیر ضربات سنگین تحریم و به‌ویژه کرونا در ۱۵ماه گذشته به‌شدت تخریب شده و این موقعیت زنگ خطری بزرگ را به صدا درآورده است. آمارهای رسمی می‌گوید نسبت زنان به مردان سرپرست خانوار در سال ۹۸، یعنی تا قبل از اوج‌گیری پاندمی کرونا، ۱۳.۷ درصد بوده، این نسبت در استان‌های سیستان و بلوچستان در جنوب شرقی ایران و گیلان در شمال ایران رکورد شکسته و به ۲۰.۱ درصد رسیده است. همان طور که آمارها نشان میدهد در دهه‌های اخیر، خانواده‌های زن سرپرست نسبت بیشتری از کل خانوارهای ایرانی را به خود اختصاص داده‌اند.


زنان سرپرست خانوار در سال‌های اخیر با افزایش تحریم ها و ظهور بیماری کرونا و تبعات اقتصادی آن، با شرایط دشوارتری  نسبت به قبل روبرو شده‌اند. متأسفانه واقعیات موجود در جامعه نشان از آن دارد که این قشر از زنان از جمله گروه‌های آسیب پذیر اجتماعی هستند که با مشکلات و موانع زیادی مواجهند. یافته های پژوهشگران  نشان میدهد که همواره سهم فقر زنان سرپرست خانوار بیشتر از مردان بوده و زن بودن احتمال قرار گرفتن در دایره فقر را افزایش میدهد.


گفتنی است زنان معمولا به دلیل ویژگیهای موجود در عرصه کار و اشتغال، محدودیت حمایت و شبکه روابط اجتماعی، بیش از مردان در خطر فقر قرار میگیرند. می‌توان گفت که مقوله زنان سرپرست خانوار به عنوان یک نقطه کانونی است که هم از دیگر آسیبها به شکل مستقیم و غیر مستقیم تأثیر می‌پذیرد، هم آنکه خود میتواند زمینه ساز و تقویت کننده دیگر آسیبها باشد.   آسیب شناسی وضعیت کنونی این گروه از زنان و ارائه راهکارها  می بایست  به عنوان یک مسئله مهم اجتماعی مورد بررسی نهادهای مسئول قرار گیرد.


در واقع ضرورت توجه به زنان سرپرست خانوار از میان گروه زنان از این منظر نیز قابل اهمیت است که ایشان به عنوان یکی از اقشار زحمتکش جامعه؛ از یک طرف محور ایجاد تعادل، مرکز عواطف، مهربانی و آرامش در خانواده هستند و از طرفی هم نقش اقتصادی خانه را نیز عهده‌دار هستند و در قاعده‌ هرم اقتصادی جامعه قرار دارند. از اینرو دولت و نهادهای حمایتی باید در زمینه های اشتغال و مسکن این قشر برنامه ریزی‌های دقیقی داشته باشند تا مانع از سقوط این خانواده ها به دره فقر مطلق شوند و با بسترسازی مناسب و کمک به افزایش مهارت‌های زندگی از طریق آموزش و مشاوره، محیطی امن برای ادامه زندگی زنان سرپرست خانوار در جامعه ایجاد نماید.


گرچه حمایت‌هایی که از طریق سازمان‌های عمومی به زنان سرپرست خانوار ارائه می‌شود، بسیار ارزشمند بوده و مانع از نابودی اعضای این قبیل خانواده‌ها در اثر گرسنگی و بی‌سرپناهی می‌شود اما به نظر می‌رسد این حمایت‌ها برای رفع مسائل و مشکلات این قشر کفایت نمی‌کند.


در واقع  نبود یک سیستم حمایتی گسترده و فراگیر ارائه‌کننده خدمات رفاهی، بهزیستی و تامین اجتماعی، موجب نوعی ناهماهنگی و تداخل در انجام فعالیت‌های حمایتی شده وحمایت از زنان سرپرست خانوار را محدود، مقطعی و فاقد فراگیری، که لازمه هر برنامه جامع رفاهی و بهزیستی است، می‌نماید. گفتنی است با وجود تاکید بر تقویت جایگاه زنان سرپرست خانوار در برنامه چهارم و پنجم و ششم توسعه اما عملا این اتفاق رخ نداده است. می‌توان ریشه این مساله را در مشکلاتی نظیر کلی و مبهم بودن مفاد  قوانین و عملیاتی نشدن به دلیل نداشتن پیش‌بینی اعتبار توسط دستگاه‌ها دانست.


در همین زمینه و با مروری بر مطالعات انجام شده در خصوص موضوع توانمندسازی زنان سرپرست خانوار، می‌توان گفت، باید دولت ها به دنبال راهکارهای ﻣﻨﺎﺳﺐ اقتصادی- ﻣﻌﻴﺸﺘﻲ در زﻣﻴﻨﻪ اﺳﺘﻔﺎده ﺑﻬﻴﻨﻪ از اﻣﻜﺎﻧﺎت ﻣﻮﺟـﻮد ﺟﻬـﺖ خانواده‌های زﻧﺎن ﺳﺮﭘﺮﺳﺖ ﺧﺎﻧﻮار و ﻛﺎرآﻣﺪ ﻛﺮدن آﻧﺎن در زﻣﻴﻨﻪ اﻗﺘﺼﺎدی باشند،   بطوری‌که زﻧـﺎن ﺳﺮﭘﺮﺳﺖ ﺧﺎﻧﻮار ﻓﻘﻂ مصرف‌کننده ﻣﻨﺎﺑﻊ اﻗﺘﺼﺎدی ﻧبوده و ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ در ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻛﺎر و تاﻣﻴﻦ اﻗﺘﺼﺎد جامعه ﺷﺮﻳﻚ باشند.   اﻳﻦ راﻫﻜﺎر می‌تواند از ﻃﺮﻳﻖ آﻣﻮزش مهارت‌های ﻓﻨﻲ و حرفه‌یی ﺑﻪ زﻧﺎن ﺳﺮﭘﺮﺳﺖ ﺧﺎﻧﻮار اﻧﺠﺎم ﮔﻴﺮد.


همچنین گسترش پوشش بیمه‌یی و اجرای طرح اجتماعی بیمه زنان، تخصیص اعتبارات برای بیمه شدن تمام زنان سرپرست خانوار، ﮔﺴﺘﺮش حمایت‌های ﺑﻴﻤـه‌یی و ﺗﺄﻣﻴﻦ اﺟﺘﻤـﺎﻋﻲ می‌تواند ﺑﺎﻋـﺚ اﻓﺮاﻳﺶ خوداتکایی زﻧﺎن ﺳﺮﭘﺮﺳﺖ شود.
آﻣﻮزش ﻣـﺸﺎﻏﻞ خانگی درآﻣـﺪزا ﺑﺮای زﻧﺎن ﺳﺮﭘﺮﺳﺖ ﺧﺎﻧﻮار ﺟﻬـﺖ ورود ﺑــﻪ ﺗﺠــﺎرت ﺧــﺎﻧﮕﻲ و خوداشتغالی یکی دیگر از راه هایی است که باعث بهبود شرایط زندگی این قشر از جامعه خواهد شد. مشاغل خانگی به‌منزله راه‌حلی متناسب با شرایط زندگی فردی و اجتماعی زنان می‌تواند باعث ارتقای وضعیت معیشت آنان شود؛ به‌طوری ‌که اکثر صاحبان کسب‌وکارهای خانگی بر این باورند که کار کردن در خانه، کیفیت زندگی آنها را بهبود می‌بخشد.


بنابراین مشاغل خانگی می‌توانند به‌منزله راهکاری مناسب به‌منظور توسعه اشتغال‌های خرد و متوسط برای جمعیت وسیعی از زنان محسوب شوند که مهارت کافی در انجام دادن برخی از کارها را دارند ولی به دلیل شرایط خاص اشتغال در کارگاه‌ها و محدودیت اشتغال نمی‌توانند جذب بازار شوند.


در پایان نباید فراموش کرد که همانطور که بیان شد بحث افزایش مهارت های زندگی و آموزش به عنوان مهم‌ترین استراتژی توانمندسازی زنان باید مورد توجه قرار داشته باشد. زیرا افزایش مهارت های زندگی و آموزش تاثیر مستقیم بر روی روح و روان زنان سرپرست خانوار دارد و میتواند علاوه بر افزایش آگاهی و دانش زندگی، نگاه ایشان به موقعیت و آینده را اصلاح کرده و جلوی تصمیم گیری های اشتباه و دیگر آسیب های اجتماعی را بگیرد.


منبع: نورنیوز


انتهای پیام/

انتهای پیام/

ارسال نظر