صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۲۱:۲۴ - ۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۰

فوت و فن کتاب‌خوانی

در این ‌که کتاب باید نقش پررنگ‌تری در زندگی همه ما داشته باشد، شکی نیست اما چرا کتاب در دست بسیاری از ما، آرام نمی‌گیرد و برای دقایقی هرچند کوتاه، مهمان چشم‌های مان نمی‌شود؟
کد خبر : 577089

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا ۲۳ آوریل، (دیروز) روز جهانی کتاب بود و به همین بهانه به این پرداخته‌ایم که چطور کتاب را وارد زندگی‌مان کنیم و به فواید کمتر شنیده شده‌اش اشاره کرده‌ایم. همچنین به این سوالات پاسخ داده ایم: چرا کتاب نمی‌خوانیم؟ واقعاً برای کتاب‌خواندن وقت نداریم؟ چطور به کتاب خواندن عادت کنیم و ... .




چرا کتاب نمی‌خوانیم؟


کتاب‌نخوان‌ها دو دسته‌اند. دسته اول از بیخ ‌و بن منکر ضرورت و خاصیت مطالعه‌اند. وقتی با آن‌ها وارد بحث می‌شوی، همه استدلال‌هایت درباره لذت و فایده کتاب خواندن را با یک «خب که چیِ» محکم رد می‌کنند. اگر هم زیادی پافشاری کنی، طوری انواع فن‌های سفسطه را رویت پیاده می‌کنند که فتیله‌پیچ و شرمنده بشریت از کادر خارج می‌شوی، مثلا «می‌دونی تو تا الان باعث قطع چند تا درخت شدی؟ می‌دونی چقدر اکسیژن به ما مدیونی و چند تا حیوون رو بی‌خانمان کردی؟». خب بهتر است پا پیِ این گروه اول نشویم و برویم سراغ دسته دوم که اصل لزوم مطالعه را زیر سوال نمی‌برند، حتی ممکن است کلی دلیل هم در تأییدش داشته ‌باشند ولی همه این‌ها باعث نمی‌شود که کتاب بخوانند! چرا؟ احتمالا به همان دلیلی که همه‌مان می‌دانیم ورزش‌کردن برای سلامتی لازم است ولی فقط بعضی‌ها ورزش می‌کنند و به همان دلیلی که هیچ‌ کس منکر اهمیت تغذیه سالم نیست ولی فقط بعضی‌ها زحمت سالم‌خوری را به خودشان هموار می‌کنند.


بله، می‌خواهم بگویم کتاب‌خواندن زحمت دارد. مانع اول، دشواری انتخاب است. یعنی نمی‌دانی چه جور کتابی دوست داری. کار برای آن‌هایی که کتاب‌خواندن را یک تکلیف می‌دانند، سخت‌تر هم می‌شود چون نمی‌دانند چه کتابی «باید» بخوانند که مفید باشد. طبقه‌بندی‌های زیاد از ادبیات ایران و ملل گرفته تا تاریخ و علوم سیاسی و جامعه‌ شناسی گیجت می‌کنند. تازه توی هرکدام‌شان هم به کلی اسم نویسنده و مترجم و ناشر برمی‌خوری که هیچ شناختی ازشان نداری. این سختی از نظر کتاب‌خوان‌های بالفطره - آن‌هایی که از سن کم کتاب دست‌شان بوده - احتمالا بهانه‌جویی قلمداد می‌شود ولی من که کودکیِ مأنوس با کتابی نداشته‌ و تازه از نوجوانی شروع به خواندن کرده‌ام، درک می‌کنم که جلدهای رنگارنگ و عنوان‌های ناشناس چقدر می‌توانند آدم را گیج کنند و حتی بترسانند.


حالا فرض کنیم قدم اول را برداشتی؛ مثلا کتاب‌ فروش راهنمایی‌ات کرد یا دوست اهل مطالعه‌ات به دادت رسید. مانع دوم پیدا کردن جای کتاب در زندگی‌ات است. کتاب را زده‌ای زیر بغلت، آورده‌ای خانه و نمی‌دانی کجا بگنجانی‌اش. منظورم فضای فیزیکی نیست که بالاخره روی کانتر و زیرتخت و توی دکور می‌شود جایش داد اما گنجاندنش در زندگی روزمره بین هزارتا عادت ریز و درشت، راحت نیست. نمی‌دانی از کدام کار بزنی و از کجا وقت قرض بگیری که به مطالعه برسی. حرف آنهایی را که می‌گویند این چیزها بهانه است و باید هرطوری شده، توی مترو و اتوبوس و مطب دکتر کتاب بخوانیم، جدی نگیرید. کسی که به خواندن عادت ندارد، نمی‌تواند یکهو توی شلوغی فضای عمومی شروع به خواندن یا مطالعه را به ‌راحتی جایگزین تماشا کردن تلویزیون کند.


خب اگر از ابتدای مطلب منتظرید که به‌ عنوان یکی از موانع، راجع به قیمت بالای کتاب بنویسم و شمای کتاب‌ نخوان را خوشحال کنم، متأسفم که مأیوس می‌شوید. بله، کتاب گران است ولی چی گران نیست؟ هرچند وقت یک ‌بار خریدنِ یک جلد کتاب برای ساکنان طبقه وسط جامعه، غیرممکن نیست. کافی است دست از سخن‌سرایی درباب فواید مطالعه برداری، سختی خواندن را به جان بخری و علاقه و عادت به کتاب را در خودت ایجاد کنی؛ آن‌وقت خودت می‌فهمی که چطور پول کتاب‌خریدن جور می‌شود. با لباس قدیمی و کفشی که تختش هر آن ممکن است توی خیابان قالت بگذارد، به قصد لباس خریدن از خانه بیرون می‌زنی و مچ خودت را در حالی‌ می‌گیری که به ویترین کتاب‌فروشی چسبیده‌ای.


از فرصت تجربه چندین‌ زندگی تا افزایش صمیمیت زوج‌ها


دکتر پرستو امیری، متخصص روان‌شناسی سلامت:


اگر از افراد علاقه‌مند به کتاب و مطالعه درباره فواید این کار بپرسید، پاسخ‌های متفاوتی خواهید شنید. اگر این کار را کرده باشید، به احتمال زیاد با این پاسخ‌ها مواجه شدید: «کسب لذت و آرامش،  درک بهتر و کامل‌تر دنیا، آشنایی با عقاید، افکار و فرهنگ‌های مختلف، رویاپردازی، سرگرمی و ... ». واقعیت این است که کتاب خوب واقعا می‌تواند همه این‌ها را به شما بدهد اما در ادامه به چند فایده کمتر شنیده‌شده کتاب‌خواندن اشاره خواهم کرد.


فرصت تجربه چندین زندگی با کتاب| ما در زندگی زمان و توانایی محدودی داریم و نمی‌توانیم تمام چیزهایی را که می‌خواهیم مستقیما تجربه کنیم؛ ما نمی‌توانیم زندگی‌های مختلف را کاملا تجربه کنیم؛ کتاب این فرصت را در اختیار ما می‌گذارد که چندین و چند زندگی را به طور غیرمستقیم تجربه کنیم. با کتاب در زمان و مکان سفر می‌کنیم. می‌توانیم به قرن‌ها قبل یا دورترین سرزمین‌ها سفر کنیم و با انسان‌ها و زندگی‌های گوناگون آشنا و مانند یک جهانگرد، پخته و باتجربه شویم.


آگاهی که نجات‌بخش است| شاید بتوان گفت آگاهی مهم‌ترین و با ارزش‌ترین چیزی است که کتاب به ما می‌دهد. این آگاهی‌بخشی می‌تواند در سطوح مختلف رخ دهد، از عمیق‌ترین لایه‌های شخصیتی تا افزایش اطلاعات عمومی. بزرگی گفته است خواندن کتاب خوب مانند گفت‌وگو با بهترین ذهن‌های قرون گذشته است و به درستی انگار با خواندن کتاب، سر کلاس بزرگ‌ترین اندیشمندان نشسته‌ایم و سخنان آنان را می‌شنویم.


مغزمان را ورزیده می‌کند| کتاب‌خواندن، درست مانند کاری که ورزش با بدن می‌کند، مغز ما را ورزیده  و فعالیت مغز، تمرکز و حافظه را تقویت می‌کند و می‌تواند از افت کارکردهای شناختی و آلزایمر در سنین بالا جلوگیری کند. همچنین پژوهش‌ها نشان داده‌اند کتاب‌خواندن، مهارت‌های حل مسئله، برنامه‌ریزی و تفکر نقاد را که از مهم‌ترین مهارت‌های زندگی هستند، در ما تقویت می‌کند. کتاب‌خواندن با افزایش دایره واژگان و تسلط بر ادبیات، موجب تقویت مهارت‌های کلامی و ارتباطی با آدم‌های مختلف می‌شود. همچنین هنگام کتاب‌خواندن، با همانندسازی و همذات‌پنداری با شخصیت‌های کتاب، درک ما از افراد، افکار، احساسات، مشکلات و جهان‌بینی‌شان افزایش پیدا می‌کند و همدلی ما تقویت می‌شود.


فواید کتاب‌خواندن به همراه خانواده| در نهایت کتاب یک تفریح سالم، لذت‌بخش و تقریبا کم‌هزینه است. اعضای خانواده و به خصوص همسران می‌توانند با یکدیگر کتاب بخوانند و درباره آن گفت‌وگو کنند. این کار به صمیمیت بین آنها بسیار کمک می‌کند. به یاد داشته باشید برای رسیدن به این فواید نیازی نیست حتما کتاب‌های علمی، فلسفی، روان‌شناسی، تاریخی و ... بخوانید. داستان‌ها و رمان‌های خوب هم می‌توانند شما را با یک دنیای دیگر، زندگی‌های دیگر و انسان‌های دیگر آشنا کنند و تمام آن فواید را به شما بدهند.


۳+۶ نکته برای کتاب‌خوان‌شدن و کتاب‌خوان‌ماندن


نرگس عزیزی، کارشناس ‌ارشد مشاوره:


با توجه به برخی نکات می‌توانید عادت مفید کتاب‌خوانی را آرام آرام در خود ایجاد کنید. البته که در این مسیر ممکن است با موانعی هم روبه‌رو شوید. پیشنهادهای ما در بخش دوم این مطلب می‌تواند به شما کمک کند تا راحت‌تر از پس این موانع بر بیایید.


- سراغ پادکست‌هایی که درباره کتاب صحبت می‌کنند، بروید و صفحاتی را که در شبکه‌های اجتماعی درباره کتاب‌ها به شکلی جذاب مطلب می‌نویسند، دنبال کنید. یادتان باشد هر چه موضوع کتاب در قالب‌های مختلف در زندگی شما وارد شود، احتمال اینکه سراغ خواندن آن بروید، بیشتر خواهد بود.


- ساعتی از روز را به کتاب‌خواندن  اختصاص دهید و طی آن از اینترنت و تلویزیون فاصله بگیرید. حتی اگر تمام مدت آن زمان را صرف کتاب نمی‌کنید اما سراغ گوشی یا تلویزیون نروید.


- اگر عادت به کتاب‌خوانی ندارید، در ابتدای مسیر سراغ کتاب‌هایی بروید که از جذابیت آنها شنیده‌اید و در عین حال خیلی حجیم نیستند. بعد از جا افتادن عادت کتاب‌خوانی مطمئن باشید با لذت بیشتری سراغ کتاب‌هایی که وجه مفیدبودنشان بر جذابیتشان غلبه دارد، خواهید رفت.


- هرچه کتاب در دسترس‌تر باشد، احتمال مطالعه آن بیشتر است. به صورت کلی یادتان باشد اگر کتاب را جایی بگذارید که با درازکردن دست، بتوانید آن را بردارید، احتمال خوانده‌شدن کتاب چند برابر می‌شود.


- مدادی دم دست بگذارید و زیر جملاتی  راکه به نظرتان جالب است خط بکشید. جملاتی را که به نظرتان خارج از متن کتاب، ارزش فکر دوباره دارند در دفتری یادداشت کنید. از هر کتابی که می‌خوانید یا از هر فصل آن به قدر یک پاراگراف خلاصه‌ای بنویسید.


- تشکیل فهرست می‌تواند به شما انگیزه دهد تا منظم‌تر کتاب بخوانید. البته حواستان باشد اگر این فهرست بیش از حد بلند باشد، می‌تواند در شما ترس از نرسیدن به هدف ایجاد کند. قرار دادن ۳ تا ۵ عنوان در این فهرست، کافی است.



- «تا کتاب‌های قبلی را تمام نکنم، سراغ کتاب جدیدی نمی‌روم»، یا «روزی اگر کمتر از ۴۰ صفحه بخوانم، فردایش باید جبران کنم» و ... اگر شما هم درگیر چنین نکاتی هستید، بهتر است به چند نکته توجه داشته باشید. برنامه‌ریزی داشتن برای کتاب‌خوانی مطلوب است اما داشتن قوانین بیش از حد سختگیرانه می‌تواند مانعی در راه کتاب‌خوانی باشد. اگر می‌خواهید کتاب‌خوانی به صورت عادت در زندگی شما بماند، کار را بیش از حد دشوار نکنید و سعی کنید موضوع لذت‌بردن از مطالعه را دست کم نگیرید.



- این پیشنهادها می‌تواند به شما کمک کند تا با هزینه‌ای مناسب‌تر کتاب را مهمان خانه‌ خود کنید. نسخه‌های الکترونیک کتاب‌ها در اپلیکیشن‌های کتاب‌خوانی قیمت مناسب‌تری دارند، در عین حال که این اپلیکیشن‌ها معمولا برنامه‌های تخفیفی متنوعی هم در طول سال دارند. خرید کتاب به صورت مشترک با یک دوست یا یکی از اعضای خانواده، یکی دیگر از گزینه‌هاست. این روزها صفحاتی برای خرید و فروش کتاب‌های دست دوم در شبکه‌های اجتماعی وجود دارد، در این صفحات جست وجو کنید، شاید بتوانید عنوان مد نظر خود را پیدا کنید.



- شاید شما به هر دلیلی (آموزش پایه ضعیف، تمرین کم و ...) از نظر توانایی خواندن و درک مطلب وضعیت مطلوبی نداشته باشید و در نتیجه تا کتابی در دست می‌گیرید، احساس خستگی می‌کنید. در این صورت توجه کنید که سرزنش خود در این شرایط، فایده‌ای ندارد. پس بی‌خیال سرزنش شوید. اگر می‌خواهید کتابی ترجمه‌شده را بخوانید، حتما ابتدا درباره کیفیت ترجمه پرس‌وجو کنید و در نهایت توجه داشته باشید که درک مطلب، مهارتی است که با تمرین، پیشرفت محسوسی می‌کند، پس به خواندن ادامه دهید.



- خیلی از ما در پاسخ به این سوال که «چرا کتاب نمی‌خوانیم»؟ می‌گوییم چون وقت نداریم. اما وقتی می‌گوییم وقت نداریم در حقیقت معنی‌اش این است که اولویت مشخصی برای این کار تعریف نکردیم. زندگی ما پر است از انتخاب‌های زیاد، سرمان را شلوغ کردیم، می‌خواهیم همه کارهای ممکن را انجام دهیم. هر روز و هر لحظه به شبکه‌های اجتماعی سر بزنیم، از نتایج تمام رقابت‌های ورزشی که پخش زنده هستند با خبر شویم و هیچ فیلم و سریالی را از دست ندهیم. در نهایت هم که بعد از یک روز شلوغ خسته‌ایم و ذهن‌مان قابلیت تمرکز روی مطالعه را ندارد. اما گزینه‌های کمتر به انتخاب‌های بهتر منجر می‌شود. پس باید سعی کنیم اولویت‌هایی برای خودمان تعریف کنیم تا در هر لحظه، وقت ‌مان را روی بهترین کار ممکن سرمایه‌گذاری کنیم. اولویت نداشتن یعنی همزمان به چند کار پرداختن و همین یعنی شانس به ثمر رساندن یک کار را از خود گرفته‌ایم. اگر هدف ما مشخص باشد می‌توانیم به موقعیت اشتباهی که اولویت ما نیست نه بگوییم. پس اگر هدف شما در زندگی رشد شخصی، خانوادگی، شغلی و ... است بهتر است اولویت‌های زندگی روزمره‌تان را هم براساس این هدف تعیین کنید و در چنین حالتی کتاب خواندن یک اولویت مهم است که با انرژی گذاشتن روی چیزهای دیگر آن را نادیده می‌گیریم.


چطور کتابی را که خوانده‌ایم فراموش نکنیم؟


دوست داریم چیزهایی را که می‌خوانیم خوب به ‌خاطر بسپاریم تا در مواقع ضروری از آن‌ها استفاده کنیم. اما وقتی کتابی را که مدتی قبل خوانده‌ایم ورق می‌زنیم احساس می‌کنیم هیچ چیزی یادمان نیست. برای این‌ که محتوای کتاب را خوب به‌ خاطر بسپاریم باید چند نکته را یاد بگیریم.


اولین مهارت این است که بدانیم چه کتابی ارزش خواندن دارد. وقتی ذهن‌مان پر باشد از اطلاعات غیرضروری ناخودآگاه ، یادآوری نکات مهم سخت می‌شود. پس قبل از شروع یک کتاب نگاهی به فهرست آن بیندازید، مقدمه و چند صفحه اول آن را بخوانید، در اپلیکیشن‌ها و سایت‌های حوزه کتاب، نقد و نظر دیگران را بخوانید تا انتخاب خوبی داشته باشید. انتخاب درست، شروع به‌ خاطر سپردن کتاب است.


 در گام دوم کتابی را انتخاب کنید که به کارتان می‌آید و کاربردی بودن آن را در زندگی شخصی یا شغلی و خانوادگی به‌ صورت ملموس حس کنید. کتابی که کاربردی نباشد و به‌ کارتان نیاید خوب به ‌خاطر سپرده نمی‌شود.


 یادداشت برداری و خلاصه‌ نویسی را فراموش نکنید. این‌ که ایده اصلی کتاب چه ‌بود؟ مطالعه‌اش چه فایده‌ای برای شما داشت؟ از خودتان بپرسید اگر بخواهید محتوای کتاب را برای دیگران تعریف کنید چه می‌گویید؟ مرور همین نکته کمک می‌کند محتوای کتاب را به‌خاطر بسپارید.


 مضمون کتاب را دنبال و با دیگران در خصوص آن بحث کنید. کتاب‌هایی در موافقت و مخالفت آن بخوانید تا مفهومی را که کتاب در ذهن‌تان شکل داده عمق دهید و زوایای دیگر را بررسی کنید. بدون این تضارب آرا، خودتان تحلیلی از کتاب نخواهید داشت. در نهایت بد نیست دوباره هایلایت‌ها و خلاصه‌ها را بخوانید تا محتوای کتاب در ذهن‌تان تثبیت شود.


چگونه به کتاب‌ خوان شدن عادت کنیم؟


بسیاری از ما ضرورت کتاب‌ خوان شدن را درک می‌کنیم، از فوایدش خبر داریم، می‌دانیم با مطالعه بیشتر، ذهن‌مان مدام در تکاپوست و برای همین چیزهای بیشتری یاد می‌گیریم و از رکود فرار می‌کنیم و برای همین اضطراب کمتری را تجربه می‌کنیم چون حال خوبی داریم. اما با این‌ که از فواید مستقیم و غیرمستقیم کتاب‌ خوانی اطلاع داریم نمی‌توانیم این عادت را در سرمان جا بیندازیم. مشکل این جاست که ما به جای روندها روی اهداف تمرکز می‌کنیم. فکر می‌کنیم اگر کتاب خوانی را به‌ عنوان یک هدف تعیین کنیم خود به خود مشکل حل می شود، در حالی که تا روند را اصلاح نکنیم مشکل ما به قوت خودش باقی‌ است. 


کتاب خوانی نتیجه یک روند است و با تعیین هدف به آن نمی‌رسیم. ما باید مسیر کتاب خوان شدن را بشناسیم. با چالش‌ها و فرصت‌هایش آشنا شویم و وقتی روند درستی برای تثبیت این عادت تعریف کردیم می‌توانیم به حصول نتیجه امیدوار باشیم. این ‌که کاغذ جلوی‌مان بگذاریم و بگوییم از این ساعت تا آن ساعت فلان کتاب را می‌خوانم قِلق کار نیست. باید عوامل بازدارنده مثل اینترنت، تلفن، تلویزیون و... را حذف کنیم و حتی یک تشویق کوچک هم برای خودمان درنظر بگیریم. این‌ که بخواهیم هر نوع کتابی بخوانیم هم اشتباه دیگری است. باید به الگوی کتاب خوانی خودمان و نوع موضوعات مورد علاقه احاطه پیدا کنیم. یکی دیگر از چالش‌ها خرید کتاب‌هایی با تخفیف زیاد است که ما را از کتاب خوانی دور می‌کند. این نوع کتاب‌ها عموماً کیفیت کاغذ پایین، ترجمه ضعیف و موضوعات سطحی دارند و باعث می‌شوند ما رغبتی به مطالعه بیشتر نداشته باشیم. پس روند را با مثال‌های مشابه و مصادیق بیشتری از چالش‌ها و فرصت‌ها، موانع و پاداش‌ها برای کتاب خوانی در ذهن‌تان ترسیم کنید تا در ایجاد این عادت موفق باشید.


منبع:خراسان


انتهای پیام/۴۱۲۷



انتهای پیام/

ارسال نظر