صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۹:۲۵ - ۲۵ فروردين ۱۴۰۰

عطر ربنا

شاعر و دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کاشان به‌مناسبت فرارسیدن ماه مبارک رمضان قطعه شعری سروده است.
کد خبر : 574765

به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا از کاشان، عبدالرضا مدرس‌زاده دانشیار و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کاشان به مناسبت فرارسیدن ماه ضیافت الهی، ماه مبارک رمضان قطعه شعری سروده است که از نظر مخاطبان می‌گذرد.


عطر ربنا


وقت سحر لطافت سرشارم آرزوست
با عطر ربنا شب دیدارم آرزوست


هرجا سکوت و یأس ز من روز را گرفت
آواز روشنی به شب تارم آرزوست


یک جرعه نور لحظه افطار سرد خویش
از دست پاک عترت اطهارم آرزوست


حالا که جان به دولت تقوا ضعیف نیست
با دیو نفس فرصت پیکارم آرزوست


دل از حضور روشن باور به خویش گفت:
چون آینه گریز ز زنگارم آرزوست


وقتی نیاز، فیض دعا را طلب کند
آمین ز دست‌های وفادارم آرزوست


بهر فقیر و بیوه و مسکین به شهر درد
چون مرتضی، فضیلت ایثارم آرزوست


در شور روزهای پر از تشنگی خویش
اشک فروچکیده به افطارم آرزوست


در اوج دل‌پریشی و سنگینی گناه
لطف و کرم ز حضرت غفارم آرزوست


روزی که پای‌بوسی مولا شود نصیب
در صحن عشق خواندن اشعارم آرزوست


حجت‌الاسلام والمسلمین ماشاالله صدیقی مدیر فرهنگی و اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی کاشان نیز به همین مناسبت قطعه شعری به شرح زیر سروده است.


نگاه عرفانی


ما با گل روی تو ز هر غصه رهاییم
فارغ ز غم و حسرت و اندوه و بلاییم


ما در سحر هر رمضان یاد تو کردیم
چون بوی خدا همدم آن زلف دوتاییم


محراب دو چشمت همه شد قبله حاجت
ما در صف این قبله به محراب دعاییم


گر رو نکنی بر دل آشفته عاشق
معلوم شود ما همگی اهل جفاییم


هر قطره اشکی که ز هر دیده روان شد
فریاد برآمد که ز معشوقه جداییم


در روز ازل چون گل ما با تو سرشتند
ما بر سر پیمان تو و مهر و وفاییم


ما خاک کف پای تو را سرمه نمودیم
تا عشق بداند که حریف رقباییم


ما همره این باده پرستان مهاجر
در کوی طریقت همه در سلک شماییم


«صادق» چه بگویم که در این عرصه جولان
محتاج نگاهی چو نگاه عرفاییم


انتهای پیام/۴۱۱۷/۴۰۶۲/


انتهای پیام/

ارسال نظر