پاسخ به چند ابهام مهم درباره انتشار سند راهبردی ایران و چین
به گزارش گروه جهان خبرگزاری آنا، سند همکاری ایران و چین توافقنامهای سیاسی، راهبردی و اقتصادی میان جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین با هدف سرمایهگذاری در صنایع نفت، گاز، پتروشیمی، توسعه و تجهیز زیرساختها و همکاری نظامی، امنیتی، فرهنگی و قضایی است. پیشینه این توافقنامه به سفر شی جین پینگ، رئیسجمهور چین به ایران در سال ۱۳۹۴ برمی گردد، از سال ۱۳۹۸ درباره امضای سند رایزنیهای جدی انجام و چند متن پیشنویس میان دو کشور مبادله شد. درنهایت حسن روحانی، رئیسجمهور کشورمان پیشنویس نهایی برنامه همکاریهای جامع ایران و چین را اول تیر ۱۳۹۹ در جلسه هیئت دولت بررسی و تأیید کرد. در آن نشست به وزارت امور خارجه مأموریت داده شد در مذاکرات نهایی با طرف چینی، بر مبنای منافع متقابل بلندمدت، این برنامه به امضای دو طرف برسد.
باید در نظر داشت که این سند تنها در حوزه اقتصادی نیست و سند نهایی در بخشهای مختلف قضایی، مجلس و… دو کشور ورود کرده است. اهداف این سند در مدت ۲۵ سال تکمیل میشود و قرار است معاملات با واحد پولی کشور چین یعنی یوان انجام شود. در هفتم فروردین این سند بهوسیله محمدجواد ظریف و وانگ یی، وزیران امور خارجه ایران و چین امضا شد.
آغاز فضاسازی غربیها
از مدتی پیش و بعد از امضای سند همکاری راهبردی ایران و چین، رژیم صهیونیستی، آمریکا و کشورهای غربی مانور رسانهای سنگینی را علیه ایران آغاز کردند. در ابتدا خط خبری رسانهها انتقاد از چنین سند طلایی و باارزشی برای منطقه و منافع دو کشور بود و تلاش کردند آن را خطری برای آینده منطقه و جهان قلمداد کنند. وقتی این خط خبری شکست خورد، مانور رسانهای را به سمت سوءاستفاده چین از سند همکاری سوق دادند و در افکار عمومی کشورمان اینگونه القا کردند و میکنند که چینیها بهدنبال انحصارطلبی بخش یا بخشهایی از ایران هستند. آنها از نفت گرفته تا عمق دریاهای ایران را به نام چین زدند و تلاش کردند پکن (و در ادامه روسیه) را دشمن اقتصادی ایران جلوه دهند. این در حالی است که مدتهاست بهویژه بعد از خروج آمریکا از برجام و بدعهدیهای مکرر غربیها در قالب ۱+۴، جمهوری اسلامی ایران به سیاست «نگاه به شرق» بازگشته.
بیشتر بخوانید:
مردم از ثمرات اجرای توافق با چین بهرهمند میشوند
سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین برای کل منطقه مفید است
ادعاهایی همچون تشبیه سند راهبردی به قرارداد ترکمنچای و ناقض اصل ۷۷ قانون اساسی خواندن چنین سندی نشان میدهد دشمنان انقلاب اسلامی همچنان از ماهیت چنین توافق باارزشی که البته بر آنها پوشیده است، نگران هستند. طبعاً صرف راهبردی بودن توافق ایران و چین که نشاندهنده و ترسیمکننده روابط ۲۵ ساله ایران و چین است،نمیتواند نگران کننده باشد، ولی آنچیزی که غربیها را نگران کرده، عدم وابستگی ایران به اروپا و وعدههای توخالی آنها و نیز تشکیل بلوک قدرتمندی در شرق میان ایران، چین و روسیه است که میتواند هرگونه تحریم خصمانه را از سوی غربیها و آمریکا خنثی کند.
چین شریک خوبی برای همکاری بلندمدت با ایران نیست؟!
برخی مدعی هستند چین نمیتواند شریک خوبی برای امضای سند راهبردی بلندمدت باشد، ولی در توجیه ادعاهای خود موارد مشابهی از نقض عهدهای چین را نهتنها در برابر ایران، بلکه در برابر توافق با دیگر کشورهای جهان مثال نمیزنند. این در حالی است که دولت چین با وجود تحریمهای آمریکا و فشار حداکثری علیه ایران، یکی از شرکای* اقتصادی کشورمان است و با وجود اینکه بهشدت در معرض تحریم قرار دارد، بندرگاههای خود را به روی ایران باز نگه داشته و حتی حمایت خود از ایران را بهطور رسمی اعلام کرده است. نکته بعد، اینکه ناوبری دریایی بدون بیمه کشتیها عملی بسیار خطرناک است و بهدلیل تحریمها کشتیهای ایرانی از سوی بیمهگذاران بینالمللی بیمه نمیشوند، ولی شرکتهای چینی حاضر شدهاند کشتیهای ایران را بیمه کنند.
افزون بر این، نباید در موضوع روابط ایران با شرق آسیا، چین و کرهجنوبی را یکسان دید و ارزیابی کرد. تفاوتهای زیادی میان روابط ایران با چین با روابط با سئول وجود دارد، چینیها مدتهاست حساب کار خود را از آمریکا جدا کردهاند و حتی برای آمریکا بر سر رابطه با ایران و ادامه تحریم کشورمان خط و نشان میکشند. درحالیکه سئول همچنان زیر بلیط واشنگتن است و پولهای بلوکهشده ایران را بدون اجازه آمریکا آزاد نمیکند، چینیها سرمایه ودیعهنهاده شده در نزد خود را در گردش کاری و تعامل اقتصادی وارد کرده و این گونه مشکلات ناشی از تراکنش مالی میان دو کشور حل شده است. سرمایهای که البته از گزند شایعهسازی برخیها در امان نمانده و مدعی هستند این پول جزو اموال بلوکهشده ایران در چین است.
چرا نباید سند همکاری ایران و چین منتشر شود؟
برخی مقامهای دولتی در روزهای اخیر موضوع مبهمی را مطرح و علت منتشر نشدن سند را خواست چینیها عنوان کردهاند درحالی که باید درنظر داشت منتشر نشدن سند راهبردی نهتنها به خواست چین، بلکه بنا بر توافق میان دو طرف بوده است. علاوه بر این، با توجه به تکثر آرا در کشورمان از سویی و باورپذیری غلط عوام جامعه از فضای مجازی و رسانه های دروغپراکن غربی از سوی دیگر، انتشار متن سند هیچ فایدهای نخواهد داشت، زیرا آنهایی که بخواهند سودشان را از انتشار سند اصلی ببرند، میبرند و در ادامه کشورمان را به مخفیکاری متهم میکنند و مدعی میشوند سند راهبردی بند محرمانه دارد. نباید از نظر دور داشت کشورهای دیگری نیز هستند که مشابه این سند را با چین امضا کردهاند و به هیچ عنوان آن را منتشر نمیکنند، زیرا اسناد همکاری راهبردی مرتبط با امنیت ملی کشورها و پروتکلی جا افتاده است.
ایران تحت تحریمهای آمریکا قرار دارد و اگر آمریکا و غرب از جزئیات سند مطلع شوند، دستشان برای هرگونه تحریم و فشار علیه دولتهای ایران و چین باز خواهد شد و میتوانند برای خنثی کردن ابعاد سند همکاری، طراحی نقشه کنند
با همه این موارد، به نظر میآید علت مهمتری که بهدلیل آن هرگز سند راهبردی ایران و چین منتشر نمیشود، اصلی به نام «ابهام راهبردی» است. اصل مهمی که اگر وجود نداشت، شاید دیدار میان نخستوزیر کرهجنوبی که قرار است به ایران سفر کند، با اسحاق جهانگیری، معاون رئیسجمهور کشورمان بهطور مستقیم از شبکههای تلویزیونی پخش میشد! باید پذیرفت در حوزههای سیاسی و نظامی موضوعاتی وجود دارند که مطرح شدن عمومی آنها لزومی ندارد و جز خسارت برای منافع ملی تأثیر دیگری نخواهد داشت. غربیها با مانور رسانهای و فشار بر افکار عمومی بهویژه ایرانیها میخواهند ابهام راهبردی را بشکنند و به همین دلیل خواهان انتشار سند راهبردی هستند.
چرا رابطه با چین برای ایران حیاتی است؟
چین می خواهد تا سال ۲۰۴۹ ابرقدرت جهان درفناوری مدرن باشد و این موضوع باعث نگرانی سیاستمداران غربی شده است. شی جین پینگ برای تحقق آرمان بزرگ خود میخواهد کشورش تا نیمه این قرن بزرگترین قدرت جهانی در زمینه علوم و فناوری مدرن شود. وی در کنفرانس فناوریهای مدرن خواهان آن شد که چین باید خود را تا پایان سال ۲۰۲۰ به یکی از نوآورترین نیروها در میان کشورهای جهان رشد دهد و تا سال ۲۰۳۰ یکی از کشورهای پیشقدم در زمینه نوآوریهای مدرن باشد و استاندارد خود را به جهان صادر کند. سپس در سال ۲۰۴۹ درست در صدمین سالروز تشکیل جمهوری خلق چین، این کشور باید یکی از ملتهای پیشگام در حوزه فناوریهای مدرن باشد.
با چنین رویکردی باید دانست جمهوری اسلامی ایران بر سر چهارراه غرب آسیا و خلیجفارس قرار دارد و هر کشوری بخواهد ادعای جهانیشدن داشته باشد، باید وارد تعامل با ایران شود. طبعاً ادعای جهانی شدن بدون کنار آمدن با ایران ممکن نیست و در طرف مقابل، ایران نیز نیازمند چنین تعاملی با کشوری است که میخواهد در آینده ابرقدرت جهان باشد. به نظر می آید در بحث سند همکاری ایران و چین، بیش از آنکه بخواهیم به ادعاها، شعارها و شایعات توجه کنیم، عقل خود را ملاک قرار دهیم و این سؤالات را منصفانه جواب دهیم؛ چین شریک نخست تجاری ماست و اگر کالا از چین وارد کشور نمیشد، اقتصاد کشورمان چه وضعیتی داشت؟ اگر شرکتهای چینی که اکنون تضمینکننده پروژههای عمرانی و دریایی ایران هستند، آن را تضمین نمیکردند، صنعت و اقتصادمان با چه مشکلاتی مواجه میشد؟ آیا اگر شرکتهای بیمهگر چینی کشتیهایمان را بیمه نمیکردند، کالاها با امنیت به مقاصد خود در آن سوی دنیا میرسیدند؟
انتهای پیام/۴۰۳۳/
انتهای پیام/