صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۰۰:۰۲ - ۱۲ فروردين ۱۴۰۰
مسئول سابق اتحادیه اروپا در گفت‌وگو با آنا؛

آمریکا هیچ‌گاه به فکر استقرار ثبات در سوریه نبوده است/ مقاومت در مقابل فشار حداکثری برگ برنده ایران برای استقرار امنیت در منطقه

مشاور سابق مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا تصریح کرد: آمریکا هدفی برای استقرار ثبات در سوریه ندارد و از همان ابتدای بحران هم به دنبال بی‌ثبات کردن این کشور بود تا از این طریق بتواند اهرم فشاری در دست داشته باشد تا بشار اسد را از مقامش برکنار و فرد دیگری که همسو با سیاست منطقه‌ای واشنگتن باشد را به این کشور تحمیل کند.
کد خبر : 571929

گروه جهان خبرگزاری آنا- محمد جعفری؛ آلستر کروک که مؤسس و مدیر انجمن منازعات، سازمانی برای ایجاد ارتباط بین اسلام سیاسی و غرب، است، اعتقاد دارد سیاست خارجی بایدن و ترامپ نه واقع‌گرایانه است نه قابل‌اجرا و تأکید دارد که کشورهای بلوک غرب هم‌اکنون کشورهایی ثروتمندند اما در حال افول هستند بنابراین راهبرد تحمیلی آمریکا و غرب به منطقه نمی‌تواند موفقیت کسب کند. متن کامل مصاحبه کروک با آنا به شرح ذیل است:


آنا: با توجه به اینکه دولت دمشق نیروهای نظامی ایالات‌متحده مستقر در سوریه را اشغالگر می‌داند آیا شما نقش مثبتی برای نیروهای آمریکایی در راستای استقرار صلح و آرامش در این کشور در نظر می‌گیرید؟


کروک: من فکر نمی‌کنم که ایالات‌متحده اصلاً هدفی برای استقرار ثبات در سوریه داشته باشد و از همان ابتدای بحران سوریه هم واشنگتن به دنبال بی‌ثبات کردن سوریه بود تا از این طریق بتواند اهرم فشاری در دست داشته باشد تا بشار اسد رئیس‌جمهور سوریه را از مقامش برکنار کند و فرد دیگری که همسو با سیاست منطقه‌ای واشنگتن باشد را به این کشور به‌عنوان رئیس‌جمهور تحمیل کند.



بنابراین من فکر نمی‌کنم که آمریکایی‌ها اصلاً به استقرار امنیت در این کشور فکر کرده باشند. چیزی که آمریکایی‌ها انجام داده‌اند خیلی با کمک به استقرار صلح و امنیت متفاوت است. ما شاهد بوده‌ایم که اقدامات آمریکایی‌ها تداوم‌بخش درد و رنج مردم سوریه بوده است. رنجی بسیار بزرگ. بسیاری از شهروندان سوری واقعاً از گرسنگی رنج می‌برند. خیلی از آن‌ها نه‌تنها از بابت اقتصادی در مشقت هستند بلکه حتی از ابزار ضروری ادامه بقا هم محروم شده‌اند. این اوضاع واقعاً برای مردم سوریه فاجعه است. سال‌هاست که سوریه درگیر جنگی صرفاً عقیدتی هست که هیچ توجیه منطقی دربر ندارد.



یک شانس برای ایران وجود دارد که چیزی نیست به‌غیراز مذاکره کردن با همسایگان و کشورهای منطقه برای ایجاد یک ساختار که از طریق آن بتوانند ثبات را در منطقه استقرار دهند



آنا: نقش ایران در استقرار امنیت در منطقه غرب آسیا را چگونه ارزیابی می‌کنید؟


کروک: در حال حاضر تقریباً برای ایران غیرممکن است که امنیت کلی در غرب آسیا را برقرار کند زیرا نیروهای اسرائیلی و آمریکایی مشترکا به دنبال ناامن سازی منطقه هستند. آن‌ها (آمریکایی‌ها) خواهان خاورمیانه ضعیف‌تری هستند. آمریکایی‌ها به دنبال یک غرب آسیای همسو با واشنگتن بوده و بنابراین جوابشان به تحولات منطقه ناامن سازی و ایجاد تنش بین ایران و اسرائیل در این برهه از زمان است. اما اگر ایران به هر صورت بتواند موفق از فشار حداکثری آمریکا بیرون بیاید آن‌وقت می‌تواند به حیات خود ادامه دهد و در استقرار امنیت در غرب آسیا هم موفق باشد. ایران تا همین‌الان هم در غلبه بر فشارها موفق بوده و اگر همین راه را در آینده ادامه دهد به عقیده من اسباب موفقیتش فراهم خواهد شد زیرا اوضاع غرب آسیا در حال تغییر است. باید بگویم که روزگار وخیمی را (در منطقه) شاهد هستیم. (این منطقه) مثل یک بمب می‌ماند که ممکن است هرلحظه منفجر شود. اما من فکر می‌کنم که یک شانس برای ایران وجود دارد که چیزی نیست به‌غیراز مذاکره کردن با همسایگان و کشورهای منطقه برای ایجاد یک ساختار که از طریق آن بتوانند ثبات را در منطقه استقرار دهند اما باید گفت که راه خیلی طولانی تا آن روز و آن موقعیت در پیش دارند.


آنا: تصمیم جو بایدن رئیس‌جمهور آمریکا برای متوقف کردن خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟


کروک: به عقیده من ایالات‌متحده تصمیم نداشته تا تمام نیروهایش از افغانستان را خارج کند. من این انتظار را ندارم که نیروهای نظامی آمریکا قصد خروج کامل داشته باشند و در حقیقت در افغانستان باقی خواهند ماند. حال یک سؤال مطرح می‌شود که چرا باید آمریکا این تصمیم را گرفته باشد؟ پاسخ واضح است. اگر به اوضاع که به یک بن‌بست و یک مسئله بغرنج شبیه است بنگریم می‌بینیم که آمریکا در ۲۰ سال گذشته که در افغانستان حضور داشته ابداً نتوانسته موفقیتی در جنگ به دست بیاورد و نیز نتوانسته که دولت افغانستان را آن‌قدر ایمن کند که روی پاهای خود بایستاد و امنیت کشور را به‌تنهایی تأمین کند.


اگر شما می‌خواهید پاسخی برای پرسش خود بیابید باید حتماً در ابتدا نگاهی به سیاست داخلی در آمریکا بیندازید. در دوره قبل از تحلیف جو بایدن رئیس‌جمهور آمریکا، حزب دموکرات ایالات‌متحده پیشنهادی داشت مبنی بر برکناری دونالد ترامپ رئیس‌جمهور سابق از قدرت البته در صورت اینکه ترامپ این قصد را داشت که نتیجه انتخابات را قبول نکند. در آن زمان دموکرات‌ها طرحی داشتند که از ارتش بخواهند که ترامپ را از مسند قدرت در کاخ سفید به زیر بکشند.


بخشی از آن طرح یا توافقنامه در خصوص اعطای دست‌باز یا اختیار به ارتش در مقابل خانم نانسی پلوسی رئیس مجلس نمایندگان بود. دلیل اعطای اختیار به ارتش چشم‌داشت به اتخاذ روش‌های استراتژیک و به دست آوردن پیروزی در افغانستان نبود بلکه به‌سادگی و واقعاً در خصوص موضوع کهنه‌ای بود که ارتش ایالات‌متحده یک‌بار از آن لطمه دیده بود. اعطای اختیار به ارتش به این دلیل بود که دموکرات‌ها نمی‌خواستند ارتش یک‌بار دیگر مثل جنگ ویتنام شکست را به گردن سیاستمداران بیندازد.


ارتشی‌ها آن شکست را به گردن سیاستمداران انداختند و خود را مقصر قلمداد نکردند به همین دلیل است که نظامیان آمریکا از بایدن انتظار مساعدت داشتند تا شکستی مشابه باختن جنگ ویتنام را در افغانستان تجربه نکنند.


اگر نیروهای آمریکایی در اول ماه مه افغانستان را ترک کنند خیلی محتمل است که یک سری افراد که در دولت کمک کردند داستان آمریکایی‌ها به این‌گونه رقم بخورد از گردونه قدرت کنار بروند؛ چیزی که سال‌ها پیش در سایگون اتفاق افتاد و یک شکست بزرگ روانی برای ایالات‌متحده بود.



من هیچ چشم‌اندازی مثبتی در پیشرفت روند صلح افغانستان نمی‌بینم زیرا از یک‌سو ما یک دولت خیلی ضعیف در کابل بر مسند قدرت داریم و از سوی دیگر یک طالبان قوی



آنا:  با این تفسیری که کردید حالا روند استقرار صلح در افغانستان را چگونه می‌بینید؟


کروک: من هیچ چشم‌اندازی مثبتی در روند صلح افغانستان نمی‌بینم زیرا از یک‌سو ما یک دولت خیلی ضعیف در کابل بر مسند قدرت داریم و از سوی دیگر یک طالبان قوی. مهم‌ترین تقاضای طالبان که خیلی با چیزی که در عراق در حال اتفاق است فرقی ندارد این است که آمریکایی‌ها باید افغانستان را به‌صورت کامل ترک کنند. اگر یک چنین اتفاقی بیفتد من فکر نمی‌کنم روند صلح در افغانستان پیشرفت کند.


آنا: نظر خود را راجع به انتقال نیروهای اسرائیل از ای.یو.کام (مرکز فرماندهی نیروهای آمریکایی در اروپا) به سنتکام (مرکز فرماندهی مرکزی نیروهای آمریکایی در منطقه غرب آسیا،شمال شرقی و شرق آفریقا، آسیای مرکزی، افغانستان و پاکستان) بیان کنید؟



کروک: در عمل این موضوع خیلی مهم به نظر نمی‌رسد زیرا نیروهای اسرائیل همیشه به‌صورت گسترده با سنتکام همکاری داشته‌اند همان‌گونه که با یوروکام همکاری هم‌زمان داشته‌اند. چیزی که من فکر می‌کنم در موضوع انتقال اسرائیل از یوروکام به سنتکام مهم باشد یک برنامه است که اسرائیل حضور بیشتری در سازمان‌های مربوط به منطقه غرب آسیا داشته باشد به این معنی که÷ تصدیقی باشد که اسرائیل متعلق به منطقه غرب آسیا است و آینده خود را نباید در اروپا جستجو کند. به همین دلیل است که اسرائیل مجبور است راه خود را در سیاست‌های غرب آسیا پیدا کند و بپیماید.


آنا: به نظر شما تصمیم‌های کدام رئیس‌جمهور، دونالد ترامپ یا جو بایدن، در خصوص منطقه غرب آسیا منطقی‌تر و واقع‌گرایانه‌تر هستند؟


کروک: هیچ‌کدام. (سیاست هیچ‌کدام از افرادی که نام بردید) نه واقع‌گرایانه است نه قابل‌اجرا. در حقیقت ایالات‌متحده دستورالعمل خاموش خود در غرب آسیا از زمان شروع جنگ جهانی دوم را تغییر نداده است. سیاست این کشور در خصوص منطقه حتی به‌روز هم نشده است. آن‌ها بذر بی‌حاصل یک اقتصاد تحلیل رفته، تمدن فرسوده و فاقد نوگرایی را کاشتند. کشورهای بلوک غرب هم‌اکنون کشورهایی ثروتمندند اما در حال افول هستند بنابراین من فکر نمی‌کنم که راهبرد تحمیلی آمریکا و غرب به منطقه بتواند موفقیت کسب کند.


انتهای پیام/۴۱۵۵/


انتهای پیام/

برچسب ها: افغانستان
ارسال نظر