اعضای غیررسمی خیابان بیکر
گروه علم و فناوری خبرگزاری آنا- نوید فرخی: یکی از اموری که افراد در اوقات فراغت خود به سراغش میروند، سرگرمیهای ذهنی و از جمله حل معما و چیستان است. چنانچه میدانید شرلوک هولمز یک کاراگاه-مشاور خیالی است که در اواخر عهد ویکتوریا تا اوایل قرن بیستم در منزل مشهور خود واقع در خیابان بیکر شماره 221بی به حل معماهای پیچیدهِ جنایی میپرداخت. دانش هولمز در ارتباط با مشاهده دقیق، تغییر چهره، پزشکی، علوم جنایی و استدلال منطقی و... او را در طول تاریخ به عنوان یک کارآگاه-دانشمند برجسته، متمایز ساخته است. اگرچه شرلوک هولمز اولین کارآگاه خیالی ادبیات نیست اما بهترین کارآگاه داستانی تاریخ شناخته میشود و از او در کتاب رکوردهای جهانی گینس به عنوان «مشهورترین شخصیت خیالی» جهان نام برده شده است.
ما در این سری معماهایی که به صورت منظم ارائه میشود، چیستانهایی را از زبان دکتر واتسن طرح خواهیم نمود. توجه داشته باشید که راوی این معماها دکتر واتسن، دوست و همکار شرلوک هولمز است که همیشه او را در مسیر حل معماها یاری میکند. پاسخ به معماها در انتهای مطالب، قرار گرفته است. پیش از دیدن پاسخ، به خوبی روی حل معما فکر کنید!
اعضای غیررسمی خیابان بیکر
روزی قرار بود من و هولمز با برخی از اعضای غیررسمی خیابان بیکر دیدار کنیم تا در مورد پروندهای بحث و گفتوگو داشته باشیم. اعضای غیررسمی خیابان بیکر در حقیقت پسربچههای ساکن این خیابان بودند که گاهی در حل پروندهها به من و هولمز کمک میکردند و انصافاً کمکهای آنها در پارهای از موارد منجر به حل برخی از پیچیدهترین معماها شده بود. هولمز قبل از رسیدن به محل ملاقات رو به من کرد و گفت که ما به زودی با سه پسربچه ملاقات میکنیم که قبلاً با ما کار کردهاند. از او پرسیدم که آیا آنها را میشناسم و هولمز تأیید کرد. آنها تام، میکی و جو(Tom, Mickey Joe) نام داشتند. اسامیشان برایم آشنا بود، اما نتوانستم به طور دقیق آنها را به خاطر آورم.
بنابراین پرسیدم: «آنها در چه پروندههایی به ما کمک کردند، هولمز؟» ، امیدوار بودم راهنماییهای او باعث شود آن سه را به یاد بیاورم.
«اوه، بگذار ببینم، واتسن. اگر درست به خاطر داشته باشم آنها در ماجرای «غیب شدن لیوان»، پرونده «نشانه سه»، و ماجرای «تحقیقات خونین» حضور داشتند.»
راهنمایی او قدری به من کمک کرد و توانستم بین پرونده نشانه سه و پسربچهای به نام جو ارتباط برقرار کنم. در حقیقت جو باعث شده بود یکی از سرنخهای اصلی آن پرونده را به دست بیاوریم. اما همچنان نمیتوانستم چهرهاش را در ذهنم تجسم کنم و در مورد دو پسر دیگر که هنوز اصلاً و ابداً پسزمینهای در موردشان نداشتم تا بفهمم هر یک از آنها در کدام پرونده به ما کمک کرده بود.
وقتی به محل قرار رسیدیم، هر سه پسر را شناختم. یکی روی چانهاش خال بود، دیگری زیر چشمش جای زخمی وجود داشت و نفر آخر موهایش پرپشت و به هم ریخته بود و از هر زاویهای که نگاه میکردیم از سرش بیرون میزد. در عین حال مطمئن بودم که کسی که جای زخم زیر چشمش است میکی نام دارد، چون شنیده بودم برادرش طی یک درگیری این بادمجان را زیر چشمش کاشته است. سپس به یاد آوردم برادرش که او هم در این جمع حضور داشت، کسی بود که در ماجرای غیب شدن لیوان کمک شایانی به ما کرد و حضور او بود که ما را در مسیر صحیح قرار داد و موجب شد خلافکار اصلی را دستگیر کنیم.
خوشبختانه از این خاطرات جزئی توانستم هر کدام از آن سه پسر را با نام خودش خطاب کنم و با او احوالپرسی کنم و حتی بابت پروندهای که به ما کمک کرده بود از او قدردانی کنم!
آیا میتوانید استنتاج کنید هر کدام از اسامی متعلق به کدام یک از پسرها بود و آنها در چه پروندهای به من و شرلوک هولمز کمک کرده بودند؟
می توانید پاسخ صحیح را زیر این عکس مشاهده کنید:
پاسخ معمای اعضای غیررسمی خیابان بیکر
تام پسری بود که موهای پرپشتی داشت و در ماجرای غیب شدن لیوان با من و هولمز همکاری کرد. میکی پسری بود که جای زخم زیر چشمش بود و در ماجرای تحقیقات خونین کمکمان کرده بود. در نهایت، جو پسری بود که خال روی چانهاش داشت و در پرونده نشانه سه با ما کار کرده بود.
انتهای پیام/4160
انتهای پیام/