سه نکته کاربردی از «منشور برادری»
اول- به رسمیت شناختن اختلاف عقیده و نظر و آزادی اجتهاد
امام خمینی در منشور برادری تاکید دارند که «کتابهای فقهای بزرگوار اسلام پر است از اختلاف نظرها و سلیقهها و برداشتها در زمینههای مختلف نظامی، فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و عبادی، تا آنجا که در مسائلی که ادعای اجماع شده است قول یا اقوال مخالف وجود دارد و حتی در مسائل اجماعی هم ممکن است قول خلاف پیدا شود» و سپس تاکید میکنند که این اختلافات در گذشته در حد محیط درس و بحث و مدرسه محصور بود ولی «امروز با کمال خوشحالی به مناسبت انقلاب اسلامی حرفهای فقها و صاحبنظران به رادیو و تلویزیون و روزنامهها کشیده شده است چرا که نیاز عملی به این بحثها و مسائل است». امام خمینی ضمن برشمردن فهرست بلندبالایی از موضوعات مبتلابه روز که فقها باید به آن بپردازند، مینویسند: «حال آیا میتوان تصور نمود که چون فقها با یکدیگر اختلاف نظر داشتهاند - نعوذباللّه- خلاف حق و خلاف دین خدا عمل کردهاند؟ هرگز»
با طرح این مقدمات امام خمینی نتیجه میگیرند که «در حکومت اسلامی همیشه باید باب اجتهاد باز باشد و طبیعت انقلاب و نظام همواره اقتضا میکند که نظرات اجتهادی- فقهی در زمینههای مختلف ولو مخالف با یکدیگر آزادانه عرضه شود و کسی توان و حق جلوگیری از آن را ندارد».
دوم- پرهیز از رنگ عقیدتی دادن به اختلافات سیاسی
نکته مهم دیگری هم در منشور برادری هست که باید برای این روزهای ما برجسته شود و آن رنگ عقیدتی ندادن به اختلافات سیاسی در کنار به رسمیت شناختن اختلافات فکری و مجتهدانه است. امام خمینی در این باره تاکید میکنند: « شما باید توجه داشته باشید تا زمانی که اختلاف و موضعگیریها در حریم مسائل مذکور است، تهدیدی متوجه انقلاب نیست. اختلاف اگر زیربنایی و اصولی شد، موجب سستی نظام میشود و این مساله روشن است که بین افراد و جناحهای موجود وابسته به انقلاب اگر اختلاف هم باشد، صرفاً سیاسی است ولو اینکه شکل عقیدتی به آن داده شود، چرا که همه در اصول با هم مشترکند و به همین خاطر است که من آنان را تایید مینمایم.»
معمولا همه نیروهای سیاسی رقیب تلاش میکنند به اختلافات سیاسی خود، رنگ اعتقادی بدهند و برای جلب حمایت مردم و کم کردن مقبولیت رقبای سیاسی، خود را در موضع حق مطلق بنشانند. آنان میدانند که اتخاذ سیاست حذف و کنار زدن رقیب، تنها هنگامی پاسخگوست که بدگمانی جدی نسبت به رقبای سیاسی دامن زده شود و برخی مخالف دین و برخی مخالف انقلاب و تعدادی هم به وابستگی به خارج و گروهی نیز به ضدیت با رهبری و امثال آن متهم شوند و در هر صورت، تصویری از رقبای سیاسی در اذهان مردم ساخته شود که به فاصله گرفتن مردم از آنان بینجامد. امام خمینی به این آفت حاکم بر مناسبات جریانهای سیاسی درون جبهه انقلاب اشاره کرده و تاکید داشتند که با وجود شکل عقیدتی دادن به اختلافات سیاسی، این جریانها در اصول با هم مشترکند و «آنها نسبت به اسلام و قرآن و انقلاب وفادارند و دلشان برای کشور و مردم میسوزد و هر کدام برای رشد اسلام و خدمت به مسلمین طرح و نظری دارند که به عقیده خود موجب رستگاری است. اکثریت قاطع هر دو جریان میخواهند کشورشان مستقل باشد، هر دو میخواهند سیطره و شرّ زالوصفتان وابسته به دولت و بازار و خیابان را از سر مردم کم کنند. هر دو میخواهند کارمندان شریف و کارگران و کشاورزان متدین و کسبه صادق بازار و خیابان، زندگی پاک و سالمی داشته باشند. هر دو میخواهند دزدی و ارتشا در دستگاههای دولتی و خصوصی نباشد، هر دو میخواهند ایران اسلامی از نظر اقتصادی به صورتی رشد کند که بازارهای جهان را از آنِ خود کند، هر دو میخواهند اوضاع فرهنگی و علمی ایران به گونهای باشد که دانشجویان و محققان از تمام جهان به سوی مراکز تربیتی و علمی و هنری ایران هجوم آورند، هر دو میخواهند اسلام قدرت بزرگ جهان شود. پس اختلاف بر سر چیست؟ اختلاف بر سر این است که هر دو عقیدهشان است که راه خود، باعث رسیدن به اینهمه است.»
سوم- تالیف قلوب و پرهیز از برخوردهای حذفی
طبعا اگر دو مقدمه فوق مورد قبول باشد، دیگر دلیلی برای اتخاذ روشهای حذفی و محروم کردن دیگران از خدمت و اصرار بر درستی مواضع خود و نادیده گرفتن انگیزه مثبت دیگران باقی نمیماند. به همین دلیل امام خمینی نیز در انتهای منشور برادری بر این نکته تاکید میکنند که باید میان نیروهای انقلاب، تالیف قلوب صورت بگیرد و هر گونه برخورد حذفی به کنار گذاشته شود. طبعا پیش از این مرحله، باید نگاه خودمان را به نیروهای سیاسی درون نظام تغییر دهیم. به تعبیر امام، «اگر آقایان از این دیدگاه که همه میخواهند نظام و اسلام را پشتیبانی کنند به مسائل بنگرند، بسیاری از معضلات و حیرتها برطرف میگردد ولی این بدان معنا نیست که همه افراد تابع محض یک جریان باشند.»
امام خمینی هم تفاوت دیدگاهها در درون نظام را به رسمیت میشناخت و در عین حال، همه نیروهای سیاسی را تابع محض یک جریان خاص نمیخواست و هم انتقاد و نقد صاحبان قدرت را یک امر ضروری میدانست و هم با برخورد حذفی مخالف بود و سرانجام ایجاد نزدیکی و قرابت میان جناحها را یک ضرورت جدی برای آینده کشور و موجب رضای خداوند تلقی میکرد. بر همین اساس، ایشان در فراز پایانی منشور برادری میفرمایند: «با این دید گفتهام که انتقاد سازنده معنایش مخالفت نبوده و تشکل جدید مفهومش اختلاف نیست. انتقاد بجا و سازنده باعث رشد جامعه میشود. انتقاد اگر بحق باشد، موجب هدایت دو جریان میشود. هیچکس نباید خود را مطلق و مبرّای از انتقاد ببیند. البته انتقاد غیر از برخورد خطی و جریانی است. اگر در این نظام کسی یا گروهی خدای ناکرده بیجهت در فکر حذف یا تخریب دیگران برآید و مصلحت جناح و خط خود را بر مصلحت انقلاب مقدم بدارد، حتما پیش از آنکه به رقیب یا رقبای خود ضربه بزند به اسلام و انقلاب لطمه وارد کرده است. در هر حال یکیاز کارهایی که یقیناً رضایت خداوند متعال در آن است، تالیف قلوب و تلاش جهت زدودن کدورتها و نزدیک ساختن مواضع خدمت به یکدیگر است. باید از واسطههایی که فقط کارشان القای بدبینی نسبت به جناح مقابل است، پرهیز نمود. شما آنقدر دشمنان مشترک دارید که باید با همه توان در برابر آنان بایستید، لکن اگر دیدید کسی از اصول تخطی میکند، در برابرش قاطعانه بایستید. البته میدانید که دولت و مجلس و گردانندگان بالای نظام هرگز اصول و داربستها را نشکستهاند و از آن عدول نکردهاند. برای من روشن است که در نهاد هر دو جریان اعتقاد و عشق به خدا و خدمت به خلق نهفته است. با تبادل افکار و اندیشههای سازنده مسیر رقابتها را از آلودگی و انحراف و افراط و تفریط باید پاک نمود.»
رخدادهای این روزهای کشور نشان میدهد که ما هنوز هم محتاج منشور برادری امام خمینی (ره) هستیم.
انتهای پیام/