کسی ما شهرستانیها را تحویل نمیگیرد/ نباید برای خیرات و خمیرکردن کتاب بنویسیم
به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، ادبیات داستانی انقلاب و دفاع مقدس یکی از شاخههای جدی داستاننویسی است که مورد اقبال بسیاری نیز قرار گرفته و همچنان هم شاهد آثار تازه و جذابی هستیم که نمودهایش را در جشنوارههای مختلف ادبی نشان میدهد.
محمدرضا آریانفر که سالیانی است در حوزه نمایشنامهنویسی، شعر و حتی رماننویسی مشغول فعالیت است، در دور جدید از جشنواره شهید غنیپور توانست با رمان «طوقی» این جایزه را نیز نصیب خود کند.
او البته پیش از این برای نمایشنامه خود در جشنواره صاحبدلان کسب جایزه کرده و حتی با نمایشنامه «دل و دشنه» نیز نامزد جایزه کتاب سال شده بود، با این حال او در رمان «طوقی» سراغ جنگ تحمیلی رفته و قصهای تازه را به تصویر کشیده است.
جنگ را به چشم دیدم و تجربه کردم
او در گفتوگویی با خبرنگار آنا توضیح داد: من متولد خرمشهرم و بعد از اینکه این شهر اشغال شد به اهواز رفتم و نزدیک به ۲۵ سال در این شهر بودم. من جنگ را در آن فضا به چشم دیدم و تجربه کردم. سال ۸۰ بعد نیز ساکن اصفهان هستم و در این سالها تا به امروز که ۶۵ سالم هست سر و کارم با ادبیات است.
وی با اشاره به «طوقی» گفت: من قبل از این رمان، «زاغی» را منتشر کردم که روایت خرمشهر بعد از دوران جنگ تحمیلی است. خودم آن را واقعا دوست دارم و حتی زمانی در حوزه هنری نیز قرار بود فیلم سینماییاش را بسازند اما شاید چون من شهرستانیام هستم و با کسی حشر و نشر ندارم و اهل لابی هم نیستم، به فراموشی سپرده شد.
من در خرمشهر دوران جنگ زندگی کردهام، در زمانی که مردم آب خوردن هم نداشتند، هیچ گلولهای در کار نبود اما یکباره در برخی کتب روایتهایی میبینم که واقعا عجیب است. انتقاد من این است که تا واقعی ننویسیم مخاطب سمت کتب ما نمیآید.
این نویسنده ادامه داد: بیسروصدا نشستهام و به نوشتن مشغولم و هنوز هم معتقدم در این سن و سالم از یک جوان بهتر مینویسم چون برای کارم وقت میگذارم.
«طوقی» برگرفته از تجربه زیستی من است
محمدرضا آریانفر توضیح داد: من در رمان «طوقی» که به نحوی با اساطیر هم بازی کردهام، میخواستم شقاوت جنگ را برسانم که هرچیزی در جنگ نابود میشود. طوقی نام کبوتر و روایت سرگذشت نوجوانی است که قصهاش را بحبوحه اوایل جنگ تحمیلی میخوانیم. من سعی کردهام خاطرات خودم از کودکی تا جوانی را در کتب داستانیام خصوصا کتبی که ذکر کردم بیاورم.
این نویسنده با بیان اینکه سوژههای بسیاری را میتوان از دل جنگ تحمیلی درآورد، گفت: فیلمسازان ما فیلمهایی مثل «یدو»، «روزی روزگاری آبادان» را اخیرا ساختهاند که جنگ تحمیلی را سوژهشان قرار دادهاند؛ پس میتوان بعد از سالها اتفاقات بسیاری را پیدا کرد و دربارهشان نوشت و خوب هم نوشت بهطوریکه مخاطب جذب آن شود.
این سوژهها هیچوقت رنگ کهنگی نمیگیرد
وی ادامه داد: هنوز هم درباره جنگ جهانی فیلم میسازند و رمان مینویسند، پس این موضوعات هیچوقت کهنه نمیشود و میتوان آنها را از نو نوشت. من در خرمشهر دوران جنگ تحمیلی زندگی کردهام، در زمانی که مردم آب خوردن هم نداشتند، هیچ گلولهای در کار نبود اما یکباره در برخی کتب روایتهایی میبینم که واقعا عجیب است. انتقاد من این است که تا واقعی ننویسیم مخاطب سمت کتب ما نمیآید.
هنوز هم در بسیاری از رمانها و سیر انبوه خاطرهنویسی سیر کنشگری را نداریم پس توقع نداشته باشید که مخاطب پای هر کتابی بنشیند. نباید کتاب را برای خیرات و خمیرکردن نوشت؛ باید فضا را به روی موضوعات تازه باز کرد.
آریانفر تأکید داشت: ما مردمان جنوب دستپرورده قصه و داستانگویی هستیم پس نویسنده این دیار هم باید بلد باشد چطور قصه بنویسید تا مخاطب را درگیر سوژه کند. در قصه جنگ تحمیلی هم باید نگاه تازهای به قضیه داشت تا خواننده را دلزده نکرد.
ادبیات جنگ نیازمند نگاه تازه و متفاوت در داستاننویسی است
این نویسنده و فعال حوزه نمایشنامهنویسی اعتقاد داشت: هنوز هم در بسیاری از رمانها و سیر انبوه خاطرهنوسی سیر کنشگری را نداریم پس توقع نداشته باشید که مخاطب پای هر کتابی بنشیند. نباید کتاب را برای خیرات و خمیرکردن نوشت؛ باید فضا را به روی موضوعات تازه باز کرد. ادبیات جنگ نیازمند نگاه تازه و متفاوت در داستاننویسی است.
گفتنی است؛ محمدرضا آریانفر نویسنده و نمایشنامهنویس متولد خرمشهر است که پیشتر از او دفتر شعرهایی همچون «جهانی ایمنتر از تبسمهای تو نیست»، «سهمی از همه ترانهها»، نمایشنامههایی ازجمله «دل و دشنه»، «دو روایت جامانده»، «نقل آخر»، «زهور» و... منتشر شده است.
«زاغی»، «طوقی»، «شطرنج در باد»، «اسبها هنوز در من شیهه میکشند» و ... نیز از رمانهای چاپ شده این نویسنده محسوب میشود.
انتهای پیام /۴۱۴۳/
انتهای پیام/