صفحه نخست

آموزش و دانشگاه

علم‌وفناوری

ارتباطات و فناوری اطلاعات

سلامت

پژوهش

علم +

سیاست

اقتصاد

فرهنگ‌ و‌ جامعه

ورزش

عکس

فیلم

استانها

بازار

اردبیل

آذربایجان شرقی

آذربایجان غربی

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

کهگیلویه و بویراحمد

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

هومیانا

پخش زنده

دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
۱۱:۰۱ - ۱۹ اسفند ۱۳۹۹

معن الجربا دبیرکل جنبش کرامت عربستان

/
کد خبر : 569867

 


جنبش کرامت وارد عملیات میدانی و نظامی می‌شود؟


- جنبش کرامت تنها یک جنبش سیاسی صرف نیست و تا چند سال پیش با توجه به موقعیت داخلی عربستان، علاوه بر فعالیت‌های رسانه‌ای، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی وارد فاز نظامی شده است و به برادرانمان در داخل عربستان در درجه نخست و در درجه بعد به برادرانمان در محور مقاومت یاری رسانده‌ایم و گام به گام فعالیت‌های خود را در داخل جنبش ارتقا دادیم. در کل، فعالیت‌های جنبش کرامت بنا بر موقعیت و شرایط زمانی و مکانی تعریف می‌شود. معتقدم عربستان و منطقه در شرایط متغیری قرار دارد و به سود کشورهای منطقه و جهان و به ویژه محور مقاومت است که حامی معارضان سعودی باشند تا در عرصه میدانی شاهد تحولی در زمینه مبارزه با حکام مستبد آل سعود باشیم و آنها را به پذیرش تغییر به سود خواست مردم مجبور کنیم. دو راه حل برای حکام سعودی وجود دارد. نخست اینکه اصلاح را بپذیریند یا اینکه به روش فعلی تا زمان سقوط حکومت‌شان ادامه دهند. به نظر می‌آید شرایط چنین سقوطی فراهم شده است. شاهزداگان و حاکمان سعودی، فرصت‌ها را یک به یک برای اصلاح امور از دست می‌دهند.


درباره خاندان آل سعود؟


- برخی محققان معتقدند خاندان آل سعود ریشه عربی ندارند و به یهودیان ترکیه وابسته هستند. گروهی از محققان نیز معتقدند آل سعود دارای ریشه‌هایی از بصره واقع در جنوب عراق هستند ولی به تازگی و به طور رسمی سلمان بن عبدالعزیز پادشاه عربستان اعلام کرد خاندان آل سعود به بنی حنیفه وابسته است. قبیله معروفی در زمان حیات پیامبر اکرم(ص) در یمامه (ریاض کنونی). گرچه بعدها این قبیله متلاشی شد ولی همچنان آل سعود خود را به این قبیله منتسب می‌دانند. از لحاظ قول و فعل، آنها هیچ ارتباطی به آبا و اجداد خود ندارند و اسلام ساختگی را ترویج می‌دهند و از تفکر وهابی تبعیت می‌کنند. وهابیونی که اهداف استعماری دارند و تفکراتشان در راستای نقشه‌های استعمارگرانه انگلیسی و غربی‌هاست. اگر در حال حاضر بخواهیم چیزی بگوییم آن این است که متأسفانه نظام آل سعود برخلاف تمام تفکرات جریان‌های عربی و اسلامی حرکت می‌کند و در عربستان تنها یک یا دو نفر هستند که می‌خواهند برای کل جهان عرب و اسلام تعیین تکلیف کنند. تاریخ به هیچ‌کدامشان رحم نخواهد کرد. آنها داعشی‌هایی هستند که در زیر لباس رسمی آدم می‌کشند.


سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) در گزارشی اطلاعاتی از قتل جمال خاشقچی فعال مخالف سعودی، محمد بن سلمان را به عنوان عامل صدور مجوز قتل معرفی کرد و مجرم دانست. واشنگتن بعد از این گام چه اهدافی را دنبال خواهد کرد؟


- حزب حاکم آمریکا تمایل دارد از تسلط و ارتباط با محمد بن سلمان ولیعهد سعودی خلاص شود زیرا او متحد قوی دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکاست و با او در پروژه‌های زیادی مشارکت داشت. (ادامه در مصاحبه با آنا)


علت سکوت پادشاه عربستان؟


- به طور کلی پادشاه عربستان هیچ اراده‌ای برای اداره امور کشور ندارد و بیشتر امور جاری به وسیله ولیعهد انجام می‌شود که خودش متهم ردیف اول پرونده قتل فعال مخالف سعودی شناخته شده است. علاوه بر این در نظام آل سعود در حال بازی با برگه‌های شاهزادگان هستند و امور داخلی مجالی برای رسیدگی به موضوعات خارجی باقی نگذاشته است. پادشاه عربستان برای خروج از بحران دست و پا می‌زند ولی قدرت اجرایی و تأثیرگذاری لازم را بر سایر عوامل ندارد و معتقدم تنها راه خروج از چنین بحرانی در آل سعود کنار رفتن محمد بن سلمان از صحنه سیاسی عربستان است.


با توجه به حمایت‌های غرب به ویژه لندن می‌توان عربستان را تحت‌الحمایه انگلستان دانست؟


- هیچ توافق رسمی در این زمینه وجود ندارد ولی تمایلات سعودی‌ها به سمت لندن است و معروف و مستند است که انگلیسی‌ها از ملک عبدالعزیز بنیان‌گذار پادشاهی عربستان حمایت می‌کردند و این حمایت‌ها سالیان دراز است ادامه دارد. علاقه به انگلستان در خون آل سعود است. آمریکا نیز از عربستان حمایت می‌کند و میزان حمایت‌هایش به حدی است که ترامپ می‌گفت اگر دست از کمک به ریاض بردارند، عربستان در مدت دو هفته نابود می‌شود.


علت حمایت آمریکا چه بود؟


- نظام سعودی موفق شد با دلارهای نفتی خود، غرب و آمریکا را از لحاظ اقتصادی، سیاسی و نظامی ارضا کند و دوران پادشاهی و حکومت‌داری عربستان را می‌توان به قبل و بعد از ولایتعهدی بن سلمان تقسیم کرد که وارد بازی با غرب و آمریکا شد و منافع مشترک عمیقی با دولت آمریکا تعریف کرد. در حوزه نفتی نیز سیاست‌های اقتصادی و پتروشیمی جهان را بر مبنای خواست واشنگتن تنظیم می‌کرد. علت اینکه سعودی‌ها دیگر قابل اتکا نیستند این است که چاه‌های نفت عربستان به پایان رسیده و فناوری‌های نوین و محصولات صادراتی دیگر جای نفت را گرفته است. نظام سعودی که نفت پاشنه آشیل آن است، در حال حاضر قادر نیست تغییر و تحولی در ساختار خود ایجاد کند و بسیار از هم‌گسیخته شده و در تأمین منافع آمریکا در منطقه و عراق ناتوان هستند. سعودی‌ها نه‌تنها در منطقه بلکه قادر نیستند تحولات داخلی و مخالفان خود را کنترل کنند و با بحران داخلی مواجه شده‌اند. توطئه‌های بن سلمان در لبنان برای خلع سلاح حزب‌الله، در سوریه برای ساقط کردن حکومت بشار اسد، در غزه برای خاموش کردن آتش مقاومت فلسطین، در یمن و در مواجهه با انصارالله شکست خورده است و در برابر ایران نیز ناکام مانده‌اند. طبعاً آمریکا دیگر تمایلی برای ادامه کار با یک رژیم شکست خورده ندارد.


عربستان در برابر نقض حقوق بشر؟


- عربستان به طور کامل در برابر گزارش‌های مستندی در زمینه نقض حقوق بشر قرار دارد. من معتقدم گزارش‌های غرب و آمریکا بعد از انتشار گزارش محرمانه سیا درباره قتل خاشقچی به طور واضح و آشکار، دست داشتن سعودی‌ها را در جنایت علیه حقوق انسان‌ها، شکنجه مخالفان و زندانی کردن افراد بی‌گناه نشان داد. در برابر این جنایت آشکار و نقض حقوق بشر بود که فشار مجامع جهانی باعث شد آمریکا مجبور شود جنبش انصارالله را از فهرست موسوم به سازمان‌های تروریستی خارج کرده و وارد فاز پایان جنگ یمن شود. تحولات اخیر منطقه به‌ویژه توافق هسته‌ای ایران و احتمال بازگشت آمریکا به آن، نشان می‌دهد عربستان در انزوای شدیدی قرار گرفته و محکومیت محمد بن سلمان به دست داشتن در قتل فعال مخالف سعودی باعث شده است فشار افکار عمومی و مجامع جهانی علیه ریاض بیشتر شود.


تا چه زمانی ممکن است نظام سعودی به جنایت‌هایی همچون قتل خاشقچی ادامه دهد یا معارضان داخلی و خارجی را سرکوب کند؟


- معتقدم در حال حاضر حکام سعودی توان تکرار چنین جنایتی را ندارند زیرا در معرض فشار افکار عمومی داخلی و خارجی قرار گرفته‌اند ولی تنها در یک صورت ممکن است چنین خطایی بار دیگر رخ دهد و آن این است که نظام سعودی بخواهد برای فرار از فشارها و سرکوب مخالفان، اقدامی انتحاری و خارج از قواعد و قوانین انجام دهد. طبعاً در چنین حالتی نتیجه و عواقب کار برایش مهم نیست و ممکن است دست به هر اقدام جنایتکارانه‌ای بزند. دو هفته پیش از قتل خاشقچی من بیروت بودم و با سفارت عربستان تماس گرفتم و خواست ملاقاتی با مسئولان سفارت در مکانی امن داشته باشم ولی به من گفتند چنین چیزی ممکن نیست. این نشان می‌دهد همان‌گونه که گفته می‌شود ریاض هیچ حمایتی از شهروندانش به عمل نمی‌آورد و حتی اتباع سعودی از حمایت‌های دیپلماتیک برخوردار نیستند. در عرف بین‌الملل، در هر کشوری، سفارتخانه، خاک کشور میهمان محسوب می‌شود ولی در کنسولگری‌های عربستان و سفارتخانه‌های این کشور این قاعده مستثنی است و برای داشتن حمایت و پشتیبانی، نیروهای امنیتی و پلیس کشورهای میزبان، قابل اعتمادتر هستند.


اگر بخواهید عاملی را برای سقوط نظام سعودی معرفی کنید، آن عامل سیاسی، اجتماعی، ایدئولوژیک یا موارد دیگری است؟


- معتقدم همه این عوامل می‌تواند زمینه‌های سقوط نظام آل سعود را فراهم کند. عوامل سیاسی، اجتماعی، ایدئولوژیک، پایه‌های نظام سعودی را سست کرده‌اند و اکنون در انزوای کامل قرار گرفته‌اند. در حوزه اجتماعی با مشکلات فراوان داخلی مواجه هستند و مردم از حکومت‌داری سلمان بن عبدالعزیز و پسرش ناراضی هستند. در حال حاضر برخی شاهزادگان و امرای سعودی در داخل و خارج از کشور از حکومت آل سعود فاصله گرفته یا از آن خارج شده و به فعالیت سیاسی علیه آل سعود مشغول هستند.


ایران بارها خواستار همکاری و هماهنگی میان کشورهای منطقه به ویژه عربستان شده و محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان در اظهاراتی، دست دوستی و همکاری به سوی سعودی‌ها دراز کرد. چرا عربستان قصد بازگشت از سیاست‌های خصمانه گذشته و همکاری با ایران در چارچوب تعاملات منطقه‌ای را ندارد؟


- سعودی‌ها برای برقرار نکردن روابط با ایران بهانه‌های مختلفی می‌آورند، از جمله اینکه بارها ایران را به مداخله در امور داخلی کشورشان و دیگر کشورهای عربی متهم کرده‌اند. نباید فراموش کرد آل سعود ارتباط تنگاتنگی با واشنگتن دارند و دیکته‌های آنها را اجرا می‌کنند و سیاست‌هایشان بر مبنای خواست واشنگتن طراحی و عملیاتی می‌شود. ترامپ به طور علنی و رسمی به بن سلمان گفت ما از شما حمایت کردیم، پشتیبان شما بودیم و اگر حمایت‌های ما نبود آل سعود در کمتر از دو هفته نابود می‌شد. بنابراین نوع رابطه عربستان با ایران نه در ریاض بلکه در واشنگتن تنظیم می‌شود. علاوه بر این نوعی اختلاف تفکر در کشورهای عربی به ویژه در عربستان وجود دارد که خود را رهبر کشورهای عربی می‌داند و می‌گوید ما رهبر اهل سنت هستیم، در برابر ایران که رهبری مسلمانان و شیعیان را برعهده دارد. طبعاً با داشتن چنین تفکری هیچ‌گاه نمی‌توان به برقراری تعامل و وفاق میان ایران و عربستان فکر کرد. مشکل عربستان و نه ایران است. برعکس تفکر سعودی‌ها، ایران دائماً موضوع گفت‌وگو و تعامل را مطرح کرده و خواستار همکاری میان کشورهای منطقه و وحدت جهان اسلام و عرب شده است. سعودی‌ها به سود خود نمی‌بینند با ایران وارد تعامل شوند زیرا با توجه به قدرت نفوذ ایران در منطقه، آن را به زیان منافع و جایگاه خود می‌پندارند.


انتهای پیام/4033/


انتهای پیام/

ارسال نظر